مجلس پنجاه و چهارم روز سه شنبه سلخ ماه ربيع الاول 368

امالی شیخ صدوق

1- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه خوب وضوء سازد و نمازش درست بخواند و زكاة مالش را بپردازد و زبانش را نگهدارد و جلو خشمش را بگيرد و براى گناهش آمرزش جويد و براى خاندان پيغمبرش خير خواهى كند حقائق ايمان را كامل كرده و درهاى بهشت برايش باز است .

2- رسول خدا (ص) اين خطبه را خواند:
ايا مردم هر كه ما خاندان را دشمن دارد خدا روز قيامت او را يهودى مبعوث كند جابر انصارى گويد عرضكردم يا رسول اللّه اگر چه روزه دارد و نماز بخواند معتقد باشد كه مسلمانست ؟ فرمود و اگر چه روزه دارد و نماز گذارد معتقد باشد كه مسلمانست .

3- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه از جمع مسلمانان جدا شود رشته اسلام را از گردن باز كرده عرض ‍ شد يا رسول اللّه جماعت مسلمانان كيانند؟ فرمود جماعت اهل حق گرچه كم باشند.

4- زيد بن ارقم گويد:
براى چند تن از اصحاب رسول خدا (ص) درهائى بود كه بمسجد باز ميشد يك روز آن حضرت فرمود درها را بجز در خانه على بگيريد در اين باره مردم سخن كردند رسول خدا (ص) برخاست و حمد خدا نمود و ستايش ‍ او كرد و سپس فرمود اما بعد من مامور شدم بسد اين درها جز در خانه على و گفته هائى گفتند و من بخدا درى را نبستم و نگشودم ولى دستورى يافتم و پيروى كردم .

5- على بن ابى طالب (ع) گفت :
رسول خدا (ص) فرمود براى احدى روا نيست در اين مسجد جنب شود جز من و على و فاطمه و حسن و حسين و هر كه از خاندان منست كه آنها از منند.

6- رسول خدا (ص) فرمود:
درهائى كه بمسجد باز مى شود همه را ببنديد جز در خانه على را.

7- ابن عباس گفت :
رسول خدا (ص) دستور داد كه درهاى خانه ها را از مسجد بستند جز در خانه على را:

8- بروايت ابن عمر از پيغمبر (ص) كه فرمود:
همه درها را بمسجد بگيريد جز در خانه على (ع) را.

9- رسول خدا (ص) فرمود:
بنده اى مؤمن نيست جز آنكه مرا بيش از خود دوست دارد و خاندان مرا بيش از خاندان خودش دوست دارد و ذات مرا بيش از ذاتش دوست دارد و مردى برخاست و بعبد الرحمن راوى اين حديث گفت اى ابو عبد الرحمن پياپى حديثى مى آورى كه خدا دلها
را از آن زنده ميكند.

10- عون بن عبد اللّه گويد:
من با محمد بن على بن الحنفيه در آستان خانه اش بودم كه زيد بن حسن باو گذشت و چشمش باو افتاد و سپس گفت از اولاد حسين زيد بن على نامى كشته شود و در عراق به دار رود و هر كه بروى او نگرد و او را يارى نكند خدايش برو در دوزخ اندازد.

11- زياد بن منذر گويد:
من نزد امام باقر (ع) نشسته بودم كه زيد بن على آمد چون چشم امام بر او افتاد كه مى آيد فرمود اين سروريست در خاندان خود و خونخواه آنانست ، بسيار نجيب است مادرى كه تو را زاده است اى زيد.

12- ابى حمزه ثمالى گويد:
من بحج رفتم خدمت امام چهارم رسيدم بمن فرمود اى ابى حمزه برايت نگويم خوابى را كه ديدم ؟ خواب ديدم گويا ببهشت رفتم و حوريه اى كه بهتر از آن نديده بودم نزد من آوردند در اين ميان كه بر پشتى خود تكيه داشتم شنيدم يكى ميگويد اى على بن الحسين تهنيت گويم تو را بزيد مبارك باد بر تو زيد ابو حمزه گويد سال ديگر بحج رفتم نزد آن حضرت رفتم و در را زدم و باز كردند خدمتش رسيدم ديدم زيد را در آغوش دارد با پسرى در آغوش دارد
فرمود اى ابو حمزه اين تعبير خواب منست كه پيش از اين ديدم و خدا آن را محقق ساخت .

13- عبد الرحمن بن سيابه گويد:
امام ششم (ع) هزار اشرفى بمن داد و دستور داد آن را ميان خانواده هاى كسانى كه با زيد بن على شهيد شده اند بخش كنم ، آن را بخش كردم و بعبد اللّه بن زبير برادر فضيل رسان چهار اشرفى رسيد.

14- امام چهارم در تفسير قول خدا (حجر- 85):
بخوبى صرف نظر كن - فرمود مقصود گذشت بى گله و عتاب است .

15- سلمان فارسى گويد:
روزى نزد رسول خدا (ص) نشسته بودم كه على بن ابى طالب آمد باو فرمود بتو مژده ندهم اى على ؟ گفت چرا يا رسول اللّه ، فرمود حبيبم جبرئيل از طرف خدا جل جلاله بمن خبر ميدهد كه بدوستان و شيعيان تو هفت خصلت داده اند نرمش در هنگام مرگ ، انس گاه وحشت و روشنى در ظلمت و آسودگى نزد هراس و عدالت وقت ميزان و گذشت از صراط و رفتن بهشت پيش از مردم امم ديگر بهشتاد سال .

16- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه در باره برادر مؤمن خود آن عيبى را گويد كه بچشمش ديده و بگوشش شنيده از آنها است كه خداى عز و جل فرمايد (نور- 20) براستى كسانى كه دوست دارند هرزگى را در مؤمنان رواج دهند براى آنهاست عذاب دردناكى در دنيا و آخرت .

17- امام صادق (ع) فرمود:
از غيبت است كه در باره برادرت بگوئى عيبى را كه خدا بر او پوشيده و بهتان اينست كه باو نسبت دهى آنچه در او نيست .

18- امام باقر (ع) فرمود:
چه بد بنده اى است آنكه دو رو و دو زبان دارد در حضور برادر خود را مدح كند و پشت سر گوشتش را بخورد اگر باو عطا شود حسود او باشد و اگر گرفتار گردد او را واگذارد.

19- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه مردم را باروئى برخورد و بروى ديگر آنها را عيب گويد در روز قيامت بمحشر آيد و دو زبان آتشين دارد.

20- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه نافرمانى سلطان كند نافرمانى خدا كرده و در نهى او وارد شده كه فرمايد (بقره 195) خود را بدست خويش در مهلكه نيندازيد.

21- امام هفتم بشيعيانش فرمود:
اى گروه شيعه خود را خوار نكنيد بترك طاعت سلطان خود، اگر عادل است از خدا بقاى او را خواهيد و اگر ستمكار است از خدا اصلاح او را خواهيد، صلاح شما در صلاح سلطان شما است سلطان عادل چون پدر مهربان است براى او دوست داريد آنچه براى خود دوست داريد و براى او نخواهيد آنچه بسراى خود نميخواهيد.

22- امام صادق (ع) فرمود:
ولد الزنا سه نشانه دارد بد اخلاقى با حاضران و اشتياق بزنا و دشمنى ما خانواده .

23- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه پنج نماز شبانه روز را بجماعت ميخواند باو خوش گمان باشيد و گواهيش بپذيريد.

24- حضرت عبد العظيم حسنى گويد:
وارد شدم ب آقاى خود امام دهم على نقى چون چشمش بمن
افتاد فرمود خوش آمدى اى أ بو القاسم تو براستى ولى ما هستى گويد عرضكردم يا ابن رسول اللّه من ميخواهم دين خود را بر تو عرضه نمايم و اگر پسند است تا بميرم بر آن بر جا بمانم ، فرمود بياور، گفتم من معتقدم كه خداى تبارك و تعالى يگانه است و بمانندش چيزى نيست بيرون از دو سوى نفى خدا و تشبيه او بموجودات است و معتقدم كه جسم و صورت و عرض و جوهر نيست بلكه او پديد آرنده جسمها و نقشه كش صورتها و خالق اعراض و جواهر و پرورنده هر چيز، مالك و جاعل و پديد آرنده است و معتقدم محمد بنده و رسول او و خاتم پيغمبرانست و بعد از او پيغمبرى نيست تا روز قيامت و شريعت او خاتم شريعت ها است و پس از او شريعتى نيست تا روز قيامت و معتقدم كه امام و خليفه و ولى امر پس از او امير المؤمنين على بن ابى طالب است و سپس حسن و بعد حسين بعد على بن الحسين بعد محمد بن على بعد جعفر بن محمد بعد موسى بن جعفر بعد على بن موسى بعد محمد بن على سپس شما اى مولاى من فرمود پس از من پسرم حسن و چطور باشند مردم نسبت بجانشين او؟ گويد گفتم مگر چطور است او مولاى من ؟
گفت براى آنكه شخص او را نبينند و نامش نتوان برد تا ظهور كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد گويد گفتم من هم بدو اقرار دارم و ميگويم ولى آنها ولى خداست و دشمنانشان دشمن خدا و طاعتشان طاعت خدا و معصيت آنها معصيت خدا و معتقدم كه معراج حق است و سؤ ال و جواب در قبر حق است و بهشت حق و دوزخ حق و صراط حق و ميزان حق و قيامت آيد و شكى ندارد و خدا هر كه در قبرها است برانگيزد و معتقدم كه فرائض واجبه پس از ولايت نماز است و روزه و حج جهاد و امر بمعروف و نهى از منكر، امام فرمود اى أ بو القاسم بخدا اين دين دين خداست كه براى بندگانش پسنديده بر آن باش خدايت بدارد بر گفتار ثابت در دنيا و آخرت .

25- نزد امام باقر ذكر غضب شد فرمود:
مرد بسا غضب كند و ديگر راضى نشود تا بدوزخ در آيد هر مردى بخشم شده و ايستاده بايد بنشيند كه از او تسلط شيطان برود و اگر نشسته است بر خيزد و هر مردى بر خويش خود خشم گيرد بايد برخيزد و نزد او رود و او را بسايد زيرا رحم چون سوده شود آرام گرد.

26- مردى از انصار گويد:
در اين ميان كه روزى بسيار گرم پيغمبر (ص) در سايه درختى آرميده بود مردى آمد و جامه خود برآورد و برهنه بر ريگ سوزان ميغلطيد يك بار پشت خود را داغ ميكرد و يك بار پيشانى خود را و ميگفت اى نفس بچش ‍ كه آنچه نزد خداست سختتر است از آنچه با تو كردم رسول خدا (ص) عمل او را مينگريست تا آن مرد جامه خود را پوشيد و آمد و پيغمبر اشاره كرد و او را خواست و باو فرمود اى بنده خدا ديدم كارى كردى كه مردم ديگر را نديدم بكنند براى چه اين كار كردى آن مرد گفت ترس از خداى عز و جل مرا بر آن واداشت و بخود گفتم اين بچش كه آنچه نزد خداى عز و جل است بزرگتر است از آنچه با تو كردم پيغمبر باو فرمود بحق از خداى خود ترسيدى و خدا بتو بر اهل آسمان مباهات كند سپس باصحابش فرمود اى گروه حاضران نزديك رفيق خود برويد تا براى شما دعا كند، نزديك او رفتند و براى آنها دعا كرد گفت بار خدايا كار ما را بر هدايت گرد آور و تقوا را توشه ما ساز و بهشت را مسكن ما كن .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: