مجلس پنجاه و هفتم روز جمعه يازدهم ربيع الاخر 368

امالی شیخ صدوق

1- مفضل بن عمر گويد:
از مولايم امام صادق (ع) شنيدم ميفرمود در ضمن مناجات خدا با موسى بن عمران اين بود كه باو فرمود اى پسر عمران دروغگويد كسى كه گمان برد مرا دوست دارد و چون شبش فرو گيرد بخوابد و ياد من نكند مگر نيست كه هر دوستى خلوت با دوست را ميخواهد من اى پسر عمران چون شب شود بر دوستانم متوجه شوم ديده آنها را بر دلشان نهم و كيفرم را برابر چشمان مجسم كنم و مرا مشاهده كنند و با من حضورى گفتگو نمايند اى پسر عمران از دلت بمن خشوع بده و از تنت خضوع و از دو چشمت اشك در تاريكى شب و مرا بخوان كه مرا بيابى نزديك و اجابت كن .

2- امام صادق (ع) اين دعا را ميخواند:
معبودا چگونه تو را بخوانم با آنكه نافرمانيت كردم و چگونه نخوانم و مهرت در دل دارم اگر گنهكارم دستى پر از گناه بدرگاهت بردارم و چشمى پر از اميد بسويت بر آرم مولاى من تو بزرگ بزرگانى و من اسير اسيران من اسير، گناهم و گرو جرم ، معبودا اگر بگناهم بازخواست كنى بكرمت درخواست كنم و اگر بجرمم بگيرى بگذشت برگيرم اگر دستور دوزخم دهى باهلش خبر دهم كه من ميگويم لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ خدايا طاعت شادت كند و گنه زيانت ندارد آنچه شادت كند بمن بده و آنچه زيانت ندارد برايم بيامرز
يا ارحم الراحمين .

3- امام صادق (ع) ميفرمود:
هر كه گويد خدا ميداند و دروغ گويد عرش خدا از احترام خدا بلرزد.

4- از امام صادق (ع) پرسيدند از زاهد در دنيا فرمود:
كسى است كه حلال آن را از ترس حساب وانهد و حرامش را از ترس ‍ عقاب .

5- امام صادق (ع) مردى را ديد كه :
بر فرزندش بيتابى ميكرد فرمود اى مرد از مصيبت كوچك بيتابى كنى و از مصيبت بزرگ غافلى اگر تو آماده بودى براى راهيكه فرزندت رفته اين قدر بيتابى نميكردى مصيبت آماده نبودنت بزرگتر از داغ فرزند است .

6- امام صادق (ع) فرمود:
سه كس روز قيامت بخدا نزديكتر باشند تا مردم از حساب فارغ شوند كسى كه قدرت در حال خشم او را وادار نكند بزير دست خود ستم كند، كسى كه ميان دو كس راه رود و جوى با يكى از آن دو تمايل نكند و كسى كه حق را گويد بزيان او باشد يا سود او.

7- مفضل بن عمر گويد:
بامام صادق (ع) گفتم ناجى را بچه ميتوان شناخت ؟ فرمود هر كه كردارش ‍ موافق گفتارش باشد ناجى است و هر كه كردارش با گفتارش موافق نيست ايمان عاريت دارد.

8- امام صادق (ع) فرمود:
بر شما باد ب آمدن مساجد زيرا آنها خانه هاى خدايند در زمين و هر كه با طهارت در آنها آيد خدا از گناهان پاكش كند و او را از زوار خود نويسد در آنها بسيار نماز بخوانيد و دعا كنيد و در جاهاى مختلف مساجد نماز كنيد كه هر جا براى نماز گذار خود روز قيامت گواهى دهد.

9- امام صادق (ع) ميفرمود:
دانش جوئيد و با آن بردبارى و وقار را زيور خود كنيد و تواضع كنيد براى شاگردان و استادان خود و دانشمندان جبار نباشيد كه باطل شما حق شما را از ميان ببرد.

10- امام صادق (ع) فرمود:
بر شما باد بمكارم اخلاق زيرا خداى عز و جل آنها را دوست دارد و دور باشيد از اخلاق بد كه خدايشان دشمن دارد و بر شما باد بخواندن قرآن كه درجات بهشت بشماره آيات آنست و روز قيامت بقارى قرآن گويند بخوان و بالا رو و هر آيه بخواند يكدرجه بالا رود، و بر شما باد بحسن خلق كه صاحب خود را بمقام روزه دار شب زنده دار رساند و بر شما باد بخوش ‍ همسايگى كه خدا بدان دستور داده و بر شما باد بمسواك كردن كه پاك كننده و روش نيكى است و بر شما باد به واجبات و آنها را ادا كنيد و ملاحظه كنيد حرامها را و آن ها را ترك كنيد.

11- امام صادق (ع) فرمود:
روز قيامت دو بنده بپاى حساب ايستند كه اهل بهشتند ولى يكى در دنيا فقير بوده و ديگرى توانگر آن فقير گويد خدايا براى چه من بايستم بعزتت سوگند تو ميدانى نه متصدى مقامى بودم كه مسئول عدل و ظلم آن باشم نه مالى بمن دادى كه از اداى حق آن بپرسى و روزيم باندازه كفايت بوده چنانچه خود دانى و مقدر كرده بودى ، خداى جل جلاله فرمايد بنده ام راست ميگويد او را رها كنيد ببهشت رود، ديگرى ميماند تا آنقدر عرق ميريزد كه اگر چهل شتر بنوشد بس آنها است سپس ببهشت ميرود آن فقير از او پرسد چه تو را بازداشت ؟ گويد طول حساب هر چيزى كه پيش ‍ مى آوردند مرا نوميد ميكرد و مرا مى آمرزيدند و از چيز ديگر پرسش ميشدم تا خدا مرا برحمت خود فرا گرفت و بپايان رسانيد، تو كيستى ؟ گويد من همان فقير بودم كه تا پاى حساب با تو بودم گويد از نعمت در اين مدت مفارقت تو را چنان تغيير داده است كه نشناختمت .

12- رسول خدا فرمود:
اى على تو برادر من و من برادر توام اى على تو از من و من از توام اى على تو وصى و خليفه من و حجت خدائى بر امتم بعد از من ، خوشبخت است هر كه دوستت دارد و بدبخت است هر كه دشمنت دارد.

13- رسول خدا (ص) فرمود:
شيعيان على هم آن كامجويانند در روز قيامت .

14- رسول خدا (ص) بعلى بن ابى طالب (ع) فرمود:
روز قيامت كه شود تو را بر اسبى نجيب از نور بياورند و بر سرت تاجى باشد كه نورش درخشان بتابد كه نزديكست ديده اهل محشر را خيره كند و ندا از طرف خداى جل جلاله رسد كه كجاست خليفه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ تو عرض كنى من اكنون حاضرم سپس جارچى جار كشد اى على هر كه دوستت دارد ببهشت ببر و هر كه دشمنت دارد بدوزخ بر، توئى قسيم بهشت ، توئى قسيم دوزخ .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: