مجلس سى و دوم 12 محرم 368

امالی شیخ صدوق

1- امام صادق (ع) فرمود:
روز قيامت خداى عز و جل مردم را در يك سرزمين جمع كند و موازين نهاده شود و خون شهداء را بامداد علماء بسنجند و مداد علماء بر خون شهداء بچربد.

2- امام صادق (ع) فرمود:
شش چيز است كه مؤمن پس از مرگ خود از آن سود برد، فرزند صالح كه برايش آمرزش خواهد قرآنى كه خوانده شود، چاه آبى كه بكند و درختى كه بكارد و صدقه آبى كه مجرى سازد و روش نيكى كه از آن پيروى شود.

3- مالك بن انس فقيه مدينه گويد:
من خدمت امام صادق مى رسيدم يك بالش بمن تقديم ميكرد و از من احترام مى نمود و ميفرمود اى مالك من تو را دوست دارم و من از اين اظهار او خرسند ميشدم و خدا را حمد ميكردم گويد مردى بود كه فارغ از يكى از سه خصلت نبود يا روزه مى داشت يا نماز ميخواند يا ذكر مى گفت ، از بزرگان عباد و اكابر زهاد بود كه از خداى عز و جل مى ترسند بسيار حديث مى كرد و خوش مجلس بود و پرفائده چون ميفرمود رسول خدا (ص) گفته يك بار سبز ميشد و يك بار زرد و رنگش ديگر گون ميشد تا شناخته نميشد سالى با او بحج رفتم و چون موقع احرام بر مركب نشست و ميخواست تلبيه گويد گلوگير ميشد و نزديك بود از مركب خود بزير افتد گفتنم يا ابن رسول اللّه بگو بايد بگوئى فرمود اى پسر ابى عامر چگونه جرأ ت كنم بگويم لبيك اللهم لبيك مى ترسم كه خداى عز و جل فرمايد لا لبيك و لا سعديك .

4- امام صادق فرمود:
عجب دارم از بخيل بمال دنيا و دنيا رو بدو دارد يا پشت بدو كرده باشد نه
انفاق با رو كردن دنيا زيان دارد و نه با پشت دادن آن سود دهد مالك بن انس ‍ گويد از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود به امير المؤمنين (ع) گفتند چرا اسب نجيبى نميخرى ؟ فرمود نيازى بدان ندارم زيرا از هر كه بمن رو كند نگريزم و بهر كه از من گريزد حمله نكنم .

5- امام پنجم فرمود:
چون اين آيه نازل شد (يس ) هر چيز را در امام مبين آمار كرديم - دو مرد في المجلس برخاستند و گفتند يا رسول اللّه آن توراتست ؟ فرمود نه گفتند آن انجيل است ؟ فرمود نه گفتند آن قرآنست ؟ فرمود نه ، امير المؤمنين على بن ابى طالب آمد رسول خدا (ص) فرمود آن اين است براستى او است امامى كه خداى تبارك و تعالى علم هر چيز را بر او شمرده

6- وهب گويد در يكى از كتب خدا يافتم كه :
چون ذو القربين از عمل سد پرداخت پيش رفت تا به پيره مردى رسيد كه نماز ميخواند با لشكر خود نزد او ايستاد تا فارغ شد ذو القرنين باو گفت از اين همه لشكرم نترسيدى ؟ گفت من با كسى راز مى گفتم كه از تو لشكر بيشترى دارد و سلطان عزيزترى و نيروى سخت ترى و اگر بتو رو ميكردم حاجت خود را از او نميگرفتم ذو القرنين گفت با من همراه شو تا جان خود از تو دريغ نكنم و ببرخى كارهاى خود از تو كمك گيرم گفت بشرطى كه چهار چيز از من تعهد كنى نعمتى بى زوال و تندرستى بى درد، جوانى بى پيرى و زندگى بى مرگ ذو القرنين گفت كدام مخلوق بر اينها تواناست شيخ گفت من همراه آنم كه آنها را و تو را داراست سپس بمرد دانشمندى گذشت او بذى القرنين گفت بمن خبر ده از دو چيزى كه از آنگاه خدا آنها را آفريده برپايند و دو چيزى كه هميشه روانند و دو چيزى كه در رفت و آمدند و دو چيزى كه با هم دشمنند؟ ذو القرنين گفت آن دو كه برپايند آسمانها و زمينند و آن دو كه روانند خورشيد و ماهند و آن دو كه در رفت و آمدند شب و روزند و آن دو كه با هم دشمنند مرگ و زندگيند گفت برو كه تو دانشمندى ذو القرنين بگردش بلاد ادامه داد تا بشيخى رسيد كه كدوى سر مردگان را زير و رو ميكرد با لشكر خود بر او ايستاد و گفت بمن بگو چرا اينها را زير و رو ميكنى ؟ گفت تا شريف را از وضيع و غنى را از فقير تشخيص دهم و بيست سال است كه مشغولم و فرق آنها را ندانستم ذو القرنين از او گذشت و گفت مقصود تو پند من بود، در راه خود ناگاه بطائفه دانشمند از قوم موسى رسيد كه بحق هدايت شده و عدالت ميورزند چون آنها را ديد گفت از وضع خود مرا آگاه كنيد زيرا من زمين را دور زدم از شرق و غرب و دريا و صحرا و هموار و كوه و روشن و تاريك و مانند شما را نديدم بمن بگوئيد چرا گور مرده هاتان بدر خانه ها است گفتند براى آنكه مرگ را فراموش ‍ نكنيم و يادش از دل ما نرود:

چرا عمارات شما در ندارد؟ ميان ما دزد و متهم نيست و همه امينند.
چرا ميان شما حاكم و قاضى نيست ؟ چون مرافعه و خصومت نداريم .
چرا سلطان نداريد؟ براى آنكه فزون طلب نيستيم .
چرا در زندگى كم و زياد و تفاوت نداريد؟ چون با هم ترحم كنيم و مواساة نمائيم .
چرا نزاع و اختلاف نداريد؟ چون دلهاى ما متحد و با هم بر سر سازشيم .
چرا بهم دشنام ندهيد و ستيزه نكنيد؟ چون تصميم ما بر طبع ما غلبه كرده و خود را اسير حلم و بردبارى ساختيم .
چرا با هم يك قول هستيد و يك روش داريد؟ چون دروغ و فريب ميان ما نيست و از هم بدگوئى نكنيم .
بگوئيد بدانم چرا گدا ميان شما نيست ؟ چون ما را بالسويه تقسيم كنيم .
چرا بدخلق و سخت گير ميان شما نيست ؟ چون خوى تواضع و فروتنى داريم .
چرا خدا عمر درازتر بشما داده ؟ چون بحق عمل كنيم و بحق حكم كنيم .
چرا قحطى ميان شما نيست ؟ چون از استغفار غفلت نداريم .
چرا غم نداريد؟ چون خود را آماده بلا ساختيم و خويش تسليت داديم .
چرا آفت بشما نميرسد؟ چون بر غير خدا توكل نداريم و بموسمها و ستاره ها طلب باران نكنيم گفت بمن باز گوئيد اى مردم كه پدران خود را هم چنين دريافتيد كه عمل ميكردند؟ گفتند شيوه پدران اين بود كه بمسكين خود ترحم ميكردند و با درويشان همدردى مينمودند و از ستمكار خود ميگذشتند و بهر كه ب آنها بد ميكرد احسان ميكردند و براى بدكاران خود استغفار مينمودند و صله رحم ميكردند و امانت را ميپرداختند و دروغ نميگفتند خدا باين سبب امر آنها را اصلاح كرد. ذو القرنين تا دم مرگ نزد آنها ماند و پانصد سال عمر داشت .

7- امام پنجم فرمود:
رسول خدا (ص) خالد بن وليد را بتيره بنى المصطلق فرستاد كه از جذيمه بودند و ميان آنها و بنى مخزوم در دوران جاهليت كينه اى بود چون بر آنها وارد شديد پيرو رسول خدايند و از او عهدنامه اى دارند خالد گفت اذان نماز گفتند و نماز صبح را با آنها خواند و دستور داد آنها را غارت كردند و جمعى از آنها را كشت عهد نامه خود را برداشتند و خدمت پيغمبر (ص) آمدند و از جنايات خالد بن وليد گزارش دادند آن حضرت رو بقبله كرد و گفت خدايا از آنچه خالد بن وليد كرده است من بتو بيزارم سپس جامه و كالائى از غارت خدمت رسول خدا (ص) آوردند و آن حضرت بعلى فرمود تو نزد بنى جذيمه تيره بنى مصطلق برو و از آنچه خالد عمل كرده رضايت آنها را بعمل آور و دو گام خود برداشت و فرمود اى على قضاوت جاهليت را زير دو پاى خود گذار على (ع) نزد آنها آمد در باره آنها بحكم خدا دستور داد و چون برگشت فرمود اى على (ع) گزارش بده كه چه كردى ؟ گفت :

يا رسول اللّه هر خونى را ديه دادم هر جنين كه سقط شده بود بعوض بنده يا كنيزى دادم و هر مالى تلف شده بود عوض دادم و مبلغى زياد آمد كه بحساب كاسه سگها و ريسمان گله بانان آنها دادم باز هم زياد آمد بجبران ترس زنان و هراس كودكان آنها دادم و باز هم چيزى مانده بود باحتياط از دانسته و ندانسته ب آنها دادم و قسمت زيادى آخرين را هم ب آنها دادم تا از شما راضى شوند فرمود على ب آنها عطا دادى كه از من راضى شوند خدا از تو راضى باشد اى على همانا تو نسبت بمن چون هرون باشى نسبت بموسى جز آنكه پس از من پيغمبرى نباشد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: