فصل دوم - خلافت و وصايت - خليفه بر حق

فصل دوم -  خلافت و وصايت - خليفه بر حق
غدير از ديدگاه اهل سنت - 20

طبق اعتقاد مذهب شيعه , خليفه پيامبر(ص ) داراى دو گونه وظيفه است :.
1ـ حكومت ظاهرى
يعنى زمامدارى , اجراى قوانين , حفظ حقوق , نگهبانى از كيان اسلام و.
در اين جهت , خليفه مانند ساير زمامداران است , با اين تفاوت كه حفظ عدالت اجتماعى , ازواجبات و ويژگيهاى حكومت اسلامى است .
2ـ حكومت معنوى
بـديـن مـعنا خليفه موظف است نكات مبهم و پيچيده مكتب را ـ كه به هر دليل پيشتر بيان نشده است ـبراى مسلمانان روشن كند.
خـليفه علاوه بر ايفاى وظيفه زمامدارى بايد مبين احكام و مفسر قرآن نيز باشد, و بتواند مكتب را ازهـر گـونـه انـحراف حفظ كرده در مقابل شبهات از آن دفاع كند بنابراين خليفه بايد داناترين و آگـاهـتـريـن افـرادامـت به مبانى مكتب و موازين شريعت باشد, يعنى بيش از همه از چشمه هاى جـوشان علم و حكمت نبوى سيراب شده باشد پس بايد پيشينه اى ديرسال در اسلام داشته و به حد كـافـى از وجـود مـقـدس پيامبر اكرم (ص ) بهره برده باشد همچنين لازم است در مواقع حساس و مـنافع عمومى مسلمانان ومكتب اسلام را بر منافع شخصى خود ترجيح داده , براى حفظ دين جان فشانى و فداكارى كرده باشد.
خـلـيفه در سمت زمامدارى , حاكم بر تمام اموال مسلمانان است خمس , زكات , خراج , جزيه ,غنايم جـنـگـى , مـعـادن و سـايـر ثروتهاى عمومى , اموالى هستند كه در اختيار خليفه قرار مى گيرد و خليفه موظف است , بدون هر گونه تخلف و اجحافى اين اموال را ميان مسلمانان تقسيم كند, يا در جهت مصلحت عمومى مملكت اسلامى به كار گيرد بنابراين بايد به دنيا بى رغبت باشد, تا در مواقع حـسـاس دچـار لغزش نشود درست به همين دليل , خلافت منصبى الهى است كه از جانب خداوند مـتـعـال به شايسته ترين و داناترين افراد امت واگذار مى شود, و دست انتخاب از ساحت قدسى آن كوتاه است .
بـه عـبـارتـى ديـگر خلافت منصبى است انتصابى كه راى مردم هيچ گونه تاثيرى در آن ندارد بر ايـن مـبـنـاسـت كـه بـراى تـعـيـيـن جـانشين پيامبر, بايد به دنبال نص و صدور حكم بگرديم و كلمات رسول خدا(ص ) را كه در اين باب وارد شده است منصفانه مورد توجه قرار داده , بر مبناى آن عمل كنيم .
دانـسـتـيـم كـه واقـعـه غـدير يكى از مستندترين وقايعى است كه در تاريخ اسلام اتفاق افتاده , و حـديـث ولايـت يـكى از مسلم ترين كلماتى است كه از رسول خدا(ص ) صادر شده و از نظر معنا و مـفـهوم هيچ گونه ابهام و اجمالى ندارد, چنانكه هر كس بويى از ادبيات عرب استشمام كرده , و با مـوازيـن عـرفى ـ عقلايى آشنايى داشته و با ديده انصاف و بدون غرض و پيش داورى اين حديث را مـورد تـوجـه قـرار دهـد,اعـتراف مى كند كه اين حديث بر امامت , رهبرى و اولويت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع ) دلالت دارد.
حـتـى اگـر از ايـن حـديـث چـشـم پـوشـيـم , بـاز هـم بـه انـدازه كافى درباره امامت و رهبرى اميرالمؤمنين على (ع ) از طريق شيعه و سنى روايت به دست ما رسيده است .مـا پـاره اى از احـاديـثـى را كـه در ايـن بـاب از رسـول مـكـرم اسلام (ص ) وارد شده است , در دو بخش جداگانه يادآور مى شويم :.
بـخـش اول احـاديـثـى اسـت كـه هـمـانـنـد حـديـث غدير, به صراحت بر خلافت اميرالمؤمنين على (ع )دلالت دارند.
بـخـش دوم احـاديـثـى اسـت كـه با معرفى شخصيت اميرالمؤمنين على (ع ) بر مفاد حديث غدير وخلافت آن حضرت صحه مى گذارند.
پـس از آن بـا صـرف نـظر از احاديث موجود و ادله لفظى , به بررسى شايستگى هاى ذاتى و فضايل آن حضرت خواهيم پرداخت , و در نهايت از سابقه عيد غدير و آداب اين عيد سخن خواهيم گفت .

منبع : غدير از ديدگاه اهل سنت
نویسنده : محمد رضا جباران

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن