عيادت عثمان از حضرت على (ع )

على (ع ) بيمار شد، عثمان از او عيادت كرد و على (ع ) اين بيت را خواند:
(چه بسيار ديدار كننده كه بدون دوستى به عيادت مى آيد و دوست مى دارد كه كاش بيمار رنجور درگذرد).
عثمان گفت : به خدا سوگند نمى دانم ، آيا زندگى تو را خوشتر مى دارم و يا مرگت را. اگر بميرى مرگت مرا درهم مى شكند و اگر زنده باشى زندگى ات مرا به رنج و بلا گرفتار مى سازد و تا هنگامى كه تو زنده اى همواره سرزنش كنندگان را مى بينم كه تو را پناه گاه خود قرار مى دهند و به تو پناه مى آورند.
على (ع ) فرمود: اين تصور كه مرا پناه گاه خرده گيران و سرزنش كنندگان خود مى دانى از بدگمانى تو سرچشمه مى گيرد و موجب مى شود در دل خود اين گونه مرا جاى دهى ، و اگر به پندار خودت از سوى من بيمى دارى براى تو بر عهد و پيمان خداوندى است كه تو را از من باكى نخواهد بود (تا وقتى كه دريا پشم را خيس مى كند). و همانا كه من تو را رعايت و از تو حمايت مى كنم ولى چه كنم كه اين كار براى من در نظرت سود بخش نيست . اما اين سخن كه مى گويى (مرگ و فقدان من تو را در هم مى شكند)، هرگز چنين نيست و تا هنگامى كه وليد و مروان براى تو زنده باشند از فقدان من سرشكسته نخواهى شد.(202) عثمان برخاست و رفت . همچنين روايت شده است كه آن بيت شعر را عثمان خوانده است : گويند او بيمار شده بود على (ع ) به عيادتش رفت و عثمان گفت :
(چه بسيار ديدار كننده كه بدون خيرخواهى به عيادت مى آيد و دوست مى دارد كه اى كاش بيمار رنجور درگذرد).(203)

 

202- منظور حضرت اين است كه (آنچه تو مى پندارى به طور قطع از من سر نخواهد زد).
203- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 249 و 250.
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: