6ـ قرابت

6ـ قرابت
غدير از ديدگاه اهل سنت – 38

قـرابـت بـا رسـول خـدا(ص ) يكى از امتيازاتى است كه در طول تاريخ براى تصدى منصب خلافت مـورداسـتـناد قرار گرفته است تا آنجا كه شايد نتوان كسى را يافت كه در حال تصدى اين منصب ادعاى قرابت بارسول گرامى اسلام (ص ) را نداشته است .
ايـن امـتياز در سقيفه بنى ساعده , ملاك عمل قرار گرفت مهاجرانى كه در سقيفه حضور داشتند بـه خـويـشـاوندى خود با رسول اكرم (ص ) استدلال مى كردند و با همين دليل , انصار را از بيعت با سعدبن عباده باز داشتند (278) .
مـا نـيـز مـعـتـقـديـم قـرابـت بـا رسـول اكـرم (ص ) شـرط خـلافـت و جـانشينى است , ولى نه خويشاوندى ظاهرى كه اهل سقيفه در نظر داشتند, هر چند اميرالمؤمنين على (ع ) از نظر ظاهرى هم نزديك ترين فردبه رسول خدا(ص ) بود او پسر عمو, داماد و برادر رسول خدا(ص ) بود و در ميان مـسـلـمـانـان هـيچ كس اين سه نسبت را يكجا نداشت على (ع ) پسر عموى پيامبر بود, پسر جناب ابـوطـالب كه نسبت به وجودمقدس پيامبر اكرم (ص ) سمت پدرى داشت , و عمر شريف خود را در راه دفـاع از اسـلام و پـيـامـبراسلام (ص ) سپرى كرده و در سخت ترين , شرايط حاضر نشد دست از حـمـايـت آن بزرگوار بردارد (279) داماد پيامبر بود, شوهر حضرت صديقه اطهر كه نزد پيامبر اسـلام مـحبوبترين انسانها بود (280) هركدام ازاصحاب كه او را خواستگارى مى كردند, حضرت جـواب مـنفى مى داد, تا اينكه او را به عقدعلى بن ابى طالب (ع ) در آورد (281) و فرمود: (خدا به من دستور داده است : فاطمه را به ازدواج على درآورم ) (282) .و بـرادر پـيـامـبـر اكـرم (ص ) اسـت كـه حضرتش از ميان تمام مهاجر و انصار او را به برادرى خود برگزيد (283) و فرمود: در دنيا و آخرت تو برادر منى , انت اخى فى الدنيا و الاخرة (284) .و فرمود: تو برادر و همراه منى , انت اخى و صاحبى (285) .پـيـامـبر اكرم (ص ) گاهى او را برادر خود مى خواند گاهى خويش خود مى ناميدش و گاه او را از اهل بيت خود مى شمرد.
هـنگامى كه قرآن شريف مسلمانان را موظف كرد تا به عنوان اجر رسالت خويشان رسول اكرم (ص ) رادوست بدارند ـ و فرمود: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى , (286) يعنى : اى رسول ما بـه مـسـلمانان بگو در مقابل رسالت خويش مزدى نمى خواهم جز آنكه با خويشان من دوستى كند پرسيدند:يا رسول اللّه خويشان تو كيانند؟
فرمود: (على , فاطمه و دو پسر ايشان ) (287) .آرى عـلـى (ع ) بـا پـيـامـبـر اكـرم نسبتى بس نزديك دارد كه هم خود بدان افتخار مى كند, و هم همه اصحاب به آن اعتراف دارند در روز شورى اهل شورى را مخاطب قرار داده فرمود: (شما را به خـدا قـسـم مـى دهم ! آيا در بين شما كسى هست كه در خويشى به رسول خدا(ص ) از من نزديكتر باشد؟ ) همه گفتند:نه به خدا (288) .و لـى قـرابـت عـلـى (ع ) بـا پـيـامـبر اكرم (ص ) از اين هم نزديكتر است آن حضرت نه تنها خويش رسول خدا, بلكه از اهل بيت اوست (289) .هـنگامى كه آيه مباهله (290) نازل شد, حضرت , على , فاطمه و حسن و حسين را نزد خود خواند وعرض كرد: (الهى اينان اهل منند) (291) .
بـراى ايـنـكـه هـمه مسلمانان بدانند كه اهل بيت پيامبر چه كسانى هستند, وقتى آيه شريفه و امر اهـلـك بالصلاة واصطبر عليها (292) (خانواده خويش را به نماز فرما و خود در اداى آن پايمردى كن نازل شد,) تاچند ماه هر روز صبح به در خانه آنها مى آمد, مى ايستاد و مى فرمود:.
الصلاة رحمكم اللّه (انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا),.يـعـنـى : وقـت نماز است خدايتان رحمت كند به درستى كه خدا اراده كرده است , از شماخانواده , پليدى را دور كند و شما را پاك و پاكيزه فرمايد.خـوانـدن ايـن آيـه شريفه , خود بيان و توضيح ديگرى بود, براى اينكه همگان بدانند خانواده پيامبر كيانند.
آنـگـاه كـه عـلـى (ع ) را فرستاد تا سوره برائت را از ابوبكر گرفته خود براى ابلاغ در مراسم حج به مكه ببرد, در توضيح اين كار خود فرمود: (اين سوره را جز مردى از خانواده ام كسى ابلاغ نمى كند, لا يبلغها الارجل من اهلى (293) .
آرى على هم خويش پيامبر است , هم از اهل اوست ولى او فراتر از اين معنا قرابتى بارسول اكرم (ص ) دارد, كـه مـا آن را شـرط خـلافـت مى دانيم : قرابتى شرط خلافت است كه دو طرف نسبت را يكى مى كند, تا آنجا كه دوگانگى نمى ماند تا بحث از نسبت و قرابت لازم شود.قرآن مجيد فرمود: قل تعالوا ندع ابنائنا و ابناكم و نسانا و نساكم و انفسنا و انفسكم (294) .
بـه فـرمـان الـهـى , پـيـامـبـر مى بايست , پسرانش را بخواند, زنانش را دعوت كند و خودش را نيز بـخـوانـد,آنگاه با مسيحيان نجران مباهله كند و او با حسن و حسين (ع ) و با فاطمه اطهر(س ) و با عـلى (ع ) آمد تاهمه بدانند آن (خود) كه بايد دعوت شود على است كه على خود ـ نفس ـ پيامبر است (295) .
در روز شـورا فـرمـود: (شما را به خدا قسم مى دهم ! آيا در بين شما كسى هست كه پيامبر او را به منزله خويش قرار داده باشد؟ ) همه گفتند: نه به خدا (296) .و چـنـيـن بود كه پيامبر اكرم (ص ) مى فرمود: (على از من است و من از على جز من و على كسى پيام مرا نمى رساند).على منى و انا منه لا يؤدى عنى الا انا او على (297) .و مى فرمود: (گوشت و خونش از گوشت و خون من است ).
لحمه لحمى و دمه دمى (298) .و در تهديد كفار مى فرمود: (كسى را به سوى آنان مى فرستم كه چون خود من است ) (299) .و در جـواب كـسـى كـه از مـنـزلـت عـلـى در قـلـب رسـول مكرم مى پرسد, رو به اصحاب كرده مى فرمايد:(اين شخص از منزلت خودم در قلب خودم مى پرسد) (300) .و چنين است كه در مقايسه آن بزرگوار با وجود مقدس رسول اكرم (ص ) هر كسى بيگانه مى نمايد و اگـرقرابت با رسول مكرم اسلام (ص ) يكى از شرايط خلافت باشد, با وجود على بن ابى طالب (ع ) نوبت به ديگران نمى رسد.

278 الامامة و السياسة , ص 6 و 11.
279 تاريخ طبرى , ج 2, ص 58 و 67 و 68.
280 كنزالعمال , ج 13, ص 118, حديث 36379 و ص 145 حديث 36457 و الصواعق المحرقه , ص 187, حديث 2.
281 كـنـزالاعمال , ج 13, ص 114, حديث 36370 و فرائدالسحطين , ج 1, ص 88, باب 17, حديث 68.
282 الصواعق المحرقه , ص 192, حديث 36.
283 كنزالعمال ج 13 ص 105 حديث 36345 و 120 حديث 36348 و فرائدالسحطين , ج 1 ص 111 تا 120 حديث 79 تا 83.
284 الصواعق المحرقه , ص 188, حديث 7 و فرائدالسحطين , ج 1, ص 150, باب 29, حديث 113 و مناقب ابن مغازلى , ص 37, حديث 57 و ص 38, حديث 39.
285 مسند امام احمد بن حنبل , ج 1, ص 230 و كنزالعمال , ج 13, ص 150, حديث 36468.
286 سوره شورى , آيه 23.
287 مناقب ابن مغازلى , ص 307, حديث 352 و ذخائر العقبى , ص 25.
288 تاريخ دمشق , ج 3, ص 116, حديث 1140.
289 الصواعق المحرقه , ص 194, حديث 40 و كنزالعمال , ج 13, ص 163, حديث 36496 و ص 115 حديث 36374.
290 سوره آل عمران , آيه 61.
291 الصواعق المحرقه , ص 187, حدث 3.
292 سوره طه , آيه 132.
293 تاريخ دمشق , ج 2, ص 376, حديث 878 تا 880.
294 سوره آل عمران , آيه 61.
295 تفسير كشاف , ج 1, ص 368.
296 تاريخ دمشق , ج 3, ص 116, حديث 1140.
297 الـصـواعـق الـمحرقه , ص 188, حديث 6 و فرائدالسحطين , ج 1, ص 58 و ص 258, باب 50, حديث 198 و سنن ابن ماجه , ج 1, ص 44,باب 11, حديث 119 و تاريخ دمشق , ج 2, ص 378, حديث 883 تا 893 و مناقب ابن مغازلى , ص 226, حديث 272 تا 274.
298 مجمع الزوائد, ج 9, ص 111.
299 المستدرك على الصحيحين , ج 2, ص 120 و تفسير كشاف , ج 3, ص 360.
300 كنزالعمال , ج 13, ص 143, حديث 36446.
منبع : غدير از ديدگاه اهل سنت
نویسنده : محمد رضا جباران

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن