امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 63
امـام حـسـيـن (ع ) كـه تـنـهـا به منظور امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح امت حركت كرده بـودمـى دانـسـت كـه كار جهان اسلام جز با خون و شهادت اصلاح نمى شود, به همين جهت تنها كـسـانـى را درجمع ياران خود مى پذيرفت كه آمادگى جان نثارى در راه اين هدف والا را داشته باشند. كـاروان امـام حـسـين (ع ) به قصر ((بنى مقاتل )) رسيد در آنجا خيمه اى بر پا بود حضرت پرسيد: ايـن خـيمه از آن كيست گفتند: اين خيمه ((عبيداللّه بن حر جعفى )) است حضرت يكى از ياران خود به نام ((حجاج بن مشروق جعفى )) را فرستاد تا او را به يارى خود دعوت كند.
عـبـيداللّه از قاصد امام پرسيد: چه خبر دارى ؟
گفت : با خير آمده ام , اگر بپذيرى خداوند كرامت بـزرگـى بـه تـو عـنايت كرده است حسين بن على (ع ) تو را به يارى خود مى خواند اگر در راه او كشته شوى شهيد واگر زنده بمانى پاداش مى گيرى . گـفـت بـه خـدا مـن از كـوفـه گريخته ام كه به مسئله او گرفتار نشوم , چون ديدم او در كوفه ياورى ندارد.
حـجـاج بـرگـشـت و سـخـنـان او را براى امام نقل كرد امام خود برخاست , به نزد او رفت و از او طلب يارى كرد. او در جـواب گـفـت : اگـر تو ياورانى داشتى كه در ركابت بجنگند, من از سر سخت ترين ايشان بـودم , ولى خودم ديدم كه شيعيان تو در كوفه از ترس شمشير بنى اميه در خانه ها را به روى خود بـسـتـه انـد ترا به خدااز من چيز ديگرى بخواه تا اطاعت كنم من اسبى دارم كه با آن هر چيزى را تـعـقـيـب كـرده ام بـدسـت آورده ام و از هر چيزى كه گريخته ام نجات يافته ام , اين اسب را به تو مى دهم .
حـضـرت فـرمـود: مـن از تـو يـارى خواستم , حال كه جانت را از ما دريغ مى كنى نيازى به مالت نيست ((85)) .
منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما