قال الله تبارك و تعالى
يابن ادم كم من سراج اطفاته الريح و كم من عابد افسده العجب و كم من فقير افسده الفقر و كم من غنى افسده الغنى و كم من صحيح افسده العافية و كم من عالم افسده العلم يابن ادم زارعونى و اربحو و اسئلونى و عاملونى فان ربحكم عندى ما لاعين رأت و لا اذن سمعت و لاخطر على قلب بشر و لا تنفد خزائنى و لا ينقص ملكى و انا الوهاب
يابن ادم دينك لحمك و دمك فان صلح دينك صلح لحمك و دمك و ان فسد دينك فسد لحمك و دمك فلا تكن كالمصباح يضيئى للناس و يحرق نفسه بالنار اخرج حب الدنيا عن قلبك فانى لا اجمع حبى و حب الدنيا فى قلب واحداً كما لايجتمع الماء و النار فى اناء واحد و ارفق بنفسك فى جميع الرزق فان الرزق مقسوم و الحريص محروم و البخيل مذموم و النعمة لاتدوم و الاجل معلوم و خير الحكمة خشية الله تعالى و خير الغنى القتاعة و خير الزاد التقوى و شر صلاحكم الكذب و شر نصيحتكم النميمة و ما ربك بظلام للعبيد
اى فرزند آدم چه بسيار چراغى را كه باد خاموش نمود، و چه بسيار عبادت كنندهاى را كه عجب و خودبينى به تباهى كشاند و چه بسيار فقيرى را كه تنگدستى فاسد نمود، و چه بسيار ثروتمندى را كه ثروت به فساد (و طغيان) وا داشت، و چه بسيار سالم و تندرستى را كه سلامت آنها را فاسد (و غافل) نمود، و چه بسيار دانشمندى كه علم آنها را به تباهى مبتلا كرد.
اى فرزند آدم در زراعت و كارهاى پرسود و نياز و حاجتى كه دارى با من معامله كن (و مرا طرف معامله خود قرار بده)، چرا كه سود شما نزد من است كه آنرا نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و بر قلب هيچ كس خطور نكرده، گنجهاى من تمامى ندارد، ملك و حكومت من كم نخواهد شد (و از دست قدرت من خارج نمىشود)، و (تنها) من بخشندهام!
اى فرزند آدم دين تو گوشت و خون تو است (بايد با تمام وجود تو آميخته باشد)
پس اگر دين تو سالم بود و به صلاح رسيد، گوشت و خون تو نيز چنين باشد، و اگر دين تو تباه شد گوشت و خون تو نيز تباه گردد.(38)
همانند چراغ نباش كه روشنى بخش مردم است ولى خويشتن را با آتش مىسوزاند (39) محبت دنيا را از دل خويش بيرون كن، زيرا من هرگز محبت خود را با دوستى دنيا در يك دل جمع نمىكنم، همانگونه كه آب و آتش در يك ظرف جمع نمىشود. (در بدست آوردن) روزيها با نفس خويش مدارا كن (و حرص نزن) چون روزى قسمت شده و انسان حريص، محروم است (بيش از آنچه مقدر اوست به او نمىرسد) و فرد بخيل مورد نكوهش است و نعمت دائمى نيست (ممكن است از تو گرفته شود) و مدت عمر هركس (نزد خداوند) معلوم است و بهترين حكمت (و علم و دانش) ترس از خداوند متعال است، و بهترين بىنيازى قناعت كردن و بهترين زاد و توشه تقوا و پرهيزكاريست، آنچه براى صلاح حال شما ضرر دارد دروغ است، و سخن چينى عمل بدى است كه شما را هلاك مىكند، و پروردگار تو نسبت به بندگان ستمكار نمىباشد (بلكه آنها با نافرمانى خويش به خود ستم مىكنند).
38 - شايد مراد از اين جمله چنين باشد: اگر روح تو در اثر تعليمات دين پرورش يافت و به كمال رسيد، جسمت نيز بعلت ارتباطى كه با روح دارد در مسير صحيح انسانى به كار گرفته خواهد شد و به صلاح مىآيد و از فساد و تباهى دور خواهد بود. و احتمال ديگر اينكه: اگر انسان در دين به مرحله صلاح رسيد در قيامت جسم او نيز در آسايش خواهد بود و گرفتار عذاب نمىشود.
39 - يعنى وجودت براى خويش نيز سودمند باشد