امام زمان"علیهالسلام" ((علم مصبوب)) است. شُکر عملیِ این کمال، آن است که هر کس دنبال کسب علم میرود، به عنوان سر چشمه و منبع علم، به ایشان رجوع کند و هنگام درس گرفتن از استاد و مطالعه و تحقیق همۀ افراد را واسطههایی بداند که به برکت امام"علیهالسلام"، از وساطت آنها بهرهمند میشود، یعنی در هر پیشرفت علمی، خود را مدیون توجّهات و عنایات امام"علیهالسلام" بداند. امّا آیا در عمل چنین است؟ آیا مردم، عملاً با امامزمان"علیهالسلام" رفتار شایستۀ((علم مصبوب)) میکنند، یا این که حضرتش از این جهت، مهجور و متروک میباشند؟
اکثر قریب به اتّفاقِ مردم، اصلاً نمیدانند نعمت ((علم مصبوب)) در عالم وجود دارد و به همین دلیل به ایشان مراجعه نمیکنند. پس مهجوریّت و متروکِ بودن امام"علیهالسلام" برای این اکثریّت، به دلیل عدمِ معرفت آنها است. ولی برای اهل معرفت جطور؟ آنها میدانند امامشان علم مصبوب است. و اگر از آنها سؤال شود، به این واقعیّت اذعان میکنند، امّا آیا حقّ این صفتِ امام"علیهالسلام" را ادا میکنند؟ یا این که در عمل کوتاهی کرده، و آن شأنی را که شایسته است، برای ایشان قائل نمیشوند؟ واقعیّت این است که با توجّه به آنچه در فصل اوّل از هین بخش تحت عنوان ((بیاعتقادی به امام"علیهالسلام" و راه نجات از آن)) بیان شد، باید بگوئیم: متأسّفانه امامزمان"علیهالسلام" برای اهل معرفت هم مهجور بوده و حقّ ((علم مصبوب)) بودن ایشان در عمل ادا نمیگردد. (29)
...............................................................
(29)به منظورخودداری ازاطالهی کلام، از تکرار آن مطلب در اینجا صرفنظر میکنیم. ولی ازخوانندگان محترم
درخواست میشود که یک بار دیگر آن مطالب را مطالعه فرمایند، با این توجّه که در آنجا بحث اعتقاد مطرح
بود و اینجا سخن از عمل است.
منبع : کتاب آفتاب در غربت
نویسنده : دکتر سید محمد بنی هاشمی