حديث شانزدهم

جماعة عن ابى مفضل عن الحسين بن موسى عن عبدالرحمن ابن خالد عن زيد بن حباب عن حماد عن ثابت عن ابى رافع عن ابى هريره عن النبى صلى اللّه عليه و آله قال:

قال الله تبارك و تعالى

يابن ادم مرضت فلم تعدنى قال ياربّ كيف اعودك و انت ربّ العالمين قال مرض فلان عبدى فلو عدته لوجدتنى عنده و استسقيتك، فلم تسقينى، فقال كيف و انت ربّ العالمين فقال استسقاك عبدى فلان و لو سقيتة لو جدت ذلك عندى و استطعمتك، فلم تطعمنى، قال كيف و انت ربّ العالمين قال استطعمك عبدى فلان و لو اطعمته لو جدت ذلك عندى (17)

اى فرزند آدم مريض شدم و به عيادتم نيامدى. و او در جواب مى‏گويد: اى خدا چگونه از شما عيادت كنم در حاليكه تو پروردگار جهانيان هستى. خدا مى‏فرمايد: فلانى، بنده من مريض شد، چنانچه به عيادت او مى‏رفتى هر آينه مرا در كنار او مى‏يافتى.

و از تو طلب آب كردم و مرا سيراب ننمودى. بنده در جواب مى‏گويد: چگونه اينكار را مى‏كردم و حال آنكه تو پروردگار جهانيان هستى، خدا مى‏فرمايد: بنده من از تو طلب آب كرد، چنانچه به او آب مى‏دادى آن را در نزد من مى‏يافتى.

و از تو طعام و غذا خواستم، ولى مرا طعام ندادى، و بنده در جواب مى‏گويد: چگونه اينكار را مى‏كردم و حال آنكه تو پروردگار جهانيان هستى و خدا مى‏فرمايد بنده من فلانى از تو غذا خواست و اگر تو به او غذا مى‏دادى آن را در نزد من مى‏يافتى.

 

17 - بحار، ج 74 ص 368 روايت 56 باب 23

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: