ترجمه خطبه 172نهج البلاغه

(مطالب اين خطبه، بخشى از نوشته‏ هاى افشاگرانه ‏اى است كه در سال 40 هجرى براى روشن شدن واقعيّت‏ هاى تاريخ اسلام به دستور امام نوشته شد)
1- گفتگو در روز شورا
2 -شكوه از قريش
3- شكوه از ناكثين

ستايش خداوندى را سزاست كه نه آسمانى مانع آگاهى او از آسمان ديگر، و نه زمينى مانع او از زمين ديگر مى‏شود.
1- گفتگو در روز شورا
شخصى در روز شورا به من گفت «اى فرزند ابو طالب نسبت به خلافت حريص مى ‏باشى»  در پاسخ او گفتم، به خدا سوگند شما با اينكه از پيامبر اسلام دورتريد، حريص‏تر مى‏ باشيد، امّا من شايسته ‏تر و نزديكتر به پيامبر اسلامم، همانا من تنها حق خود را مطالبه مى ‏كنم كه شما بين من و آن حائل شديد، و دست رد بر سينه‏ ام زديد.
پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب كردم، درمانده و سرگردان شد و نمى ‏دانست در پاسخم چه بگويد
2 -شكوه از قريش
بار خدايا، از قريش و از تمامى آنها كه ياريشان كردند به پيشگاه تو شكايت مى‏ كنم، زيرا قريش پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند، و مقام و منزلت بزرگ مرا كوچك شمردند، و در غصب حق من، با يكديگر هم داستان شدند، سپس گفتند: برخى از حق را بايد گرفت و برخى را بايد رها كرد (يعنى خلافت حقّى است كه بايد رهايش كنى)
3- شكوه از ناكثين
طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج كردند، و همسر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-  عائشه-  را به همراه خود مى‏ كشيدند چونان كنيزى را كه به بازار برده فروشان مى‏ برند، به بصره روى آوردند، در حالى كه همسران خود را پشت پرده نگه داشته، امّا پرده نشين حرم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند. لشكرى را گرد آوردند كه همه آنها به اطاعت من گردن نهاده، و بدون اكراه، و با رضايت كامل با من بيعت كرده بودند، پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بيت المال مسلمين، و به مردم بصره حمله كردند، گروهى از آنان را شكنجه  و گروه ديگر را با حيله كشتند. به خدا سوگند، اگر جز به يك نفر دست نمى ‏يافتند و او را عمدا بدون گناه مى ‏كشتند كشتار همه آنها براى من حلال بود، زيرا همگان حضور داشتند و انكار نكردند، و از مظلوم با دست و زبان دفاع نكردند، چه رسد به اينكه ناكثين به تعداد لشكريان خود از مردم بى دفاع بصره قتل عام كردند.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن