ثواب صدقه روز

savabol-amal

حديث : 1
حدثنى محمد بن الحسن رضى الله عنه قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن محمد عن الحسن بن على بن فضال عن ابى جميله عن عمرو بن خالد قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول ان صدقه النهار تميث الخطيئه كما يميث الماء الملح و ان صدقه الليل تطفى غضب الرب .
ترجمه :

1. راوى مى گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: صدقه دادن در روز گناه را حل مى كند، همانگونه كه آب نمك را حل مى كند. و صدقه دادن در شب خشم پروردگار را از بين مى برد.

حديث : 2
ابى رحمه الله قال حدثنا على بن الحسين السعد آبادى عن احمد بن ابى عبدالله عن ابيه عن سعدان بن مسلم عن معلى بن خنيس قال خرج ابو عبدالله عليه السلام فى ليله قدر رشت السماء و هو يريد ظله بنى ساعده فاتبعته فاذا هو قد سقط منه شى فقال بسم الله اللهم رد علينا قال فاتيته فسلمت عليه فقال انت معلى قلت نعم جعلت فداك فقال لى التمس ‍ بيدك فما وجدت من شى فادفعه الى قال فاذا انا بخبز منتثر فجعلت ادفع اليه ما وجدت فاذا انا بجراب من خبز فقلت جعلت فداك احمله عنك فقال لا انا اولى به منك و لكن امض معى قال فاتينا ظله بنى ساعده فاذا نحن بقوم نيام فجعل يدس الرغيف و الرغيفين تحت ثوب كل واحده منهم حتى اتى على آخرهم ثم انصرفنا فقلت جعلت فداك يعرف هولاء الحق فقال لو عرفوا الصدقه فان الرب تبارك و تعالى يليها بنفسه و كان ابى اذا تصدق بشى وضعه فى يد السائل ثم ارتده منه فقبله و شمه ثم رده فى يد السائل و ذلك انها تقع فى يد الله قبل ان تقع فى يد السائل فاحببت ان اناول م وليها الله تعالى ان اذا ناولها الله وليها ان صدقه الليل تطفى غضب الرب و تمحو الذنب العظيم و تهون الحساب و صدقه النهار تثمر المال و تزيد فى العمر ان عيسى بن مريم عليهماالسلام لما ان مر على شاطى البحر القى بقرص من قوته فى الماء فقال له بعض الحورالعين يا روح الله و كلمته لم فعلت هذا فانما هو من قوتك قال فعلت هذا لتا كله دابه من دوب الماء و ثوابه عندالله عزوجل لعظيم .
ترجمه :
2. معلى بن خنيس مى گويد: از امام صادق عليه السلام در يك شب بارانى از منزل خارج شد و من بدنبال او رفتم . در بين راه چيزى از دست آن حضرت عليه السلام افتاد. در پى آن گفت ، بسم الله . خدايا آن را به من بازگردان . من نزد او رفته و سلام كردم . فرمودند: معلى هستى ؟ عرض كردم : بله . فدايت گردم فرمودند: جستجو كن هر چه ديدى به من بده . من نيز آنچه را مى يافتم به او مى دادم . ديدم كيسه اى نان به همراه دارد. عرض كردم . فدايت گردم بگذاريد بجاى شما من آن را بياورم . فرمودند: نه من سزاوارتر از تو هستم ، ولى با من بيا. با هم به سايبان ((بنى ساعده )) رفتيم . در آن جا عده اى خوابيده بودند. آن حضرت عليه السلام يك يا دو نان زير لباس هر كدام از آنان گذاشت . در بازگشت به آن حضرت عليه السلام عرض كردم : فدايت گردم آيا مذهب آنها حق بود (شيعه بودند)؟ فرمودند: اگر مذهب آنها حق بود، نمك غذايشان را هم برايشان مى آوردم . خداوند هر چيزى كه آفريد ذخيره كننده اى دارد، مگر صدقه كه خود سرپرست آن است . و پدرم هنگامى كه صدقه اى مى داد، ابتدا آن را در دست سائل قرار مى داد، سپس ‍ آن را مى گرفت ، مى بوسيد و مى بوييد، آنگاه دو بار ه آن را به سائل مى داد. و اين كار بدين جهت بود كه صدقه قبل از اين كه به دست سائل برسد به دست خداوند مى رسد. و دوست دارم آنچه به دست خدا رسيده است به دست من برسد زيرا صدقه پس از اينه كه به دست خدا رسيد، به دست سائل مى رسد. و همانا صدقه دادن در شب خشم خداوند را از بين مى برد. و عمر را طولانى مى نمايد. همانا حضرت عيسى عليه السلام زمانى كه از ساحل دريا مى گذاشت ، نانى را كه غذايش بود، به دريا انداخت . يكى از يارانش عرضه داشت : اى روح الله و كلمه الله چرا چنين كرديد؟ اين مقدارى از غذايت بود. فرمودند: اين كار را كردم تا جنبده اى از جنبندگان آب ان را بخورد و ثواب آن نزد خداوند بزرگ است .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن