وَالْمُسْتَقِرّينَ فى اَمْرِ اللّهِ

و (سلام بر) استواران در امر خدا
شرح زيارت جامعه كبيره  -36

استواران در امر خدا
ائمّه عليهم السلام استواران در امر خدا هستند. واژه «مستقر» از استقرار و به معناى قرار گرفتن، آرام شدن و در يك جا ثابت ماندن است. انصافاً راغب اصفهانى در اين مورد معناى زيبايى دارد. وى در واژه «قرّ» مى نويسد:
قرّ في مكان إذا ثبت ثبوتاً جامداً;1
يعنى به گونه اى در آن مكان قرار دارد كه از آن جا به جاى ديگرى منتقل نمى شود. واژه «جامد»، فقط خودش است و مانند مشتق نيست كه تغيير بپذيرد و از هيئتى به هيئت ديگر درآيد. استقرار انسان نيز چنين است كه در جايى بماند و در آن جا قرار گيرد.
از اين رو، در قرآن مجيد از آخرت به «دار القرار» تعبير شده; چون اهل بهشت هرگز از بهشت خارج نمى شوند; بلكه (هُمْ فيها خالِدُونَ) و هم چنين اهل دوزخ كه از دوزخ به «بئس القرار» تعبير شده است. خداوند متعال درباره جهان آخرت مى فرمايد:
(يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَإِنَّ اْلآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ);2
(مؤمن از قوم فرعون گفت:) اى قوم من! اين زندگى دنيا فقط كالاى زودگذر است و به راستى كه جهان آخرت سراى پايدار است.
و درباره دوزخ مى فرمايد:
(جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَبِئْسَ الْقَرارُ);3
دوزخى كه در آتش آن وارد مى شوند و چه بدجايگاهى است.
پس چيز مستقر در مقابل چيز متحرّكى است كه قرار ندارد. از اين روست كه ايمان دو نوع است:
1 . ايمان ثابت كه در قرآن مجيد آمده است:
(يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفي الآخِرَةِ);4
خداوند كسانى را كه به سبب گفتار و اعتقاد راستين ايمان آورده اند در زندگى دنيا و جهان آخرت ثابت قدم مى دارد.
2 . ايمان غير ثابت كه در روايات از آن به «مستودع» ـ وديعه گذاشته شده ـ تعبير شده است. در روايتى فرمودند: «كسانى هستند كه صبح مى كنند در حالى كه مؤمن هستند و در شب هنگام از ايمان خارج مى شوند».5
از طرفى قرار گرفتن نيز دوگونه است:
1 . استقرار جسمى: اين نوع قرار گرفتن در رابطه با حركت بدن است، مانند اين كه انسان از جايى حركت مى كند و به وطن و جايگاه خود مى رسد و در آن جا آرام و قرار مى گيرد و ديگر حركت تمام مى شود.
2 . استقرار روحى: در اين نوع قرار گرفتن، فكر انسان، روح انسان در برابر فردى يا چيزى يا حادثه اى آرام مى گيرد، نه عَوَض مى شود و نه تغيير مى يابد.
1. المفردات في غريب القرآن: 397.
2. سوره غافر (40): آيه 39.
3. سوره ابراهيم (14): آيه 29.
4. همان: آيه 27.
5. ر.ك: الغيبة، نعمانى: 214، مسند احمد بن حنبل: 3 / 453، صحيح مسلم: 1 / 76.

معناى «امر اللّه»
براى واژه «امر» در كتب لغت و غير لغت معانى متعدّدى ذكر شده، مثلاً در كتاب كفاية الاصول در آغاز بحث اوامر به آن ها اشاره شده است. آن چه در اين جا مى توان گفت يكى از دو معناست:
1 . امر، همان معنايى كه مقابل «نهى» است;
2 . اراده.
ممكن است منظور از «امر» در عبارت «المستقرّين في أمر اللّه» همان معناى نخست باشد; يعنى ائمّه عليهم السلام كسانى هستند كه در برابر حكم و فرمان خداوند متعال بدون چون و چرا تسليم و مطيع هستند و اطاعت آنان مستقرّ است و هيچ گونه تزلزل ندارند.
وقتى گفته مى شود: زيد در برابر اوامر پدرش تسليم است; يعنى هيچ گونه تزلزل در اطاعت ندارد، حركتى بر خلاف دستور او انجام نمى دهد و از اوامر او سرپيچى نمى كند و اين معنا در مورد ائمه عليهم السلام درباره اوامر خداوند متعال صادق است. چون آنان در همه افعال و تروك مظاهر اوامر و نواهى خداوند متعال هستند كه در شرح عبارت «والمظهرين لأمر اللّه ونهيه» خواهد آمد.
امّا بايد دقت كرد كه كلمه «استقرار» در اين جا با حرف «في» تعديه شده و ما مى دانيم اين حرف مفيد ظرفيت است، پس بايد «أمر» را بر معناى دوم حمل كنيم، يعنى «اراده». ائمه عليهم السلام در «اراده» خدا «مستقرّ» هستند، گويى اراده او ظرفى است كه ائمّه در آن قرار گرفته اند و از آن جا جدا نمى شوند.
به تعبير زيباى امروزى: ائمّه عليهم السلام در اراده خداوند متعال محو و ذوب شده اند.
از اين تعبير زيبا دو معنا به دست مى آيد:
1 . ائمّه عليهم السلام در مقابل اراده خداوند متعال هيچ اراده اى ندارند;
2 . ائمّه عليهم السلام در اراده خداوند متعال محو و ذوب شده اند به طورى كه هر چه اراده كنند اراده خدا است.
اين تعبير به جايى است و با حرف «في» مناسبت دارد كه هر جا اراده خداوند متعال است، ائمّه عليهم السلام همان جا هستند و جايگاه اراده آن بزرگواران، اراده خداوند متعال است.
براى اين مطلب در روايات، دعاها، زيارات و موارد ديگر شواهد بسيارى داريم. در زيارت جامعه مى فرمايد: «العاملون بإرادته».1 در زيارت آل ياسين، در وصف امام زمان عليه السلام مى گوييم: «ودليل إرادته».2
جايگاه امام عليه السلام كجاست؟ همان جايى كه اراده خداوند متعال باشد كه پيش تر در عبارت «والأدلاّء على مرضات اللّه» در مورد واژه «دليل» مطالبى بيان شد.
كوتاه سخن اين كه حركات، سكنات، گفتارها و كردارهاى ائمّه عليهم السلام مظهر اراده خداوند متعال است كه مجراى اراده خداوند متعال آن بزرگواران هستند. پس در همان جايى كه اراده خداوند متعال است، ائمّه عليهم السلام در همان جا استقرار دارند.
اين معنا از معناى نخست دقيق تر است. البته آن بزرگواران در برابر امر و نهى خداوند متعال تسليم هستند. امّا معناى دوم امتياز ائمّه عليهم السلام مى رساند وگرنه ممكن است در بين بندگان خدا، افراد صالح و شايسته اى باشند كه در برابر اراده خدا ـ اوامر و نواهى او ـ تسليم باشند در حالى كه آن چه بيان شد، جزء امتيازها و مقام هاى ائمّه عليهم السلام است.
گفتنى است كه شرح بيشتر اين معنا در ذيل عبارت «والمظهرين لأمر اللّه ونهيه» خواهد آمد.
1. عبارت «العاملون بإرادته» شاهد مطلب است. اين عبارت در بحار الانوار: 99 / 177 در بخش «زيارت هاى جامعه» زيارت هفتم نيز آمده است.
2. المزار، محمّد بن مشهدى: 569، بحار الانوار: 91 / 2، حديث 2.
منبع:کتاب با پیشوایان هدایتگر – 1
نوشته آیت الله سید علی میلانی

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن