31- قرائتهاى بی معنى

اگر تحقيق منجر به پذيرش انتساب قرائتى شد كه به بيمعنى بودن آن يقين داريم، بيگمان خطاى قلمى مؤلف يا نخستين دستنوشت اثر اوست، يا دشوارى خواندن و ديگر مشكلات نوشتارى، آن را بدين صورت تغيير داده است.

در اين مورد نيز با استناد به دلايلى قابل قبول - همان‏گونه كه در انواع ديگر تصحيح (التقاطى، قياسى، املايى) مرسوم است - مورد صحيح و بامعنى كه نزديكترين شباهت صورى را با متن داشته باشد در متن، و وجه بيمعنى در حاشيه نوشته مى‏شود.
نمونه‏هايى از اين وجوه بيمعنى عين‏الحيات ناشى از اشكال در دستنوشت مؤلف و درست آن در زير مى‏آيد:
مورد بيمعنى     درست
عبادات حق بسيار است كه موهم معنى     عبارات حق بسيار است كه موهم معنى
باطل باشد     باطل باشد
بترك تغييرها/ بقيرها/ تعبيرها/ بتعبيرها     تبرك به قبرها
جمادات سبك نحو شعور     جمادات را يك نحو شعور
احوال بصيرتان     احول بصيرتان
أن أجتمع المال     أن أجمع المال
آنجاى صفات     انحاى صفات
اما اگر به بيمعنى بودن موردى يقين نيست و احتمال معنى براى آن مى‏رود، دليلى براى تغيير آن وجود ندارد و نمى‏توان تأييد نسخه‏ها را ناديده گرفت. حتى اگر نسخه‏اى قرائت بهترى ارائه كند، امتياز كمتر، دليل تحريف آن نسخه براساس اصول تحريف است كه در بند 33 خواهد آمد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: