مجلس سى و ششم سه شنبه 4 روز از محرم مانده 368

امالی شیخ صدوق

1- امام صادق فرمود:
خداى تبارك و تعالى بداود وحى كرد چرا من تو را تنها بينم ؟ گفت بخاطر تو مردم را ترك كردم و مرا ترك كردند فرمود چرا خاموشت بينم ؟ گفت ترست مرا خاموش كرد. فرمود چرا تو را در رنج بينم ، گفت دوستى تو مرا به رنج انداخته ، فرمود چرا تو را فقير بينم با آنكه تو را بهره مند ساخته ام ؟ گفت قيام بحقت مرا فقير كرده ، فرمود چرا تو را خوار بينم ؟ گفت بزرگى جلال فوق وصف تو مرا خوار كرده و اى آقايم اين حق تو است ، خداى جل جلاله فرمود مژده فضل از من بگير روزى كه مرا ملاقات كنى با مردم بياميز و از اخلاق آنها بر كنار باش و از كردارشان دورى كن تا روز قيامت بدان چه خواهى برسى امام صادق (ع) فرمود خدا بداود وحى كرد اى داود بمن خوش باش و بياد من لذت جو و بمناجات من نعمت گير كه بزودى خانه را از فاسقان حالى كنم و لعنت را خاص ظالمان سازم .

2- بسند امام صادق از امير المؤمنين (ع) فرمود:
چون خداى تبارك و تعالى خواست روح ابراهيم را بگيرد ملك الموت را فرو فرستاد گفت اى ابراهيم درود بر تو او جواب داد و فرمود براى دعوت آمدى يا براى مرگ گفت براى مرگ و بايد اجابت كنى ، ابراهيم گفت ديدى دوستى كه دوست خود بميراند؟ ملك الموت برگشت و برابر خداى جل جلاله ايستاد و عرضكرد معبودا شنيدى خليل تو ابراهيم چه گفت ، خطاب رسيد برو و باو بگو دوستى را ديدى كه ملاقات دوست را بد دارد براستى هر دوستى خواهان ملاقات دوست است .

3- از حذيفة بن اسيد غفارى كه رسول خدا (ص) فرمود:
اى حذيفه براستى حجت خدا بعد از من بر شما على بن ابى طالب است كفر باو كفر بخداست ، شرك باو شرك بخداست ، شك در او شك در خداست و الحاد در او الحاد در خداست ، انكار او انكار خداست ايمان باو ايمان بخداست زيرا او برادر رسول خدا و وصى او و امام امت او و سرور آنها است و او است حبل اللّه المتين و عروة الوثقائى كه بر بدن ندارد و دو كس در باره او هلاك شوند و او تقصير ندارد دوست غلوّكننده و مقصر، اى حذيفه از على جدا مشو كه از من جدا شوى و با او مخالفت مكن كه مخالف من باشى على از منست و من از على هر كه خشمش آرد مرا بخشم آرد و هر كه خشنودش كند مرا خشنود كرده .

4- امام باقر (ع) فرمود:
موسى بن عمران عرضكرد پروردگارا رضا بقضاوتت دهيم سالمندان را ميميرانى و خردسالان را ميگذارى ، خداى جل جلاله فرمود اى موسى نپسندى كه من خود روزى ده و كفيل آنها باشم و عرضكرد چرا پروردگارا تو چه خوب وكيل و كفيلى باشى .

5- امام صادق فرمود:
خداى عز و جل بيكى از پيغمبران بنى اسرائيل وحى كرد كه اگر دوست دارى فردا در حظيرة القدس مرا ديدار كنى در دنيا وحيد و غريب و مهموم و محزون و هراسناك باش از مردم چون يك دانه پرنده كه در بيابانى خالى از سكنه بسر برد و از برگ درختان بخورد و از چشمه ها بنوشد و شب هنگام تنها ميارامد و با پرندگان نياسايد و با پروردگار خود انس كند و و از پرندگان بهراسد.

6- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه هنگام آرميدن در بسترش صد بار لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ گويد خدا در بهشت خانه اى برايش بسازد و هر كه در آن وقت صد بار استغفار كند گناهانش ‍ بريزد چنان كه برگ از درخت بريزد.

7- انس بن مالك از پيغمبر در تفسير كُلِّ جَبّارٍ عَنِيدٍ نقل كرده كه فرمود:
مقصود كسى است كه ابا دارد بگويد لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ.

8- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه دعاى خود را با جمله
ما شاء اللّه لا قوة الا باللّه
پايان دهد دعايش مستجاب گردد.

9- امام باقر (ع) فرمود:
فرشته اى بمردى گذشت كه بر در خانه ايستاده بود باو گفت اى بنده خدا براى چه بر در اين خانه ايستادى ؟ گفت برادرى در آن دارم كه ميخواهم باو سلام دهم ، گفت با او خويشى نزديك دارى يا با او نيازى دارى ؟ گفت نه خويشى دارم و نه نيازى باو دارم برادر دينى منست و باحترام او ميخواهم از او احوال پرسى كنم و باو سلام دهم براى خدا پروردگار عالميان ، آن فرشته گفت من از طرف خدا بتو فرستاده شدم و او بتو سلام فرستاده و ميفرمايد همانا مرا خواستى و از من پژوهش كردى من بهشت را بتو واجب كردم و از خشمم معاف ساختم و از دوزخ امانت دادم .

10- رسول خدا فرمايد:
چون خدا نگرد كه مردم يك قريه در نافرمانى از حد گذرانيده و سه مؤمن در ميان آنهاست ب آنها ندا كند اى گنهكاران اگر نبود در ميان شما مؤمنان دوستدار بجلالم و آباد كن زمين و مساجدم بنماز خودشان و آمرزشجويان در سحر از ترسم عذابم را بشما فرود مى آوردم و باكى نداشتم .

11- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه از گناه خودش بدش آيد و كار ثوابش او را شاد كند مؤمن است .

12- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه بر من صلوات فرستد و بر آلم نفرستد بوى بهشت را نبويد كه از مسافت پانصد سال بوئيده شود.

13- امام صادق از پدرش از جدش كه :
يك عرب بيابانى خدمت رسول خدا آمد و آن حضرت با عباى گلى رنگش ‍ او را پذيرفت عرضكرد يا محمد چون جوانى نزد من آمدى ؟ فرمود آرى منم فتى پسر فتى برادر فتى ، عرضكرد يا محمد خود جوانى درست چگونه پسر جوانى و برادر جوان ؟ فرمود نشنيدى قول خداى عز و جل را كه ميفرمايد (انبياء 60) شنيدم جوانى آنها را ياد ميكند بنام ابراهيم و من پسر ابراهيم هستم و اما برادرم فتى است زيرا روز احد منادى از آسمان ندا كرد نيست شمشير جز ذو الفقار نيست جوان جز على على برادر منست و من برادر او.

14- مردى بحسين بن على (ع) نوشت :
مرا از خير دنيا و آخرت آگاه كن ، باو نوشت بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اما بعد هر كه رضاى خدا جويد در برابر خشم مردم خدا امورش را كفايت كند و هر كه رضاى مردم جويد در برابر خشم خدا، خدا او را بمردم واگذارد و السلام .

15- عبد الرزاق گويد:
كنيزكى از امام چهارم آب بدست او مى ريخت كه براى نماز وضوء سازد ابريق از دست آن كنيزك به روى آن حضرت افتاد و آن را مجروح كرد امام سر بلند كرد بجانب او، كنيزك گفت خدا ميفرمايد (آل عمران 134) آنها كه خشم خود از مردم فرو خورند، فرمود خشم خود را فرو خوردم كنيزك گفت و آنها كه از مردم درگذرند فرمود خدا از تو بگذرد عرضكرد خدا محسنان را دوست دارد فرمود برو كه تو آزادى .

16- حسين بن على (ع) فرمود:
از جدم رسول خدا (ص) شنيدم بمن ميفرمود، بواجبات خدا عمل كن تا پرهيزكارترين مردم باشى ، بدان چه خدا قسمت كرده خشنود باش تا توانگرترين مردم باشى و از محرمات خدا خود را نگهدار تا باورع ترين مردم باشى و خوش همسايه باش تا مؤمن باشى و با همصحبتان خود نيكو رفتار كن تا مسلمان باشى .

17- ابن عباس فرمود:
اول پول نقره و طلائى كه در زمين سكه زدند مورد نظر ابليس شد و چون آنها را ديد برداشت و بر دو ديده گذاشت و بسينه چسبانيد و فريادى زد و باز بسينه چسبانيدشان و گفت شما دو تا نور چشم من و ميوه دل منيد من باك ندارم كه چون بنى آدم شما را دوست داشتند ديگر بت را نپرستند بس ‍ است مرا از بنى آدم كه شما را دوست دارند،

18- امام باقر (ع) فرمود:
قرآن خوانان سه دسته اند، مردى قرآن خواند و آن را كالاى خود سازد و شاهان را بخود جلب كند و بر مردم گردن فرازى نمايد، مرديكه قرآن خواند و آن را حفظ كند ولى بمقرراتش عمل نكند و مرديكه قرآن خواند و آن را داروى خود سازد شب براى آن بيدارى كشد و روز تشنگى بخود دهد و در مساجد بقرائت آن قيام كند و از بستر آسايش خود دورى گزيند باينها است كه خداى عز و جل دفع بلا كند و بدانها دشمنان را سركوب نمايد و بدانها باران از آسمان فرو بارد بخدا اين قرآن خوانان از كبريت احمر كميابترند.

19- امام باقر از پدرانش نقل كرده كه :
رسول خدا بمردى گذشت كه در باغش درخت ميكاشت فرمود تو را راهنمائى نكنم بكشت درختى كه بيخ آن برجاتر و ميوه اش زودرس تر و خوشمزه تر و و در انفاق پاياتر باشد؟ عرضكرد چرا يا رسول اللّه پدر و مادرم قربانت ، فرمود در بامداد و پسين بگو سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر كه اگر آن را بگوئى بهر تسبيحى ده درخت از انواع ميوه ها در بهشت داشته باشى و آنها باقيات و صالحاتند آن مرد عرض كرد يا رسول اللّه تو گواه باش اين باغ من وقفى است در تصرف داده شده براى فقراء مسلمانان كه در صفه اند خداى تبارك و تعالى نازل كرد (سوره الليل - 5) و اما هر كه عطا كرد و پرهيزكار شد و تصديق بثواب كرد او را آماده آسانى سازيم .

20- رسول خدا (ص) فرمود:
كه على بن ابى طالب خليفه خدا و خليفه من و حجت خدا و حجت من و باب خدا و باب من و صفى خدا و صفى من و حبيب خدا و حبيب من و خليل خدا و خليل من و شمشير خدا و شمشير منست و رفيق و وزير و وصى منست ، دوستش دوست من و دشمنش دشمن من و جنگ با او جنگ با من و سازش با او سازش با من و گفته او گفته من و فرمانش فرمان من و همسرش دختر من و فرزندش فرزند منست و او سيد اوصياء و بهترين امت منست .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: