حديث شماره 571

((571- ابن فضال از امام هشتم على بن موسى الرضا (عليه السلام ) روايت كرده كه آنحضرت اين آيه را اينگونه خواند: (فانزل الله سكينته على رسوله و ايده بجنود لم تروها..) (سوره توبه آيه 40) من عرض كردم : اين آيه چنين است ؟ فرمود: ما آن را اينطور مى خوانيم و نزول آن نيز اينگونه بوده است .

توضيح :
چون ممكن است اين سه حديث براى برخى از خوانندگان محترم پارسى زبان كه از اختلاف قراءات قرآن كريم و بحثهائى كه در اينباره شده است اطلاعى ندارند ايجاد شبهه كند و بطور كالى مجمل و نامفهوم بماند ناچاريم توضيح كوتاهى بطورى كه از وضع ترجمه خارج نشويم در اينباره بدهيم :
و قبلا بايد دانست كه ما اجماع داريم كه قرآن مجيد از تحريف و تصحيف مصون است چنانچه خود خداى متعال ضمانت آنرا كرده و فرموده است : (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ) (يعنى به راستى ما خود قرآن را فرو فرستاديم و بطور مسلم ما خود آنرا حفظ خواهيم كرد) و روايات زيادى هم بدين مضمون وارد شده ، و برخى از احاديث هم كه به ظاهر دلالت بر تحريف دارد حمل بر تاويل و تفسير شده چنانچه دانشمندان شيعه فرموده اند و ما قسمتى از كلمات آنانرا در شرح اصول كافى جلد چهارم ص ‍ 240 نقل كرده ايم بدانجا رجوع شود.
از اين مطلب كه بگذريم موضوع ديگرى كه اكنون مورد بحث ما است اختلاف قراءات قرآن كريم است كه خوانندگان محترمى كه كم و بيش از اين بحث اطلاع دارند مى دانند كه قرآن را بقراءتهاى گوناگونى قرائت كرده اند كه بر هفت و يا ده قرائت آن ادعاى تواتر شده ، و همه مدعى هستند كه اين قرائت از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل شده است مانند قرائت : عبدالله بن عامر، و عبدالله بن كثير، و عاصم و ابوعمروبن علاء، و حمزة بن زيارت ، و نافع ، و كسائى ، و خلف بن هاشم ، و يعقوب بن اسحاق و يزيدبن قعقاع . كه برخى گفته اند: قرائت اين ده نفر همگى متواتر است و از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) روايت شده ، و برخى آن را به همان هفت نفر اول اختصاص داده اند، و در اثبات اين مطلب نيز دليلهائى ذكر كرده اند كه خالى از ايراد نيست و و اثبات تواتر حتى در هفت قرائت مشهور نيز خالى از اشكال نيست كه در جاى خود مذكور است .
و در اينكه آيا به راستى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) هفت جور قرائت فرمود يا اصحاب خود كرده و خلاصه قرائت مربوط به خود آنحضرت است و اساسا قرآن بطور مختلف و مكرر بر آنحضرت نازل شده و هر بار جبرئيل آن را به نحوى نازل كرده است ، و يا اينكه قرآن به يك جور بيشتر نازل نشده و اختلاف مربوط به راويان از آن حضرت است مورد اختلاف ميان دانشمندان است و به هر ترتيب اختلاف قرائت در آيات از قديم بوده و هر يك از روى اجتهاد خود و يا سماع از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آن را به نحوى قرائت مى كرده و آنچه اكنون مورد بحث ما است قرائت ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) است كه بدون شك در پاره اى از آيات قرائت اهل بيت با قرائت مشهور تفاوت دارد منتهى در جاى خود ثابت شده كه خواندن نماز به قرائت مشهور مجزى و خالى از اشكال است اگر چه خواندن آن به قرائتى كه از ائمه معصومين (عليهم السلام ) نيز ثابت شده باشد بى اشكال خواهد بود ولى دست كشيدن از قرائت مشهور به اخبار آحادى كه از نظر سند مخدوش و ضعيف است جايز نيست چنانچه در جاى خود ثابت شده .
و از اين رو هر بى سوادى عامى كه اطلاعى از فن حديث و صحت و سقم آن ندارد نمى تواند به صرف اينكه به حديثى برخورد آن را مدرك قرار داده و مدعى تحريف و امثال آن گردد و از اينرو در فهم اينگونه احاديث بايد به اهلش رجوع شود. ))

 

مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الرِّضَا ع فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا قُلْتُ هَكَذَا قَالَ هَكَذَا نَقْرَؤُهَا وَ هَكَذَا تَنْزِيلُهَا

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: