پاسخ به ابن تيميه

پس از بيان ديدگاه هاى ابن تيميه، شايسته است به صورت عالمانه اين مطالب را بررسى و نقد نماييم.
اين كه مى گويد: «در ميان روايات ابونعيم اصفهانى، ثعلبى و واحدى روايات جعلى فراوانى وجود دارد»، ديدگاه ما نيز همين است. اين مطلبى حق و به جاست. زيرا به جز قرآن كريم كه كتاب خداوند است، هيچ اثر و نوشته اى را نمى توان عارى از مطالب جعلى و ساختگى دانست.
اين موضوع حتى درباره كتاب هاى موسوم به صحاح نيز درست است... در همين كتاب صحيح بخارى كه بسيارى از اهل سنّت آن را بر هر اثر ديگرى مقدم مى شمارند، روايات دروغ و باطل فراوانى وجود دارد كه در آثار ديگر خويش و با استناد به بزرگان حديث شناس اهل سنّت كه بر صحيح بخارى شرح نگاشته اند; هم چون ابن حجر عسقلانى، اين موضوع را تبيين نموده ايم.
بله در ميان روايات، نقل هاى دروغ بسيار و نيز روايات صحيح فراوان وجود دارد; و چنان كه ابن تيميه نيز اعتراف كرده مرجع تشخيص اين دو از يك ديگر نيز علماى حديث شناس و علماى دانش جرح و تعديل هستند... .
اما اگر ما با تكيه به ديدگاه هاى علماى حديث و رجال شناس، صحّت سند روايات مربوط به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را ثابت كرديم،1 ديگر جاى انكار نيست و بايد اين روايت و مفاد آن را پذيرفت. در اين صورت اگر كسى اين روايت را دروغ بخواند، در واقع رسول خدا صلى الله عليه وآله را دروغگو خوانده و در نتيجه به خداوند كفر ورزيده است.
به طور كلّى، استدلال به اين روايت، فقط صرف تكيه به روايت نقل شده از ثعلبى و يا ديگرى نيست; بلكه استدلال به اين روايت با پشتوانه بررسى سندى روايت بر پايه قواعد مورد قبول علم حديث و رجال و پس از اثبات صحّت سندى روايت، صورت گرفته است.
ابن تيميه مى گويد: «اين استدلال به قرآن نيست. بلكه استدلال به روايت است» روشن است كه اين سخن از روى تعصب گفته شده است.
زيرا ابن تيميه براى اثبات فضيلت ابوبكر به قرآن همان راهى را پيموده كه خود در مقام پاسخ به شيعه، آن را استدلال به قرآن نمى داند.
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
(إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنا);2
در آن هنگام كه آن دو در غار بودند، او به همراه خود مى گفت: غم مخور، خدا با ماست!
ابن تيميّه در مقام استدلال به اين آيه مى گويد:
«فضيلت همراهى پيامبر صلى الله عليه وآله در غار، به نص قرآن كريم امرى آشكار است; چرا كه خداوند مى فرمايد... در دو كتاب صحيح بخارى و صحيح مسلم از انس از ابوبكر نقل شده كه...».3
ابن تيميّه اين روايت نقل شده در دو كتاب صحيح بخارى و صحيح مسلم را مفسّر آيه قرار داده تا ثابت كند همراه پيامبر صلى الله عليه وآله در غار بر پايه اين آيه داراى فضيلت و منقبت است.
خداوند در آيه كريمه ديگرى مى فرمايد:
(وَسَيُجَنَّبُهَا الاَْتْقَى * الَّذي يُؤْتي مالَهُ يَتَزَكّى);4
و به زودى باتقواترين مردم از آن دور داشته مى شود. همان كس كه مال خود را (در راه خدا) مى بخشد تا پاك شود.
ابن تيميّه ادّعا مى كند كه اين آيه كريمه نيز درباره ابوبكر نازل شده است.
او براى اثبات اين سخن خود به رواياتى استناد مى كند و مى گويد: شمار فراوانى از علما گفته اند كه اين آيات درباره ابوبكر نازل شده است. ابن ابى حاتم و ثعلبى نيز به نقل از عبدالله (ابن مسعود) و سعيد بن مسيب گفته اند كه اين آيه درباره ابو بكر نازل شده است.
ابن ابى حاتم در تفسير خود مى نويسد: پدرم به نقل از محمد بن ابى عمر عدنى، از سفيان، از هشام بن عروه، از پدرش چنين نقل مى كند: ابوبكر هفت نفر را آزاد كرد كه همه آن ها به خاطر خدا در حال تحمل شكنجه بودند.... مى گويد: آيه (وَسَيُجَنَّبُهَا الاَْتْقَى) تا پايان سوره ليل، درباره ابوبكر نازل شده است.5
ابن تيميه در موارد ديگرى نيز همين رويه را در پيش گرفته است، اما وقتى شيعه اماميه به آيه تبليغ استناد مى كند تا امامت امير مؤمنان حضرت على عليه السلام را ثابت كند و در ذيل آن به روايات صحيحى اشاره مى كند كه ابن ابى حاتم، ثعلبى و ديگر مفسّران و محدّثان اهل سنّت در آثار خويش و براى تفسير و بيان شأن نزول اين آيه آورده اند; مى نويسد: «هر كس ادّعا كند كه قرآن دلالت دارد بر اين كه امامت على عليه السلام موضوعى است كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه وآله فرمان داده براى مردم بيان كند، دروغى را به قرآن نسبت داده است».6
در حالى كه استدلال اماميه به روايات اهل سنّت بر پايه همان قواعد پذيرفته شده در زمينه بحث و مناظره است; زيرا آنان خودشان به آن چه نقل مى كنند، ملزَم هستند و بايد قبول كنند. اما در مقابل شيعه، در استدلال هايشان نمى توانند شيعيان را به پذيرش روايات اهل سنت وادار كنند; چرا كه روايات آنان براى شيعه، حجّت نيست، حتى اگر در منابع روايى موسوم به صحيح آنان باشد.
اكنون كداميك دروغ مى گويند؟


1 . هم چنان كه علاوه بر اين حديث، نگارنده كتاب المراجعات و ديگر علماى شيعه با ذكر روايات ديگر و بررسى سندى آن ها و توثيق يكايك راويان آن ها، مسأله امامت حضرت على عليه السلام را ثابت كرده اند.
2 . سوره توبه: آيه 40.
3 . منهاج السُنّة: 8 / 373، چاپ جديد.
4 . سوره الليل: آيه 17 و 18.
5 . منهاج السُنّة: 8 / 495، چاپ جديد.
6 . منهاج السُنّة: 7 / 47.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: