زيارت انبيا و حجت هاى الهى، زيارت خدا و پاسخ به شبهه ای واهی

در سایه سار زیارت جامعه کبیره –3

محدّث جليل القدر شيخ صدوق رحمه اللّه اين گونه روايت مى كند:
زيارة اللّه زيارة أنبيائه وحُجَجه صلوات اللّه عليهم، من زارهم فقد زار اللّه عزوجلّ;1
زيارت خدا، همان زيارت پيامبران و حجّت هاى اوست. هر كه آنان را زيارت كند، در واقع خداى تعالى را زيارت كرده است.
آرى، زيارت پيامبران و پيشوايان معصوم عليهم السلام، همان زيارت خداى تعالى است; چرا كه در حديثى مى خوانيم كه حضرتش مى فرمايد:
من أطاعهم فقد أطاع اللّه و من عصاهم فقد عصى اللّه ومن تابعهم فقد تابع اللّه عزوجلّ;2
هر كه از آنان فرمان برد، در واقع از خدا فرمان برده است و هر كه از فرمان آنان سرپيچى كند، در واقع از فرمان خدا سرپيچى نموده است و هر كه از آنان پيروى نمايد، در حقيقت از خدا پيروى كرده است.
چنين ارتباطى ميان خداى متعال از طرفى و پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و اهل بيت آن حضرت از طرف ديگر وجود دارد.
با توجّه به معنايى كه از زيارت مطرح شد، اگر كسى بخواهد خداوند متعال را زيارت كند، بايستى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و ائمّه اطهار عليهم السلام را زيارت نمايد كه البتّه توجّه به اين حضرات و اعراض از ماسواىِ آن ها، توجّه به خدا و اعراض از ماسواىِ اوست .
1. من لا يحضره الفقيه: 2 / 92 و 93، حديث 1824.
2. همان: 2 / 93.

شبهه اى واهى
بنابرآن چه بيان شد، زيارت ائمّه اطهار عليهم السلام در حقيقت زيارت خداى تعالى است و مجاز را در اين حقيقت و واقعيت راهى نيست.
يكى از معاصران ـ به نقل نشريه اى ـ چنين مى پندارد كه زيارت ائمّه اطهار، محبّت به ائمّه اطهار است. به تعبير او، عشق به ائمّه اطهار، عشق مجازى است و عشق حقيقى، همان عشق به خداوند متعال است.
اين گفتار ـ بنابر تحقيق ـ بر خلاف مفاد روايات و همه ادلّه اى است كه در دست داريم.
بنابر ادلّه روشن، كسى كه امام عليه السلام را زيارت كند، خدا را زيارت كرده است; پس كسى كه مى خواهد خدا را زيارت نمايد، سيّدالشهداء عليه السلام و امام رضا عليه السلام و... را زيارت نمايد، آن گاه كه آن بزرگواران را زيارت كند، خدا را زيارت كرده است. همه اش حقيقت است. اصلاً ميان ائمّه اطهار عليهم السلام و خداوند متعال، عالم حقيقت است و براى مجاز در اين عرصه راهى نيست. به طور كلّى چنين نسبتى وجود ندارد كه دوستى با اهل بيت عليهم السلام مجازى باشد تا به دوستى خداوند متعال برسيم.
مگر دوستى اهل بيت غير از حبّ خداى تعالى است؟
مگر اطاعت آنان غير از اطاعت خداست؟
مگر عصيان و نافرمانى از آنان، غير از عصيان و نافرمانى از خداوند متعال است؟
مگر پيروى از آنان غير از پيروى از خداوند متعال است؟ شيخ صدوق درباره زيارت معتقد است:
زيارة اللّه زيارة أنبيائه وحججه صلوات اللّه عليهم من زارهم فقد زار اللّه عزوجلّ;1
زيارت خداى تعالى زيارت پيامبران و حجّت هاى اوست; هر كه آنان را زيارت كند، خداى متعال را زيارت كرده است.
اين واقعيت و حقيقتى است كه مجاز ندارد، آن سان كه اطاعت و عصيان از آنان اطاعت و عصيان از خداى تعالى است.
كوتاه سخن اين كه منظور از زيارت، توجّه داشتن و تمايل يافتن است; تمايلى كه توأم با عدول و اعراض از غير خداست.
بنابراين، زيارت خدا در حقيقت، زيارت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و ائمّه اطهار عليهم السلام و ميل به امام زمان عليه السلام همان ميل به خداى تعالى است و به يقين، وقتى انسان واقعاً ميل به خدا داشت، با اين ميل از غير خدا عدول و اعراض كرده است.
آن چه بيان شد، معناى زيارت از نظر لغوى بود و روشن شد كه از ديدگاه قرآن2و روايات نيز زيارت به همين معنا آمده است و با توجّه به رواياتى كه گذشت، واژه زيارت در دعاها و زيارت ها به همين معنا آمده است.
بنابراين، بين منظور شارع مقدّس از كلمه زيارت و مفهوم آن در اصل وضع لغوى اختلافى وجود ندارد.

منبع:کتاب با پیشوایان هدایتگر – 1
نوشته آیت الله سید علی میلانی
1. من لا يحضره الفقيه: 2 / 93
2. براى آگاهى بيشتر به كتاب المفردات في غريب القرآن، واژه «زَوَرَ» مراجعه شود.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن