امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 79
صبح عاشورا حر ديد كه عمر سعد لشكر خود را براى جنگ آماده مى كند رو به او كرد و گفت :.
راستى تو با اين مرد خواهى جنگيد؟
گفت : آرى به خدا, جنگى كه افتادن سرها و پريدن دست ها كم ترين نتيجه اش باشد.
ـ چرا پيشنهاد او را نمى پذيريد.
ـ اگر كار به دست من بود مى پذيرفتم , ولى امير تو (ابن زياد) نپذيرفت .
حـر از عـمـر سـعـد جـدا شـد و آهسته آهسته خود را به اردوى امام نزديك كرد و در همان حال لرزش تمام اندام او را فرا گرفته بود.
مهاجر بن اوس به او گفت : من از كار تو متحيرم به خدا هرگز تو را اين گونه نديده بودم اگر از من مى پرسيدند شجاع ترين مردم كوفه كيست , بى ترديد تو را نام مى بردم .
گفت : خود را بين بهشت و جهنم مى بينم , ولى به خدا اگر قطعه قطعه شوم و آتشم بزنند چيزى را بربهشت ترجيح نمى دهم آنگاه اسب تاخت و خود را به اردوى امام رساند.
هنگامى كه خدمت امام رسيد, عرض كرد: من همانم كه نگذاشتم تو برگردى و پا به پايت آمدم تا تـورا در اينجا متوقف كردم به خدا گمان نمى كردم اينها پيشنهاد تو را رد كنند و با تو وارد جنگ شوند و به خدا اگر مى دانستم اينها با تو مى جنگند هرگز چنين كارى نمى كردم اكنون آمده ام تا تـوبـه كنم و با جان خويش ياريت كنم و در مقابل تو جان دهم , به نظر شما اين توبه از من پذيرفته است ؟
فرمود: آرى خدا توبه تو را مى پذيرد و تو را خواهد بخشيد ((104)) .
منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما