نماز هزار ركعت در هر شب و اشكال ابن تيميه

نماز هزار ركعت در هر شب و اشكال ابن تيميه

به حديث متواتر نقل شده است كه امام امير المؤمنين و امام حسين و امام زين العابدين - عليهم السلام - در هر روز و شب هزار ركعت نماز مى‏ خواندند.(4)

اشكال ابن تيميه
اين منقبت ‏براى ائمه هدى متسالم عليه و مورد اعتقاد عمومى و باور همه علماء بود تا زمانى كه ابن تيميه قدم به عرصه دانش گذاشت. اين شخص هوسران و مغرض اين منقبت را مورد خدشه قرار داده و چند اشكال بر اين منقبت وارد مى‏ كند:
1- اين عمل كه انسان شب تا صبح مشغول نماز شود مكروه است و فضيلت‏ حساب نمى ‏شود چون حضرت رسول - صلى الله عليه و آله و سلم - هر شب بيش از 13 ركعت نماز نمى‏ خواند و تمام شب را بيدار نمى ‏ماند پس مداومت ‏به شب زنده‏ دارى نه تنها مستحب نمى ‏باشد بلكه مكروه است.
2- خواندن هزار ركعت نماز در هر شب و روز خارج از قدرت بشرى است. در آخر مى ‏گويد: شب زنده دارى و تهجد و قرائت كل قرآن در يك ركعت نماز ثابت است و عثمان اين كار را انجام مى ‏داد. پس شب زنده دارى و تلاوت قرآنش (عثمان) از ديگران (امير المؤمنين و...) آشكارتر است.
در پاسخ ابن تيميه بايد گفت: قول به كراهت اين عمل مخالف سنت نبوى است، چه آنكه رواياتى از سول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - رسيده است كه نماز بهترين عمل است هر كس خواست زياد بخواند و هر كس خواست كمتر بخواند و حدى براى اين عمل مشخص نشده است.
اما اينكه ايشان گفتند حضرت رسول هر شب بيش از 13 ركعت نماز نمى ‏خواند مخالف احاديث و تاريخ است و ايشان در محكمه تاريخ رو سياه و شرمسار است.
رواياتى از طريق اهل سنت نقل شده كه دلالت ‏بر كثرت عبادت حضرت رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - مى‏ كند مثلا در بعضى از شبها آنقدر نماز مى ‏خواند كه پاهايش ورم مى ‏كرد يا از پاهايش خون جارى مى ‏شد...
بطريق صحيح از بخارى و مسلم روايت‏ شده كه: پيامبر اكرم آنقدر شب به عبادت روى پا ايستاد كه از پايش خون جارى شد.
در روايت ديگر از مسلم و بخارى و ترمذى آمده كه پيامبر آنقدر روى پا به عبادت ايستاد تا پاهايش ورم كرد. در روايت ديگر آمده كه از قدمهايش خون جارى شد.
پس واضح شد كه اين عمل مورد توجه پيامبر اكرم - صلى الله عليه و اله و سلم - و ديگر صحابه بوده است. بنابراين مداومت‏ بر شب زنده دارى در تمام شب اگر مستحب نباشد، مكروه نمى ‏باشد چنانچه كه ابن تيميه پنداشته است.
اينجا اين سئوال مطرح مى‏ شود كه اين عمل چگونه در كتب اهل سنت از فضائل بزرگان آنان بشمار آمده است؟ مثلا در مورد ابوالحسن اشعرى مى ‏نويسد كه بيست‏ سال نماز صبح را با وضوء نماز عشاء مى ‏خوانده است. (5)
در مورد ديگرى مى‏ نويسند چهل سال نماز صبح را با وضوء نماز عشاء خواند ولى وقتى به اهل بيت عصمت و طهارة مى ‏رسد اين عمل فضيلت‏ حساب نمى ‏شود و يك عمل مكروه تلقى مى ‏شود.
نكته ديگرى كه در پاسخ ابن تيميه بايد متذكر بود اين است كه «سنت‏» طبق عقيده برادران اهل سنت و ابن تيميه تنها با فعل پيامبر ثابت نمى ‏شود بلكه با رفتار هر فردى از افراد مسلمين ثابت مى ‏شود. روى اين حساب چه مانعى دارد كه امير المؤمنين كسى باشد كه خواندن هزار ركعت نماز در يك شب و روز را سنت قرار دهد؟
چنانكه سيوطى و ديگران تصريح كرده ‏اند كه نخستين كسى كه نماز «تراويح‏» را سنت قرار داد عمر بن خطاب بوده است كه در سال چهاردهم هجرى اين كار را سنت قرار داد. او اولين كسى است كه مردم را براى اين عمل دستور داد و بجا آوردن نمازهاى مستحب را با جماعت در ماه رمضان بدعت كرد و بدعت‏ هاى ديگرى كه اين خلفا آوردند، بعدا نيكو شمرده شد و مورد پيروى قرار گرفت.
مگر خود اهل سنت از پيامبر نقل نمى ‏كنند كه فرمود: بر شما باد عمل كردن به سنت من و سنت‏ خلفاء راشدين. (كه از جعليات اينها به شمار مى ‏آيد) و اگر قبول كنيم اين حديث از پيامبر رسيده چرا آن را اختصاص مى ‏دهيد به خلفاى راشدين منهاى على - عليه السلام - و شمول آن را نسبت ‏به حضرت منع مى‏ كنيد؟
براى رفع پندارهاى ابن تيميه و كسانى كه قى كرده او را مى ‏خورند. شيخ محمد عبد الحى حنفى رساله‏ اى نوشته و نام آن را «اقامة الحجة على ان الاكثار فى التعبد ليس ببعة‏» گذارده است و در آن نام عده‏اى از صحابه و تابعان را كه كوشش فراوان در بندگى خدا داشته ‏اند ذكر مى ‏كند.
اما در جواب اينكه اين عمل مقدور نمى ‏باشد علامه مى ‏گويد: ما هم اكنون از يارانمان كسانى مى‏ شناسيم كه گاهى در شب و گاهى در شبانه روز در كمتر از هفت‏ ساعت، هزار ركعت نماز مى‏ خوانند.
بنابراين بجا آوردن هزار ركعت نماز در شبانه روز هيچ گاه تمام وقت را اشغال نمى ‏كند و نياز به صرف تمام وقت‏ يا نصف آن ندارد و مخالف سنت پيامبر هم نيست.
قابل ذكر است كه خود مرحوم علامه مكرر اين عمل را انجام مى ‏داده است و در يك شب هزار ركعت نماز را در كنار قبر امام رضا - عليه السلام - بجا آورده بود.
محمد عبد الحى از علماء اهل سنت در جواب ابن تيميه گويد: اما اينكه گفته شده چنين كارى مقدور نمى ‏باشد منشاء آن كسالت روحى او از انجام عبادت زياد است و كسانى كه در تمام عمرشان نشاط انجام چنين عبادتى را نداشته و از رفتار پسنديده و عادت خدائى پارسايان و بندگان خالص خدا بدور و بى ‏بهره‏ اند مى ‏پندارند كه چنين كارى مقدور نيست ولى كسانى كه شيرينى اطاعت و بندگى خدا چشيده ‏اند اين گونه اعمال را جزء امور عادى مى‏ شمارند.
نكته قابل توجه اين است كه اين ملعون اين عمل را براى اميرالمؤمنين غير مقدور مى ‏داند و خودش براى عثمان نقل مى ‏كند كه در هر شب يك ختم قرآن مى ‏كرد. براى ابوحنيفه مى ‏نويسند كه در هر شبانه روز ماه رمضان 2 ختم قرآن مى ‏كرد. براى برخى هر شب تا چهار ختم قرآن ذكر مى ‏كنند و براى بعضى در هر شب 8 ختم قرآن ذكر مى ‏كنند تا آنجا كه نقل مى ‏كنند كه على مرضعى گفت من در حال سلوكم سيصد ركعت نماز و 60 ختم قرآن در يك شبانه روز خوانده ‏ام.(مرحوم علامه در الغدير اين موارد را از كتب سنت نقل كرده است.)
مى ‏گويد اينها كه گفته شد، جز افسانه‏ اى كه گذشتگان نوشته ‏اند نمى ‏باشد. لكن با اينكه همه اينها در برابر چشمان ابن تيميه و پيروانش بوده است، در مورد آنان كوچكترين اعتراضى شنيده نشده است. در صورتى كه شايسته بود چنين افسانه ‏ها و مطالب بى ‏اساس در كتب افسانه نوشته شود (نه در كتابهاى علمى و اسلامى)
واى بر آن بزرگانى كه در برابر اين موهومات سر تعظيم فرود آورده و آنها را شايسته نقل در كتابهايشان دانسته ‏اند. اگر ابن تيميه مى‏ دانست كه دقت كامل در اين باره، چهره واقعى اين شرمندگى را براى كسانى كه بعدا مى ‏آيند. آشكار مى ‏سازد، هر آئينه در اين باره سكوت مى ‏نمود و از نماز اميرالمؤمنين صرف نظر كرده و با ايراد گرفتن مغرضانه بر آن، ننگ و عارى را براى خود و پيروان خود نمى‏ خريد.
پى نوشت‏ ها:
(4)عقد الفريد ج 2/309 - 3/39
(5)طبقات الاخيار ج 2 ص 172

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن