مجلس چهل و نهم روز جمعه دوازدهم ربيع الاول 368

امالی شیخ صدوق

1- رسول خدا (ص) فرمود:
روح الامين جبرئيل از پروردگارم بمن خبر داد كه هيچ كس نميرد تا همه روزى مقدر خود را بخورد از خدا پرهيز كنيد و در طلب رزق آرام باشيد و بدانيد كه دو روزى هست يك روزى كه شما جوئيد و يك روزى كه شما را جويد، روزى خود را از حلال جوئيد كه اگر از راه حلال جوئيد آن را حلال بخوريد و اگر از راه حرام جوئيد آن را بحرامى خوريد و همان روزى شما گردد و ناچاريد آن را بخوريد.

2- امام هشتم (ع) فرمود:
نگاه بذريه ما عبادتست عرض شد يا ابن رسول اللّه نگاه ما بامامان از شما عبادتست يا نگاه بهمه اولاد پيغمبر؟ فرمود نگاه بهمه اولاد پيغمبر عبادتست .

3- رسول خدا (ص) فرمود:
چون در مقام محمود برآيم براى معصيت كاران گناه كبيره از امتم شفاعت كنم و خدا بپذيرد و بخدا كه در باره كسانى كه ذريه مرا آزار كرده اند شفاعت نكنم .

4- امام صادق (ع) فرمود:
چون گناهان بنده بسيار شود و جبران آن نكند خدا او را باندوه در دنيا گرفتار سازد تا كفاره آن گردد و گر نه بيمارش كند تا كفاره گردد و گر نه در هنگام مرگ بر او سخت گيرد تا كفاره گناه او گردد و گر نه در قبر عذابش كند تا گاه ملاقات پروردگار گناهى نداشته باشد.

5- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه منكر سه چيز باشد شيعه ما نباشد: معراج و سؤ ال قبر و شفاعت .

6- امام صادق (ع) فرمود:
نزديك است كه فقر كفر باشد و حسد بر تقدير چهره گردد.

7- امير المؤمنين (ع) فرمود:
چيزى با چيزى جمع نشود كه بهتر باشد از جمع حلم با علم ،

8- امام صادق (ع) ميفرمود:
محبوبترين بنده نزد خداى عز و جل مرديست راستگو و حافظ بر نماز و آنچه خدا بر او واجب كرده و مواظب اداء امانت سپس فرمود هر كه بر امانتى امين شود و آن را ادا كند هزار گره آتش از گردن خود گشوده ، باداى امانت پيشى گيريد زيرا هر كه امين بر چيزى شود ابليس صد شيطان مرده از يارانش بر او گمارد تا او را گمراه كنند و وسوسه نمايند تا هلاكش كنند مگر كسى كه خداى عز و جل او را حفظ كند.

9- امام صادق (ع) فرمود:
از جور است كه سواره بپياده گويد راه بده .

10- رسول خدا (ص) فرمود:
قسم بدان كه مرا براستى مبعوث كرده تا مژده ده باشم خدا هرگز يگانه پرستى را بدوزخ عذاب نكند و اهل توحيد شفاعت كنند و شفاعتشان پذيرفته گردد سپس فرمود چون روز قيامت شود خداى تبارك و تعالى دستور دوزخ صادر كند براى كسانى كه در دنيا بد كردار بودند عرض كنند خدايا چگونه ما را بدوزخ برى و ما در دار دنيا تو را يگانه شناختيم و چطور زبان ما را بسوزانى و گوياى بتوحيد تو بوده در دار دنيا و چطور دل ما را بسوزانى با اينكه علاقمند باين بوده كه نيست معبود بر حقى جز تو و چطور چهره ما را بسوزانى با اينكه براى تو بخاك نهاديم و چطور دستهاى ما را بسوزانى و بدرگاه تو بلندشان نموديم براى دعا خداى جل جلاله ميفرمايد بندگانم در دار دنيا بد كردار بودند و كيفر شما دوزخ است عرضكنند پروردگارا عفوت بزرگتر است يا خطاى ما؟ خداى عز و جل فرمايد عفو من ، گويند رحمتت پهناورتر است يا گناهان ما؟
خداى عز و جل فرمايد رحمت من گويند اقرار ما بتوحيد تو بزرگتر است يا گناهان ما خداى عز و جل فرمايد اقرار شما بتوحيد من بزرگتر است عرض ‍ كنند پروردگارا بايد عفو و رحمت واسعه تو ما را فراگيرد، خداى جل جلاله فرمايد ملائكه من بعزت و جلالم سوگند خلقى را نيافريدم كه محبوبتر باشد نزد من از مقرين بتوحيد من و اينكه معبود حقى جز من نيست و بر من حقست كه ب آتش نسوزانم اهل توحيدم را بندگانم را ببهشت بريد.

11- امام صادق (ع) فرمود:
در اين ميان كه خليل الرحمن در كوه بيت المقدس دنبال چرا گاهى
براى گوسفندان خود بود آوازى شنيد و ناگاه مردى را ديد بطول دوازده وجب كه ايستاده نماز ميخواند باو گفت اى بنده خدا براى كه نماز ميخوانى ؟ گفت براى خداى آسمان ، ابراهيم گفت از قوم تو ديگرى مانده ؟ گفت نه ، گفت از كجا غذا ميخورى ؟ گفت در تابستان ميوه اين درخت مى چينم و در زمستان ميخورم ، گفت منزلت كجا است بكوهى اشاره كرد، ابراهيم گفت مرا با خودت ميبرى تا امشب را با تو بگذرانم گفت جلو من آبى است كه نميشود در آن فروشد، گفت خودت چه ميكنى ؟ گفت من روى آن راه ميروم ، فرمود مرا با خود ببر شايد خدا آنچه را بتو روزى كرده بمن روزى كند.
گويد عابد دستش را گرفت و باهم رفتند تا ب آبى رسيدند و بر آن راه رفت ، ابراهيم با او رفت تا بمنزل رسيدند ابراهيم باو گفت كدام روزها بزرگتر است ؟ عابد گفت روز جزا كه مردم از هم بازخواست كنند فرمود مى آئى دست برداريم بدرگاه خدا دعا كنيم كه ما را از شر آن روز آسوده دارد، گفت بدعوت مرا چه كنى بخدا من سى سال است بدرگاه خدا دعائى كنم و اجابت نشده ، گفت بتو آگاهى بدهم كه چرا دعايت حبس شده ؟ گفت چرا، فرمود براستى خدا چون بنده اى را دوست دارد دعايش را نگهدارد تا با او راز گويد و از او خواهش كند و از او بجويد و چون بنده اى را دشمن دارد زود دعايش را مستجاب كند يا بدلش نوميدى نهد سپس باو گفت چه دعائى ميكردى ؟
گفت گله گوسفندى بمن گذشت و پسرى با آن بود و گيسوانى داشت گفتم اى پسر اين گوسفندها از كيست ؟ گفت از ابراهيم خليل الرحمن ، گفتم خدايا اگر در زمين خليلى دارى او را بمن بنما، ابراهيم فرمود خدا دعايت را مستجاب كرد من ابراهيم خليل الرحمن هستم و همديگر را در آغوش ‍ كشيدند و چون خدا محمد را مبعوث كرد مصافحه مقرر شد.

12- رسول خدا (ص) فرمود:
منم سيد انبياء و مرسلين و بهتر از ملائكه مقربين و اوصيايم سادات اوصياء پيغمبران و مرسلانند و ذراريم بهتر ذريه انبياء و مرسلانند و دخترم فاطمه سيده زنان عالميان است و طاهرات از زنانم امهات مؤمنانند و امتم بهترين امتى است كه براى مردم قيام كردند و من روز قيامت بيشتر از همه انبياء پيرو دارم و حوضى دارم كه پهنايش باندازه ميانه بصرى در دنيا تا صنعاء است و بعدد ستاره هاى آسمان ابريق در آنست و خليفه من بر اين حوض در آن روز خليفه منست در دنيا عرض شد آن كيست ؟ فرمود امام مسلمانان و امير مؤمنان و سرور آنها پس از من على بن ابى طالب كه دوستانش را از آن سيراب كند و دشمنانش را براند چنانچه يكى از شماها شتران بيگانه را از سر آب خود ميراند سپس فرمود هر كه على را دوست دارد و در دنيا او را اطاعت كند فردا بر حوض من وارد شود و در بهشت با من هم درجه باشد و هر كه در دنيا على را دشمن دارد و او را نافرمانى كند او را نبينم و مرا نبيند در روز قيامت و جدا از من بلرزه افتد و از سمت چپ به دوزخش برند.

13- على بن ابى طالب (ع) فرمود:
هر كه نام خدا را بر خوراك ببرد خدا از حق نعمت آن او هرگز پرسش ‍ نكند.

14- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه تكه نانى يا خرمائى بيابد و آن را بردارد بخورد از درونش نرود تا خدا او را بيامرزد.

15- طاوس يمانى گويد:
على بن الحسين سيد عابدان بود و اين دعا را ميخواند: معبودا بعزت و جلال بزرگيت اگر من از آغاز فطرتم كه عيان كردى از اول روزگار تا دوام خلود پروردگاريت تو را عبادت كنم در هر موئى بهر چشم همزدن تا سرمد ابد بحمد و شكر همه خلائق هر آينه در رسيدن بحق اداى شكر نهانترين نعمت تو مقصرم ، اگر من معادن آهن دنيا را با دندان خود بركنم و زمين هاى آن را با مژگان چشم شخم كنم و بكارم و از ترست مانند درياهاى آسمان و زمين خون و چرك بگريم همانا كه آن كم است نسبت بكثرت حق واجب تو بر من و اگر چنانچه معبودا تو پس از اينها مرا عذاب كنى بعذاب همه خلق و بزرگ كنى براى خلقت دوزخ و تن مرا و پر كنى همه دوزخ و طبقه هايش را از من تا در آن معذبى جز من نباشد و دوزخ را هيزمى جز من نبود اين نظر بعدل تو كمى است از بيش
آنچه من مستوجب كيفر توام .

16- رسول خدا (ص) بعلى (ع) فرمود:
اى على تو امام مسلمانان و امير مؤمنان و قائد الغر المحجلين و پس از من حجت خدائى بر همه خلق تو سيد اوصياء و وصى سيد انبيائى اى على چون مرا ب آسمان هفتم بالا بردند و از آنجا بسدرة المنتهى رسيدم و از آنجا بحجب نور و پروردگارم جل جلاله مرا گرامى داشت بمناجات خود فرمود اى محمد گفتم لبيك ربى و سعديك تباركت و تعاليت گفت بدرستى كه على امام اولياء من و نور است براى هر كه مرا اطاعت كرده است و كلمه اى كه بايست متقيانست هر كه او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كه او را نافرمانى كند مرا نافرمانى كرده ، او را بدين مژده ده (ع) عرضكرد يا رسول اللّه مقام من ب آنجا رسيده كه در آن مقام ذكر شوم فرمود آرى على پروردگارت را شكر كن على رو بر خاك نهاد و سجده كرد بشكرانه اين نعمتى كه خدا باو داده ، رسول خدا (ص) فرمود اى على سر بردار كه خدا بتو بر ملائكه خود مباهات دارد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: