27- مداومت بر دوستى

سلسله مباحث دوست یابی -31
يـكى از ويژگيهاى دوستى صادقانه و مودت خالصانه آن است كه پيوسته رو به افزايش است , وهر چـه زمـان بـر آنـهـايـى كـه در راه خـدا دوستى يكديگر را اختيار كرده اند مى گذردروابط آنان مـسـتـحـكـمتر و پيوند آنها ريشه دارتر مى شود, چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : دوستى برادران دينى پايدارتر است ((626)) .
برعكس دوستيهايى كه بر اغراض شخصى و مصلحتهاى مادى تكيه دارد از همان روزنخست زوال و نـاپـايـدارى بـر آن نوشته شده است , اينان دوستان روزگار خوشى و رفاه مى باشند و همانهايى هستند كه امام على بن ابى طالب (ع ) در شعر مشهور خود آنها رانشان داده است :
و ما اكثر الاخوان حين تعدهم ----- ولكنهم في النائبات قليل ((627))
آنـان بـه مـقـتضاى شرايط رنگ عوض مى كنند, و همگام با اوضاع زمان تغيير ماهيت مى دهند, بر دوسـتى پايدار نمى مانند و بر محبت ايستادگى نمى كنند .
آرى آنان دشمنانندوبايد از آنها دورى جست , زيرا در دوستى آنها سودى نيست , چنان كه اميرمؤمنان (ع )فرموده است :
ولاخير في ود امرى ء متلون ----- اذا الريح مالت مال حيث تميل ((628))
آرى , هـمنشين شايسته و دوست راستين كسى است كه در دوستى و برادرى ثابت قدم باشد و در سختى و رفاه به دوستى و محبت خود ادامه دهد, از اين رو پيامبرخدا(ص )فرموده است : خداوند مداومت بر دوستى دوستان ديرين را دوست مى دارد پس بر آن مداومت كنيد.
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : از كرامت انسان است كه بر روزگار گذشته خود بگريد, وبه وطن خويش مشتاق باشد, و دوستان ديرين خود را پاس بدارد. ((629)) داوود(ع ) به فرزندش سليمان (ع ) گفت : اى فرزند من ! دوست ديرين خود را مادام كه بردوستى تـوپايدار است با دوست تازه به دست آمده عوض مكن , و اگر تو را تنها يك دشمن است او را اندك مشمار, و اگر تورا هزار دوست است آنها را زيادمپندار. ((630)) يكى از شاعران اين معنا را گرفته و گفته است :
و ليس كثير الف خل و صاحب ----- و ان عدوا و احدا لكثير ((631))
دوسـت ديـريـنـى كه دلش غرق در محبت دوست خويش و درونش لبريز از محبت او ووجدانش پايبند دوستى و برادرى با اوست ممكن نيست دوستش را در هر رويدادى كه احساس وظيفه كند ترك كند .
چه كسى كه دوستش را در حوادث رها سازد يا او را باديگرى عوض كند هرگز دوستى راسـتـيـن و يا صديقى گرم و صميمى نيست بلكه او جزنادانى احمق چيز ديگر به شمار نمى آيد, چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : دوستى احمق مانند خاك زدوده مى شود. ((632)) نيز: نگهبان دوستى باش هر چند نگهبان نمى يابى .
امـام صادق (ع ) اين دوست نمونه را با اين دو بيت كه در اين باره از دير زمان بدانها تمثل جسته اند مجسم ساخته است :
اخوك الذي لو جئت بالسيف عامدا ----- لتضربه لم يستغشك في الود ((633))
ولو جئته تدعوه للموت لم يكن ((634)) -----يردك ابقاء عليك من الرد
آن حـضرت مى فرمود: نادانى در سه چيز است : تبديل دوستان , مخالفت بدون دليل وجستجو از چيزى كه به تو مربوط نيست ((635)) .
امـا كـسى كه دوست شايسته اش را پس از گذشت رفاقتى طولانى ملول و آزرده سازددوست به شـمـار نـمـى آيـد, چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : از دل آزرده ايمن مباش چه براندازى كوههاى استوار از الفت دادن دلهاى گريزان آسانتر است ((636)) .
امام صادق (ع ) فرموده است : ملول هرگز دوستى نمى كند. ((637)) نيز: به دوستى انسان آزرده اطمينان مكن چه در آن هنگام كه بيشترين اطمينان را به اودارى تو را تنها مى گذارد, و در آن وقت كه بيشترين پيوند را به او برقرار مى كنى از تومى برد. ((638)) نيز: براى انسان ملول و آزرده دوستى نيست ((639)) .
دوستى درست هر چه بر دورانش بگذرد و مدتش به درازا كشد بر ثبات آن در نفس ورسوخ آن در دل افـزوده مـى شود و به صورت قرابت و خويشاوندى نزديك در مى آيد,چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : دوستى خويشاوندى به دست آمده اى است ((640)) .
نيز: دوستى پيوسته ترين نسبتهاست .
((641)) امـام بـاقـر(ع ) فـرموده است : مؤمن برادر پدر ومادرى مؤمن است چه خداوند مؤمنان را ازگل بهشت آفريده و نسيم بهشت را در سينه آنها به وزش در آورده است از اين رو آنها هم از طريق پدر و هم مادر برادرند. ((642)) امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : بـيـسـت روز رفـاقت , خويشاوندى است .
بسا دوستى ازحيث هـمبستگى و روابط بر خويشاوندى فزونى يابد, چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : بسا بيگانه كه از خويشاوند نزديكتر است ((643)) .
نيز: خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى ((644)) .
امـام حسن (ع ) فرموده است : خويشاوند كسى است كه محبت او را نزديك كرده هر چندنسبتش دور بـاشـد و بـيـگـانـه كـسـى اسـت كـه نـبودن محبت او را دور كرده اگر چه نسبتش نزديك باشد. ((645)) هـرگـاه بـرادرى و دوسـتـى مـيان دو تن به سر حد كمال رسد مودت در دل آنان رسوخ يابدبه گـونـه اى كه گذشت زمان و دگرگونى شرايط نتواند در آن مؤثر واقع شود اين امرروشنگر آن است كه ميان اين دو دوست همگونى فطرى و قرابت طبيعى و گفت و شنودروحى وجود دارد و گر نه با يكديگر سازگار نمى شدند و ميان آنها توافق حاصل نمى شد.
پـيـامبر خدا(ص ) فرموده است : ارواح سپاهيانى منظم اند آنچه از آنها يكديگر رامى شناسند با هم الفت مى گيرند و آنچه از آنها يكديگر را نمى شناسند پشت به هم مى كنند. ((646)) عـلـى بن ابى طالب (ع ) فرموده است : نفوس شكلهايى هستند هر چه از آنها با هم شباهت دارد با يكديگر متفق مى شوند, و مردم به همشكلهاى خود راغبترند. ((647))
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى

626- الحكم , 1/72 , الغرر, /29.
627- چه قدر دوستان به هنگامى كه آنها را مى شمارى زيادند, و ليكن آنها در مصيبتها و سختيها اندكند.
628- در دوستى انسان متلون سودى نيست , او به هر سويى كه باد مى وزد مايل مى شود.
629- بحارالانوار, 71/264.
630- بحارالانوار, 71/264.
631- هزار دوست و رفيق بسيار نيست , و يك دشمن بسيار است .
632- تهذيب , 4/96.
633- دوست تو كسى است كه اگر با شمشير قصد زدن او كنى در دوستى به تو خيانت نمى كند.
634- و اگر نزد او روى و او را به مرگ فرا خوانى تو را رد نمى كند و اين براى آن است كه تو باقى بمانى .
635- بحارالانوار, 78/230.
636- بحارالانوار, 47/25 و 75/10.
637- بحارالانوار, 75/10.
638- بحارالانوار, 75/230.
639- تحف العقول , /272.
640- بحارالانوار, 1/183.
641- بحارالانوار, 75/82 و 75/210 و 77/169.
642- اصول كافى , 2/166.
643- تحف العقول , /64.
644- بحارالانوار, 71/164.
645- تحف العقول , /165.
646- المواعظ, /54.
647- بحارالانوار, 75/92.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن