ترجمه خطبه 114 نهج البلاغه - ارزش ستايش و شهادت به يگانگى خدا

فهرست مطالب
1- ارزش ستايش و شهادت به يگانگى خدا
2 -سفارش به تقوى
3- شناخت دنيا
4- ارزيابى دنيا و آخرت

1- ارزش ستايش و شهادت به يگانگى خدا
ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت‏ها، و نعمت‏ها را به شكرگزارى پيوند داد خداى را بر نعمت‏هايش آنگونه ستايش مى ‏كنيم كه بر بلاهايش. و براى به راه آوردن نفس سركش كه در برابر اوامر الهى سستى مى ‏كند و در ارتكاب زشتى‏ ها كه نهى فرمود شتاب دارد، از خدا يارى مى ‏خواهيم، و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد و كتابش آنها را بر شمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى‏كنيم: علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته است. به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب‏ها را به چشم خود ديده، و بر آنچه وعده داده‏ اند آگاه است، ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده، و يقين آن شك را نابود كرده است. و گواهى مى ‏دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا، نه شريكى دارد و نه همتايى، و گواهى مى‏ دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد» اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى ‏برند، و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى‏ رسانند، ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد، و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد.
2 -سفارش به تقوى
اى بندگان خدا شما را به تقواى الهى سفارش مى ‏كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است. تقوا توشه‏ اى است كه به منزل رساند، پناهگاهى است كه ايمن مى‏ گرداند. بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبرى كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. اى بندگان خدا همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى ‏دارد، و قلب‏هايشان را پر از ترس خدا مى‏ سازد، تا آن كه شب‏ هاى آنان با
بى خوابى و روزهايشان با تحمل تشنگى و روزه‏ دارى، سپرى مى‏ گردد، كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده‏ اند، آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به درستى نگريستند.
3- شناخت دنيا
آرى همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونى‏ ها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودى، آن كه: روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمى ‏رود، و زخمش بهبودى ندارد، زنده را با تير مرگ هدف قرار مى‏ دهد، و تندرست را با بيمارى از پا در مى‏ آورد، و نجات يافته را به هلاكت مى‏ كشاند. دنيا خورنده ايست كه سيرى ندارد، و نوشنده‏ اى است كه سيراب نمى ‏شود، و نشانه رنج دنيا آن كه آدمى جمع آورى مى‏ كند آنچه را كه نمى ‏خورد، و مى‏ سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى ‏كند، پس به سوى پروردگار خود مى‏ رود نه مالى برداشته و نه خانه‏ اى به همراه برده است. و نشانه دگرگونى دنيا آن كه، كسى كه ديروز مردم به او ترحّم مى ‏كردند امروز حسرت او را مى‏ خورند و آن كس را كه حسرت او مى‏ خوردند امروز به او ترحّم مى ‏كنند، و اين نيست مگر براى نعمت‏هايى كه به سرعت دگرگون مى‏ شود، و بلاهايى كه ناگهان نازل مى‏ گردد. و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن كه، آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى‏رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع مى ‏كند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى‏ ماند. سبحان اللّه شادى دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست و سايه آنچه سوزان است نه زمان آمده را مى ‏شود رد كرد و نه گذشته را مى ‏توان باز گرداند، پس منزّه و پاك است خداوند چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشته
4- ارزيابى دنيا و آخرت
چيزى بدتر از شرّ و بدى نيست جز كيفر و عذاب آن، و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد جز پاداش آن. همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس كفايت مى‏ كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانى ‏هاى آخرت. آگاه باشيد، هر گاه از دنياى شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياى شما افزوده شود. چه بسا كاهش يافته‏ هايى كه سود آور است، و افزايش داشته‏ هايى كه زيان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده ‏تر از چيزى است كه شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده‏اند، پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است ترك كنيد، و آنچه را بر شما تنگ گرفته ‏اند به خاطر آنچه كه شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد. خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزى تضمين شده را بر آنچه كه واجب شده مقدّم داريد، با اينكه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين به هم آميخته است كه گويا روزى تضمين شده بر شما واجب است، و آنچه را كه واجب كرده‏ اند، برداشتند.
پس در اعمال نيكو شتاب كنيد ، و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى‏ شود باز گرداند، آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى‏توان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نا اميد باشيد. (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن