روايتى كه حجابها دوازده است‏

alkhesal

حديث الحجب اثنا عشر

55 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عَجْلَانَ الْمَرْوَزِيُّ الْمُقْرِئُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْجُرْجَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ يَحْيَى الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَدَنِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ سَنَةٍ وَ هُوَ يَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ وَ فِي حِجَابِ الشَّفَاعَةِ أَلْفَ سَنَةٍ وَ هُوَ يَقُولُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ ثُمَّ أَظْهَرَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْمَهُ عَلَى اللَّوْحِ وَ كَانَ عَلَى اللَّوْحِ مُنَوَّراً أَرْبَعَةَ آلَافِ سَنَةٍ ثُمَّ أَظْهَرَهُ عَلَى الْعَرْشِ فَكَانَ عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ مُثْبَتاً سَبْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ إِلَى أَنْ وَضَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي صُلْبِ آدَمَ ثُمَّ نَقَلَهُ مِنْ صُلْبِ آدَمَ إِلَى صُلْبِ نُوحٍ ثُمَّ جَعَلَ يُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ حَتَّى أَخْرَجَهُ مِنْ صُلْبِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَأَكْرَمَهُ بِسِتِّ كَرَامَاتٍ أَلْبَسَهُ قَمِيصَ الرِّضَا وَ رَدَّاهُ رِدَاءَ الْهَيْبَةِ وَ تَوَّجَهُ تَاجَ الْهِدَايَةِ وَ أَلْبَسَهُ سَرَاوِيلَ الْمَعْرِفَةِ وَ جَعَلَ تِكَّتَهُ تِكَّةَ الْمَحَبَّةِ يَشُدُّ بِهَا سَرَاوِيلَهُ وَ جَعَلَ نَعْلَهُ الْخَوْفَ وَ نَاوَلَهُ عَصَا الْمَنْزِلَةِ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ يَا مُحَمَّدُ اذْهَبْ إِلَى النَّاسِ فَقُلْ لَهُمْ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَانَ أَصْلُ ذَلِكَ الْقَمِيصِ فِي سِتَّةِ أَشْيَاءَ قَامَتُهُ مِنَ الْيَاقُوتِ وَ كُمَّاهُ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ دِخْرِيصُهُ مِنَ الْبِلَّوْرِ الْأَصْفَرِ وَ إِبْطَاهُ مِنَ الزَّبَرْجَدِ وَ جُرُبَّانُهُ مِنَ الْمَرْجَانِ الْأَحْمَرِ وَ جَيْبُهُ مِنْ نُورِ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَبِلَ اللَّهُ تَوْبَةَ آدَمَ ع بِذَلِكَ الْقَمِيصِ وَ رَدَّ خَاتَمَ سُلَيْمَانَ بِهِ وَ رَدَّ يُوسُفَ إِلَى يَعْقُوبَ بِهِ وَ نَجَّى يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ بِهِ وَ كَذَلِكَ سَائِرُ الْأَنْبِيَاءِ ع نَجَّاهُمْ مِنَ الْمِحَنِ بِهِ وَ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ الْقَمِيصُ إِلَّا قَمِيصَ مُحَمَّدٍ ص‏

قال مصنف هذا الكتاب رضي الله عنه أرواح جميع الأئمة ع و المؤمنين خلقت مع روح محمد ص‏

55- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: خداى تبارك و تعالى پيش از آنكه آسمانها و زمين و عرش و كرسى و لوح و قلم و بهشت و آتش را بيافريند و پيش از آنكه آدم و نوح و ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و موسى و عيسى و داود و سليمان و هر كس را كه در آيه مباركه ميفرمايد (ما بابراهيم، اسحاق و يعقوب را داديم تا آنجا كه فرمايد آنان را براه راست رهبرى نموديم) و چهار صد و بيست و چهار هزار سال پيش از آنكه همه پيغمبران را بيافريند نور محمد را آفريد و خداى عز و جل با او دوازده حجاب آفريد حجاب قدرة و حجاب عظمت و حجاب منت و حجاب رحمت و حجاب سعادت و حجاب كرامت و حجاب منزلت و حجاب هدايت و حجاب نبوت و حجاب رفعت و حجاب هيبت و حجاب شفاعت.

سپس نور محمد را دوازده هزار سال در حجاب قدرت نگاه داشت كه همى گفت منزه است پروردگار والا مقام من و يازده هزار سال در حجاب عظمت نگهداشت كه همى گفت منزه و پاك است داناى راز نهان و ده هزار سال در حجاب منت نگهداشت كه ميگفت پاك و منزه است خدائى كه پاينده است و غفلت باو راه ندارد و در حجاب رحمت نه هزار سال نگهداشت كه ميگفت پاك و منزه است خداى بلند پايه والا مقام و هشت هزار سال در حجاب سعادت نگهداشت كه همى گفت: پاك و منزه است خدائى كه پاينده است و اشتباهى براى او نيست و هفت هزار سال در حجاب كرامت نگهداشت كه همى گفت: پاك و منزه است خدائى كه بى‏نياز است و نيازمند نگردد و شش هزار سال در حجاب منزلت نگاه داشت كه همى گفت: پاك و منزه است پروردگار من كه برتر است و بخشنده و پنج هزار سال در حجاب هدايت نگاه داشت كه همى گفت: پاك و منزه است پروردگار عرش بزرگ و چهار هزار سال در حجاب نبوت نگاهداشت كه همى گفت: پروردگار عزت از آنچه توصيفش ميكنند منزه است و سه هزار سال در حجاب رفعت نگاه داشت كه همى گفت پاك و منزه است خدائى كه صاحب ملك و ملكوت است و دو هزار سال در حجاب هيبت نگاه داشت كه همى گفت پاك و منزه است اللَّه و من بستايش او مشغولم و هزار سال در حجاب شفاعت نگاه داشت كه همى گفت پاك و منزه است پروردگار بزرگ من و من بستايش او مشغولم.

سپس خداى عز و جل نام او را بر لوح آشكار نمود و چهار هزار سال بر لوح ميدرخشيد و سپس آن را بر عرش آشكار نمود كه هفت هزار سال بر پايه عرش استوار بود تا آنكه خداى عز و جل آن را در پشت آدم قرار داد و سپس از پشت آدم به پشت نوح منتقلش فرمود و سپس هم چنان از پشتى به پشت ديگرى بدر مى آورد تا آنكه از پشت عبد اللَّه بن عبد المطلب‏اش بدر آورد پس با شش كرامت اكرامش فرمود: پيراهن رضا بر او پوشانيد و رداى هيبت بر دوشش افكند و افسر هدايت بر سرش نهاد و شلوارهاى معرفت بر او پوشانيد و بند آن را بند محبت قرار داد كه هر چه محكمتر بسته شود و نعلين‏اش را خوف قرار داد و عصاى منزلت بدستش داد.

سپس خداى عز و جل باو فرمود بسوى مردم برو و ب‏آنان بگو كه بگوئيد: خدائى بجز خداوند نيست و محمد فرستاده او است و مواد اصلى اين پيراهن از شش چيز بود بدنه‏اش از ياقوت بود و دو آستينش از لؤلؤ و لبه‏اش از بلور زرد و دو زير بغلش از زبرجد و گريبانش از مرجان سرخ و يقه‏اش از نور پروردگار جل جلاله پس خداوند توبه آدم را بخاطر اين پيراهن پذيرفت و انگشتر سليمان را بخاطر آن بازش گردانيد و يوسف را بيعقوب بخاطر آن باز گردانيد و يونس را از شكم ماهى بخاطر آن نجات بخشيد.
هم چنين ديگر پيمبران را از گرفتاريها بخاطر آن نجات داد و اين پيراهن نبود مگر پيراهن محمد (ص)

كلام مصنف 
مصنف اين كتاب گويد: روان همه امامان و مؤمنين با روان محمد عليه السّلام آفريده شده ‏اند.

(مترجم گويد:)
سند اين روايت تا عبد اللَّه مبارك همگى مجهول‏اند و ناشناس و روايت قابل اعتماد نيست.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: