خضاب خون

خضاب خون
امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 101

سـالار شـهيدان در حال نبرد بود تيرى از كمان جفا جست و بر پيشانى نورانى اش نشست حضرت تـيـررا بـيـرون كـشـيد خون بر چهره و ريش مباركش جارى شد دست به دعا برداشت : بارالها تو مـى بـيـنـى از ايـن بندگان سر كشت چه مى كشم آنگاه چون شير خشمگين حمله كرد و دشمن چـونـان گـلـه اى بز كه گرگ درآن افتاده باشد از دم تيغش مى گريخت شمشيرش به هركس مى رسيد بر خاك مى افتاد و تير چون باران برجسم شريفش مى باريد و او همچنان حمله مى كرد تا خستگى بر جسم شريفش چيره شد ايستاد تا دمى بياسايد سنگى به پيشانى مجروحش زدند دوباره خـون بـر چـهـره اش جـارى شـد پيراهنش را بالا آورد تاخون از چهره برگيرد تيرى سه شعبه بر شكمش زدند مى خواست تير را بيرون آورد ولى تا عمق سينه اش پيش رفته بود ناچار آن را از ميان كمر بيرون كشيد و خون چون ناودان جارى شد. مـشـتـى از خـون بـرگـرفـت و بـه آسـمـان پاشيد و مشتى ديگر پر كرد و بر سر و صورت ماليد فرمود:مى خواهم جدم رسول خدا را با خضاب خون ملاقات كنم ((129)) .


منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن