رسيدگى به يتيمان - خنداندن يتيمان

olguhaye-raftari

قنبر مى گويد:
روزى امـام عـلى عـليه السّلام از حال زار يتيمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـيـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه يتيمان رفتيم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانيد تا سير شدند.

سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقليد از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نيز چنان مى كردند و فراوان خنديدند.

سپس از منزل خارج شديم
گفتم : مولاى من ، امروز دو چيز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كرديد.
دوم : آنكه با صداى تقليد از گوسفند بچّه ها را مى خندانديد.
امام على عليه السّلام فرمود :
اوّلى براى رسيدن به پاداش ،
و دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه يتيمان شدم آنها گريه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم ، آنها هم سير باشند و هم بخندند.(124)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن