ترجمه خطبه 180 نهج البلاغه

(در سال 38 هجرى جهت كمك به محمّد بن ابى بكر در مصر در نكوهش ياران ايراد كرد)
فهرست مطالب
1- نكوهش كوفيان
2 -علل سقوط و انحطاط فكرى كوفيان

1- نكوهش كوفيان
خدا را بر آنچه كه خواسته و هر كار كه مقدّر فرموده ستايش مى ‏كنم، و او را بر اين گرفتار شدنم به شما كوفيان مى‏ ستايم. اى مردمى كه هر گاه فرمان دادم اطاعت نكرديد، و هر زمان شما را دعوت كردم پاسخ نداديد ، هر گاه شما را مهلت مى‏ دهم در بيهودگى فرو مى ‏رويد، و در هنگامه جنگ سست و ناتوانيد، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده، و اگر شما را براى حل مشكلى بخوانند سرباز مى‏ زنيد. پدر مباد دشمنان شما را براى پيروزى منتظر چه چيزى هستيد چرا براى گرفتن حق خود در جهاد نمى‏ كنيد آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد به خدا سوگند، اگر مرگ من فرا رسد-  كه حتما خواهد رسيد-  بين من و شما جدايى خواهد افتاد، در حالى كه من از همنشينى با شما ناراحت، و حضورتان براى من بى‏ فايده بود.
2 -علل سقوط و انحطاط فكرى كوفيان
خدا خيرتان دهد، آيا دينى نيست كه شما را گرد آورد آيا غيرتى نيست كه شما را براى جنگ با دشمن بسيج كند شگفت آور نيست كه معاويه انسان‏هاى جفا كار پست را مى‏ خواند و آنها بدون انتظار كمك و بخششى از او پيروى مى‏ كنند و من شما را براى يارى حق مى‏ خوانم، در حالى كه شما بازماندگان اسلام، و يادگار مسلمانان پيشين مى ‏باشيد، با كمك و عطايا شما را دعوت مى‏ كنم ولى از اطراف من پراكنده مى‏ شويد، و به تفرقه و اختلاف روى مى ‏آوريد. نه از دستورات من راضى مى‏ شويد،
و نه شما را به خشم مى‏ آورد كه بر ضد من اجتماع كنيد، اكنون دوست داشتنى‏ ترين چيزى كه آرزو مى‏ كنم، مرگ است.  كتاب خدا را به شما آموختم، و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم، و آنچه را كه نمى‏ شناختيد به شما شناساندم، و دانشى را كه به كامتان سازگار نبود جرعه جرعه به شما نوشاندم. اى كاش نابينا مى ‏ديد و خفته بيدار مى ‏شد  سوگند به خدا چه نادان مردمى كه رهبر آنان معاويه، و آموزگارشان پسر نابغه (عمرو عاص) باشد

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن