مجلس نود و هفتم روز پنجشنبه 11 روز از شعبان 368 مانده در مشهد رضا

امالی شیخ صدوق

1- عبد العزيز بن مسلم گويد:
ما در روزگار على بن موسى الرضا (ع) در مرو بوديم و يك روز جمعه در مسجد جامعش گرد آمديم و تازه وارد بوديم ، مردم موضوع امامت را مورد گفتگو و اختلاف بسيار مردم را در آن يادآور شدند من شرفياب حضور سيد و مولايم رضا (ع) شدم و موضوع بحث روز مرد مرا باو خبر دادم لبخندى زد و فرمود اى عبد العزيز مردم نادانند و از دين خود فريب خوردند براستى خداى عز و جل پيغمبرش را قبض روح نكرد تا دين او را كامل كرد و قرآن را باو نازل كرد كه تفصيل هر چيز در آن است ، حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم بدان نياز دارند در آن بيان كرد و فرمود ما در اين كتاب چيزى فرو گذار نكرديم و در سفر حجة الوداع كه آخر عمر پيغمبر بود در سوره مائده آيه

3- فرمود:
امروز دين را براى شما كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را براى شما پسنديدم تا دين شما باشد، امر امامت از كمال دين است و تماميت نعمت و آن حضرت از دنيا نرفت تا براى مردم معالم دين آنان را بيان كرد و راه آن ها را روشن كرد و آنها را بر جاده حق واداشت على (ع) را براى آن ها پيشوا ساخت و چيزى كه امت بدان حاجتمند باشند وانگذاشت كه بيان نكرده باشد، هر كس گمان كند خدا دينش را كامل نكرده كتاب خداوند عزيز را رد كرده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است آيا شما قدر امامت و موقعيت آن را در ميان ملت ميدانيد؟ تا اختيار و انتخاب مردم در آن روا باشد، براستى امامت اندازه اى فراتر و مقامى بزرگوارتر و موقعيتى بالاتر و آستانى والاتر و باطنى عميق تر از آن دارد كه خرد مردم بدان رسد و رأ ى و نظرشان بدان اندازه دهد تا بتوانند براى خود امامى انتخاب كنند، امامت مقامى است كه حضرت ابراهيم خليل پس از مقام نبوت و خلت از خدا بدان رسيد و اين سومين درجه و فضيلتى بود كه ساختم ، بدان مشرف گرديد و خداى تعالى ذكره بدان اشاره فرموده (بقره - 124) براستى تو را امام مردم حضرت خليل از شادمانى بدين درجه و مقام عرضكرد و از ذريه و نژاد من هم بهره مند باشند خداى تبارك و تعالى فرمود عهد و فرمان من بدست ظالمان نميرسد و اين آيه ، امامت هر ظالمى را تا قيامت باطل كرده و آن را مخصوص برگزيدگان دانسته .
سپس خداى عز و جل او را گرامى داشت و امامت را در ذريه و نژاد برگزيده او نهاد و فرمود (انبياء- 72) (اسحق و يعقوب را باو غنيمت بخشيديم و همه را شايسته نموديم و آنها را رهبرانى ساختيم كه بدستور ما هدايت ميكردند و كارهاى خير را ب آن ها وحى كرديم و بر پا داشتن نماز و پرداخت زكاة را و براى ما عابدان بودند)) اين امامت هميشه در ذريه او بود و از هم ارث ميبردند قرن بقرن تا بپيغمبر (ص) رسيد و خدا فرمود (آل عمران - 68) براستى سزاوارتر مردم بابراهيم پيروان اويند و همين پيغمبر و كسانى كه گرويدند و خدا ولى مؤمنانست ، اين مقام امامت به آن حضرت اختصاص داشت و بدستور خدا آن را دريافت براستى كه خداى تعالى آن را واجب كرده بود و بذريه برگزيده منتقل گرديد كه خدا ب آن ها علم و ايمان داده طبق گفته خداى عز و جل (روم - 56) گفتند آن كسانى كه ب آنها علم و ايمان داده شد هر آينه در كتاب خدا مانديد تا روز قيامت و اين روز قيامت است ولى شما ندانيد)) آن ها فرزندان على (ع) هستند تا قيامت زيرا پس از محمد پيغمبرى نيست ، اين نفهمها چطور براى خود امام ميتراشند با آنكه امامت مقام انبياء وارث اوصياء است ، امامت خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امير المؤمنين است و ميراث حسن و حسين است ، امامت زمام دين و نظام مسلمين و عزت مؤمنين است امامت بنياد پاك اسلام و شاخه با بركت آنست ، بوسيله امامت نماز و روزه و زكاة و حج و جهاد درست ميشوند، غنيمت و صدقات بسيار ميگردند، حدود و احكام اجرا ميشوند مرزها و نواحى كشور مصون ميشوند، امام حلال و حرام خدا را بيان مى كند و حدود خدا را برپا ميدارد و از دين خدا دفاع مى كند و با حكمت و پند نيك و دليل رسا براه خدا دعوت مينمايد، امام مانند آفتاب در عالم طلوع كند و بر افق قرار گيرد كه دست و ديده مردم بدان نرسد، امام ماه تابنده ، چراغ فروزنده ، نور برافروخته و ستاره رهنما در تاريكى شبها و بيابان هاى تنها و گرداب درياها است امام آب گوارائيست براى تشنگى و رهبر بحق و نجات بخش از نابوديست ، امام چون آتشى است بر تپه براى سرمازدگان و دليلى است در تاريكيها كه هر كه از آن جدا شود هلاك است .
امام ابريست بارنده ، بارانى است سيل آسا، آفتابيست فروزان و آسمانيست سايه بخش و زمينيست گسترده و چشمه ايست جوشنده و غدير و باغى است امام امينى است يار و پدريست مهربان و برادرى است دلسوز و پناه بندگان خداست در موقع ترس و پيش آمدهاى بد، امام امين خداى عز و جل است در ميان خلقش و حجت او است بر بندگانش و خليفه او است در بلادش و دعوت كننده بسوى خداى عز و جل است و دفاع كننده از خداى جل جلاله است ، امام كسى است كه از گناهان پاكست و از عيوب بركنار است ، بدانش مخصوص است و بحلم و بردبارى موسوم ، نظام دينست و عزت مسلمين و خشم منافقين و هلاك كفار، امام يگانه روزگار خود است ، كسى با او برابر نيست و دانشمندى با او همسر نيست و جاى گزين ندارد، مانند و نظير ندارد بدون تحصيل مخصوص بفضل و از طرف مفضل منان وهاب جواد و كريم بدان اختصاص يافته ، كيست بحق شناسائى امام برسد و تواند او را انتخاب كند؟ هيهات هيهات ، خردها در باره اش گمراهند و خاطرها در گمگاه ، عقلها سرگردان و چشمها بى ديد، بزرگان در اينجا كوچكند و حكيمان در حيرت و سخنوران گنگ ، بردباران كوته نظر و هوشمندان گيچ و نادان شعراء لال و ادباء درمانده و پيشوايان بى زبان شرح يك مقامش نتوانند و وصف يكى از فضائلش ندانند، همه بعجز معترفند، چگونه توان كنهش را وصف كرد و اسرارش فهميد، چطور كسى بجاى او ايستد و حاجت مربوط باو آورد، نه ، چطور؟ از كجا؟ او در مقام خود اختريست كه بر افروزد و از دسترس دست يازان و وصف واصفان فراتر است ، انتخاب بشر كجا باين پايه برتر رسد، عقل كجا و مقام امام كجا، كجا چنين شخصيتى يافت شود گمان برند كه در غير خاندان رسول (ص) امامى يافت شود، خودشان تكذيب خود كنند، بيهوده آرزو برند و بگردنه بلند لغزاننده اى گام نهند كه آن ها را بنشيب پرتاب كند، خواهند بعقل نارساى خود امامى سازند و برأ ى گمراه كننده پيشوائى پردازند، جز دورى و دورى از مقصد حق بهره نبرند، خدا آن ها را بكشد تا كى دروغ گويند، بپرتگاه برآمدند و دروغ بافتند و سخت بگمراهى افتادند و بسرگردانى گرفتار شدند، دانسته و فهميده امام خود را گذاشتند و پرچم باطل افراشتند ((شيطان كارشان را برابرشان آرايش داد و آنها را از راه بگردانيد با آنكه حق جلو چشم آنها بود)) (عنكبوت - 28) از انتخاب خداى جل جلاله و رسول خدا روى برتافتند و بانتخاب باطل خويش گرائيدند (قصص - 28) پروردگار تو بيافريند آنچه خواهد و براى آنها انتخاب كند اختيارى در كار خود ندارند منزه است خدا و برتر است از آنچه شريك او شمارند، خدا فرموده است (احزاب - 36) براى هيچ مرد و زن با ايمان اختيارى در برابر حكم خدا و رسولش در امرى از امورش نيست ، و فرموده است (قلم - 36) چيست براى شما، چگونه قضاوت ميكنيد؟ 37 يا بلكه كتابى داريد كه از آن درس ميخوانيد 38 كه حق داريد چه اختيار كنيد؟ 39 يا بر ما قسمى داريد كه امضاء شده و تا قيامت حق قضاوت داريد؟ 40 بپرس كدامشان در اين موضوع پيشوا است ؟ 41 يا براى آنها شريكانى است ؟ بياورند شركاى خود را اگر راست گويند، و خداى عز و جل فرموده است (محمد- 24) آيا در قرآن تدبر نكنند يا قفل بر دل دارند يا خدا دلشان را مهر كرده و نميفهمند، در سوره انفال 20- 23 گويند ميشنويم و شنوائى ندارند- براستى بدتر جانوران نزد خدا كرها و گنگهائيند كه عقل ندارند اگر خدا در آنها خيرى ميدانست به آنها شنوائى ميداد و اگر هم مى شنيدند پشت ميكردند و رو بر ميگردانيدند)) يا گويند شنيديم و عمدا مخالفت كرديم ، بلكه آن فضلى است كه خدا بهر كه خواهد دهد، خدا صاحب فضل بزرگ است ، چگونه ميتوانند امام اختيار كنند با آنكه بايد امام شخصيتى باشد كه :

1- دانا باشد و نادانى نداشته باشد.
2- راعى و سرپرستى باشد كه شانه خالى نكند و نكول ننمايد.
3- معدن قدس و طهارت و نور و زهد و علم و عبادت باشد.
4- مخصوص باشد بدعوت از طرف رسول خدا و از جانب او معين شود.
5- از نژاد فاطمه زهراء مطهره بتول باشد.
6- در نسب او تيرگى و گفتگو نباشد و از بالاترين خاندان در قبيله قريش و كنگره رفيع بنى هاشم و عترت رسول اكرم و پسند خداى عز و جل باشد.
7- شرف اشراف و زاده عبد مناف باشد.
8- شكافنده حقائق علم و داراى مقام كامل بردبارى و حلم باشد.
9- مملو از معنويات امامت و داناى بتدبير و سياست باشد.
10- واجب الاطاعة باشد و بامر خدا قيام كند.
11- ناصح بندگان خدا و حافظ دين خداى عز و جل باشد.

براستى پيغمبران و امامان (ع) را خدا توفيق دهد و از مخزون علم و حكمت خود ب آنها چيزها عطا كند كه بديگران ندهد و دانش آن ها برتر از دانش همه اهل زمان هاى آنها است چنانچه خداى عز و جل فرمايد.
(يونس - 35) آيا كسى كه رهبرى كند شايسته پيرويست يا كسى كه نيازمند هدايت است ، چه شده شما چگونه قضاوت كنيد؟!! (بقره - 269) بهر كه حكمت داده شد خير بسيار داده شده و جز خردمندان ياد آور آن نباشند.
(بقره - 247) در باره طالوت فرمايد ((براستى خدا او را بر شما برگزيد و افزونى در علم و جسم داد، خدا بهر كه خواهد ملكش را بدهد، خدا واسع و دانا است ، در باره پيغمبر خود فرموده (نساء- 113) و فضل خدا بر تو بزرگ است ، در باره خاندانش كه از آل ابراهيم هستند فرمود (نساء- 54) يا حسد بردند بمردم در آنچه خدا از فضل خود ب آنها داد محققا عطا كرديم به آل ابراهيم كتاب و حكمت و ب آنها بزرگى داديم 55- برخى بدان ايمان داشته و برخى نداشته ، دوزخ آتشى افروخته بقدر كفايت دارد.
براستى چون خدا بنده اى را براى اصلاح كار بندگان خود انتخاب كند باو شرح صدر عطا كند و در دلش چشمه هاى حكمت و فرزانگى بجوشاند و دانش خود را از راه الهام باو آموزد و در پاسخ هيچ سؤ ال و پرسشى در نماند و از حق و حقيقت سرگردان نشود، زيرا از طرف خداوند معصوم است و مشمول كمك و تأ ييد او است از خطا و لغزش و برخورد ناصواب در امان است ، خدا او را بدين صفات اختصاص داده تا حجت بالغه بر هر كدام از خلقش باشد كه او را درك كند، اين فضل الهى است كه بهر كه خواهد عطا كند، خدا صاحب فضل بزرگى است ، آيا بشر قادر است چنين امامى انتخاب كند يا منتخب آنها داراى چنين صفاتى بوده و آن را پيش انداخته اند بحق خانه خدا كه تعدى كردند و قرآن را پشت سر انداختند، مثل اينكه مطلب را نميدانند، هدايت و شفا در كتاب خداست كه پشت بدان دادند و پيرو هواى خود شدند و خدا آن ها را نكوهيد و دشمن داشت و بدبخت ساخت و فرمود (قصص - 50) كيست گمراه تر از آنكه پيرو هوس خويش ‍ است ، بى رهبرى از جانب خدا، براستى خدا مردم ستمكار را هدايت ميكند، و فرمود (غافر- 35) بزرگ است ، در دشمنى نزد خدا و آنها كه گرويدند همچنان خدا بر دل هر متكبر جبارى مهر زند و صلى اللّه على محمد المصطفى و على المرتضى و فاطمة الزهراء و الائمة من ولدها المصطفين الاخيار آل يس الابرار و سلم تسليما كثيرا.

 

فراغت از ترجمه روز 4 شنبه 9 آذر سال 1339 خورشيدى 
برابر 10 جمادى الا خر سال 1379 هجرى قمرى در شهر رى .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: