جمال الدين خلعى متوفى (750) هجرى

جمال الدين خلعى متوفى (750) هجرى
سرگذشت ‏شاعر
او يكى از غديريه سرايان قران هشتم هجرى مى ‏باشد.
اين شاعر سرگذشتى زيبا و خواندنى دارد: و درسهائى در اين نهفته است. پدر مادر شاعر ناصبى بودند (از كسانى كه اهل بيت را دشمن و به اهل بيت ناسزا مى ‏گويند) پدر و مادر شاعر بچه دار نمى‏ شدند، مادر او نذر مى ‏كند، كه اگر صاحب پسرى شود، به شكرانه اين نعمت وقتى كه پسر بزرگ شد، او را به قتل و غارت زوار سيدالشهداء عليه السلام بفرستد، اتفاقا خدا براى او فرزندى داد.
اسمش را جمال ‏الدين گذاشت، پسر بزرگ شد به سن جوانى رسيد مادر به خاطر وفاى به نذر خود پسر را به قتل و غارت زوار سيدالشهداء فرستاد، پسر رفت در نزديكى كربلا سر راه زوار كمين گرفت، منتظر بود، كه قافله ‏اى برسد، در همين مكان خوابش مى برد و زوار آمده و رد مى ‏شوند.
در عالم خواب مى ‏بيند، كه قيامت ‏شده او را به طرف جهنم مى ‏كشانند، ولى مى‏ بيند كه كه آتش جهنم بدنش را نمى ‏سوزاند، سئوال مى ‏كند كه چرا آتش بدنش را نمى ‏سوزاند؟ معلوم مى‏ شود به خاطر غبارى است كه از زير پاى زوار حسين بر بدن او نشسته است از خواب بيدار مى ‏شود، نگاهى به اطراف مى ‏كند مى ‏بيند قافله ‏اى آمده و رد شده است و گرد وخاكى بر بدنش نشسته است، از خواب غفلت ‏بيدار مى‏ شود، و به حقيقت راه پيدا مى ‏كند به طرف حرم امام حسين عليه السلام راه مى ‏افتد، و درحالى كه محبت اهل بيت را به دل گرفته است، وارد حرم مطهر امام حسين عليه السلام مى ‏شود و شعر زير را مى ‏سرايد:
اذا شئت فزر حسينا لكى تلقى الاله قرير عين فان النار ليس تمس جسما عليه غبار زوار الحسين
(هر وقت‏خواستى كه امام حسين را زيارت كنى، تا با سفيد روئى خدا را ملاقات كنى همانا آتش بر بدنى كه غبار پاى زوار حسين بر آن است‏ حرام است پس بر كسى كه داخل حرم او شد آتش جهنم حرام خواهد بود)
در محبت‏ خود اخلاص مى‏ ورزد و مورد توجه و عنايت اهل بيت مى ‏شود، و تخلص خلعى از طرف امام حسين به او داده مى ‏شود.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن