مجلس شصت و دوم سه شنبه سلخ ربيع الاخر 368

امالی شیخ صدوق

1- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه نماز مغرب را بى جهت پس اندازد تا ستاره همه در هم نمود شوند من از او بخدا بيزارم .

2- فرمود:
بسا چوب ريحان و شاخه انار خلال نكنيد كه رگ خوره را تحريك ميكنند.

3- حمزة بن حمران گويد:
خدمت امام صادق (ع) رسيدم فرمود حمزه از كجا آمدى ؟ گفتم از كوفه گريست تا ريشش از اشگش تر شد عرضكردم يا ابن رسول اللّه چرا اين قدر گريستى فرمود بياد عمويم زيد افتادم و آنچه باو كردند آمدم و گريستم ، عرضكردم چه وضع او را ياد كردند؟ فرمود وضع كشتن او را كه تيرى بپيشانيش رسيد و پسرش يحيى آمد و خود را بروى او انداخت و گفت اى پدر مژده گير كه برسول خدا و على و فاطمه و حسن و حسين وارد ميشوى (ص) فرمود آرى پسر جانم آهنگرى آوردند و آن تير را از پيشانيش بيرون كشيد و جانش با آن برآمد او را آوردند در ته جوى آب بستانى دفن كردند و آب بر آن جوى بستند ولى غلام سندى جاسوس با آنها بود، فردا نزد يوسف بن عمر رفت و او را از مدفن او خبر كرد و يوسف بن عمر او را برآورد و در كناسه بدار زد و چهار سال بالاى دار ماند و سپس دستور دادند او را سوختند و خاكسترش را بباد دادند خدا لعنت كند قاتل و خاذل او را و بخدا شكوه كنم از آنچه بما خانواده پيغمبرش پس از او رسيد و از او يارى خواهم كه بهتر يار است .

4- على بن الحسين (ع) فرمود:
در اين ميان كه روزى امير مؤمنان با اصحابش نشسته بود و آنها را براى نبرد صف بندى ميكرد پيره مرديكه رنج سفر در او نمودار بود خدمت او آمد و گفت يا امير المؤمنين من از سوى شام نزد تو آمدم پيرى سالخورده ام و بيشمار فضل تو را شنيدم و بگمانم ترورت كنند از آنچه خدا بتو آموخته مرا بياموز، فرمود آرى اى شيخ هر كه دو روزش برابر باشد مغبونست و هر كه دنيا همت او باشد هنگام مرگ سخت افسوس خورد و هر كه فردايش بدتر از ديروز است محرومست هر كه با تامين دنيايش غم آخرت ندارد هلاكست و هر كه كمى خود را وانرسد هوس بر او چيره شود و هر كه در كاستى است مرگ او بهتر است .
اى شيخ دنيا خرم و شيرين است و اهلى دارد و آخرت هم اهلى دارد كه از مفاخره با دنيا داران خوددارى كنند و بدنيا رشك نبرند و بخوشى آن شاد نشوند و از تنگى آن غم نخورند اى شيخ هر كه از شبيخون نگرانست خوابش كم است چه شتاب دارند شبها و روزها براى عمر بنده پس زبانت در بند و سخنت بشمار كم گو جز در نيكى اى شيخ براى مردم بپسند آنچه براى خود پسندى و با مردم آن كن كه دوست دارى با تو كنند.
سپس رو بيارانش كرد و فرمود اى مردم نميبينيد كه اهل دنيا در هر بام و شام احوال دگرگونى دارند يكى بر خاك هلاك افتاده و ديگرى عيادت كند و يا عيادت شود و آن يك در جان كندنست و اميدى باو نيست و آن ديگرى ميان كفن است ، طالب دنيا را مرگ در دنبال است غافلى كه از او غفلت نشود ماندها دنبال گذشته ها ميروند، زيد بن صوحان عبدى عرضكرد يا امير المؤمنين كدام زور چيره تر و نيرومندتر است ؟
فرمود هواى نفس ، كدام خوارى خوارتر است ؟ فرمود حرص بر دنيا كدام فقر سختتر است ؟ فرمود كفر پس از ايمان ، كدام دعوت گمراه كننده تر است ؟ فرمود آنكه دعوت بنيست كند، كدام عمل برتر است ؟
فرمود تقوى ، كدام عمل كاميابتر است ؟ فرمود جستن آنچه نزد خداست ؟ كدام رفيق بدتر است ؟ فرمود آنكه معصيت خدا را برايت بيارايد، كدام خلق بدبختترند؟ فرمود آنكه دينش را بدنياى ديگر بفروشد كدام مردم نيرومندترند؟ فرمود بردبار، كدام كس بخيلتر است ؟ فرمود آنكه مال حرام بدست آرد و در غير حق صرف كند، كدام كس زيرك تر است ؟ فرمود كسى كه راه حق از باطل بشناسد و بحق گرايد، كدام كس بردبارتر است ؟ فرمود آنكه خشم نگيرد، كدام كس راى ثابتتر دارد؟ فرمود آنكه مردم از خود نفريبندش و دنيا بخود آرائى او را نفريبد، كدام كس احمقست ؟ فرمود آنكه زير و رو شدن دنيا را بيند و فريفته آن گردد كدام مردم افسوس خورترند؟ فرمود آنكه از دنيا و آخرت محروم است كه آن زيان آشكاريست ، كدام مردم كورترند؟ فرمود آنكه عمل ريا كند و ثواب از خدا خواهد، كدام قناعت بهتر است ؟ فرمود قانع ب آنچه خدا باو داده ، كدام مصيبت سختتر است ؟
فرمود مصيبت در دين ، كدام عمل پيش خدا محبوبتر است ، فرمود انتظار فرج ، كدام مردم نزد خدا بهترند؟
فرمود ترساتر و با تقواترشان و زاهدترشان در دنيا، كدام سخن نزد خدا بهتر است ؟ فرمود كثرت ذكر و زارى و دعا بدرگاهش ، كدام گفتار راستتر است ؟ فرمود شهادت باينكه معبود حقى جز خدا نيست ، گفت كدام عمل پيش ‍ خدا بزرگتر است ؟ فرمود تسليم و ورع ، چه كس گراميتر است ؟ فرمود آنكه براستى در جبهه ها عمل كند.
سپس رو ب آن پير مرد كرد فرمود به راستى خداى عز و جل خلقى آفريده كه دنيا در نظر آن تنگ است و از آن و كالاى آن روگردانند و مشتاق دار السلامى هستند كه خدا آنها را بدان دعوت كرده و بر تنگى معاش و ناراحتى صبر كردند و مشتاق آنچه نزد خداست شدند از كرامت و جان خود را براى رضاى خدا دادند و سرانجامشان شهادت بود و خدا را ملاقات كردند كه از آنها خشنود بود و دانستند كه مرگ راه گذشته ها و باقيمانده ها است و براى آخرت خود جز طلا و نقره پس انداز كردند و بر صرف قوت صبر كردند و زيادى را پيش داشتند و راه خدا دوست داشتند آنان چراغ هدايت و اهل بهشتند و السلام .
آن شيخ گفت من كه بهشت را با تو و يارانت مينگرم آن را بگذارم و كجا بروم اى امير المؤمنين
ساز و برگى بمن ده كه بر دشمنت بتازم ، امير المؤمنين باو ساز و برگ داد و در نبرد جلو او شمشير ميزد و پيش ميرفت و امير المؤمنين از شهامت او در شگفت ميشد و چون نبرد سخت شد اسب خود پيش راند تا كشته شد و يكى از ياران على دنبال او رفت و ديد بخاك افتاده و اسب او حاضر است و تيغش در بازو است آن ها را برگرفت و پس از خاتمه نبرد خدمت امير المؤمنين آورد امير المؤ منين برايش طلب رحمت كرد و فرمود بخدا اين مرد بحق خوشبخت بود بر برادر خود رحمت جوئيد.

5- پيغمبر (ص) بر سعد بن معاذ رحمت فرستاد و فرمود:
نود هزار فرشته با جبرئيل برايش رحمت خواستند، فرمود اى جبرئيل از چه راه مستحق رحمت بر شما شده ؟ گفت بخاطر خواندن قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ايستاده و نشسته و سواره و پياده و در رفتن و در آمدن .

6- امام صادق (ع) فرمود:
روانيست زن خود را بى زيور گذارد گرچه گردن بند بگردن آويزد و خوش ‍ نيست كه دستش بيخضاب باشد گرچه حنا را بر آن بمالد و پاك كند و گرچه سالخورده هم باشد.

7- امام باقر (ع) فرمود:
در روز محشر كه خدا بندگان را بر انگيزد روزها را بياورد و مردم آنها را بنام و نشان بشناسند پيش از همه روز جمعه است كه نور درخشانى دارد و روزهاى ديگر دنبال اويند و او مانند عروس محترمى است كه بخانه صاحب مقام و مكنتى ميبرند، روز جمعه گواه و نگهدار كسى است كه بدان بشتابد و مؤمنان بحساب سبقت بجمعه سبقت ببهشت كنند.

8- فرمود:
خدا يك مرد بيابانى را بدو كلمه دعا آمرزيد گفت خدايا اگر مرا عذاب كنى اهل آنم و اگر بيامرزى مرا اهل آنى ، خدا او را آمرزيد.

9- فرمود:
چيزى دل را بيشتر از گناه فاسد نكند دل كه آلوده بگناه شد مغلوب آن گردد تا وارونه شود.

10- فرمود:
يك جوان يهودى بسيار نزد پيغمبر مى آمد تا بجائى كه او را لايق خدمت شمرد و بسا او را دنبال حاجتى ميفرستاد و بسا بود كه براى حضرت نامه مينوشت ، چند روزى حضرت او را نديد و احوال او را پرسيد يكى گفت من او را در حال مرگ واگذاشتم و آمدم پيغمبر با جمعى اصحابش بالين او آمدند آن حضرت بركتى داشت كه با هر كه سخن ميكرد جوابش ميداد فرمود اى فلانى آن جوان
چشم گشود و گفت لبيك يا ابا القاسم فرمود بگو
اشهد ان لا اله الا اللّه حمد خدا را كه امروز به وسيله من نفسى را از دوزخ نجات داد.

11- فرمود:
هر كه گل خورد خارش بدن گيرد و ببواسير مبتلا شود و درد بد در او تحريك گردد و قوت پاهايش برود و هر چه از كارش كم شود نسبت بايام تندرستى مورد محاسبه قرار گيرد و بر آن عذاب شود.

12- رسول خدا فرمود:
چهار چيز است كه هر كدام در خانه اى رخنه كرد ويرانش كند و ببركت آباد نگردد، خيانت ، دزدى ، ميخوارى و زنا.

13- فاطمه (ع) خدمت پيغمبر آمد و از ضعف حال نام برد، پيغمبر باو فرمود:
تو نميدانى على چه مقامى نزد من دارد؟ دوازده سال داشت كه كارهاى مرا اداره ميكرد، در شانزده سالگى برابرم شمشير زد و نوزده سالگى پهلوان ها را كشت و در بيست سالگى هموم مرا بر طرف كرد، بيست و دو ساله بود كه در خيبر را از جا برداشت كه پنجاه مرد نميتوانستند آن را بردارند، چهره فاطمه از شادى برافروخت و سر پايش قرار نداشت تا نزد على برگشت و باو گزارش داد در جوابش فرمود چه حالى داشتى اگر همه تفضلات خدا را بر من برايت بازمى گفت .

14- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه يك دينار صله در اين دنيا بيكى از خاندانم بدهد روز قيامت يكقنطار باو عوض دهم .

15- امام صادق (ع) فرمايد:
رسول خدا (ص) فرمود هر كه نماز واجب را از وقتش پس اندازد فرداى قيامت شفاعت من باو نرسد.

16- امام باقر (ع) فرمود:
چون نماز عصر جمعه را خواندى بگو خدايا رحمت فرست بر محمد و بر اوصياء پسنديده او بهترين رحمت خود را و بهترين بركت خود را به آنها عطا كن و درود بر آنان
و بر ارواحشان و اجسادشان و رحمت خدا و بركاتش ، هر كه بعد از عصر آن را بخواند خداى عز و جل براى او صد هزار حسنه نويسد و صد هزار گناه از او محو كند و صد هزار حاجت او برآورد و صد هزار درجه او را بدان بالا برد.

17- سليمان بن مهران گويد:
روزى شرفياب حضور امام صادق (ع) شدم و چند تن از شيعه ها آنجا بودند و شنيدم ميفرمود اى گروه شيعه زينت ما باشيد و زشتى ما نباشيد با مردم خوش زبانى كنيد و زبان خود نگهداريد و از زياده گوئى و بدگوئى بازش داريد.

18- رسول خدا (ص) فرمود:
خوشا بر كسى كه مرا بيند و خوشا بر كسى كه ببيند آنكه مرا ديده يا كسى كه او را ديده است .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: