عتاب پيامبر (ص ) به ابوبكر

چون ابوبكر از اميرالمؤ منين (ع ) غصب خلافت كرد، حضرت به او گفت كه : آيا رسول خدا تو را امر نكرد كه مرا اطاعت كنى ؟ آن ملعون گفت : نه و اگر مرا امر مى كرد مى كردم ، حضرت فرمود: الحال اگر پيغمبر را ببينى و تو را امر كند به اطاعت من آيا خواهى كرد؟ گفت : آرى ، حضرت فرمود: با من بيا به سوى مسجد قبا.
چون به مسجد قبا رسيدند، ابوبكر ديد كه حضرت رسول (ص ) ايستاده است و نماز مى كند. چون از نماز فارغ شد، اميرالمؤ منين (ع ) گفت : يا رسول اللّه ابوبكر انكار مى كند كه تو را امر به اطاعت من كرده اى ، حضرت رسول (ص ) به ابوبكر گفت : من مكرر تو را امر كرده ام به اطاعت او برو و او را اطاعت كن . آن ملعون بسيار ترسيد و برگشت و در راه عمر را ديد، عمر گفت : چه مى شود تو را؟ ابوبكر گفت : حضرت رسول (ص ) با من چنين گفت ، عمر گفت : هلاك شوند امتى كه چون تو احمقى را والى خود كرده اند، مگر نمى دانى كه اين ها از سحر بنى هاشم است .(171)(172)

 

171- بصائر الدرجات ، 276.
172- تاريخ چهارده معصوم ، ص 151 150.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: