حديث شماره 536: حديث اسلام على (عليه السلام)

(( 536- سعيد بن مسيب گويد: از حضرت على بن الحسين (عليهما السلام ) پرسيدم : على بن ابى طالب (عليه السلام )روزى كه مسلمان شد چند سال داشت ؟ حضرت فرمود: مگر هيچگاه او كفر ورزيده بود (كه تو از مسلمان شدنش مى پرسى ).
همانا روزى كه خداى عزوجل پيامبرش را به نبوت مبعوث فرمود على (عليه السلام ) ده سال داشت ، و در آنروز هم كافر نبود، و به خداى تبارك و تعالى و پيغمبرش (صلى الله عليه و آله ) ايمان داشت ، و از همه مردم سه سال زودتر به خدا و رسولش ايمان آورد و نماز خواند، و نخستيم نمازى را كه آن حضرت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خواند نماز ظهر بود در دو ركعت ، و خداى تعالى نماز را براى مسلمانانى كه در مكه بودند اين چنين دو ركعت دو ركعت واجب كرده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نيز در مكه دو ركعتى مى خواند، و على (عليه السلام ) نيز با آنحضرت ده سالى كه در مكه بود دو ركعت مى خواند، تا وقتى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله )به مدينه هجرت كرد و على (عليه السلام ) را براى انجام كارهائى كه جز او كسى نمى توانست انجام دهد در مكه بجاى نهاد.
و خروج رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از مكه در روز اول ماه ربيع الاول بود كه مصادف شده بود با روز پنجشنبه سيزدهمين سال بعثت آن حضرت ، و ورود به مدينه روز دوازدهم ماه ربيع الاول هنگام ظهر در قبا فرود آمد و نماز ظهر و عصر را دو ركعت خواند، سپس هم چنان در قبا به انتظار آمدن على (عليه السلام ) ماند و نمازهاى پنجگانه را دو ركعت دو ركعت مى خواند، و بر منزل عمر و بن عوف وارد شده بود، و متجاوز از ده روز در آنجا نزد ايشان توقف فرمود، و آنها بدانحضرت مى گفتند: اگر در اينجا مى مانى ما براى شما منزل و مسجدى بسازيم ؟ و آنحضرت در پاسخ آنها مى فرمود: نه ، من چشم به راه آمدن على بن ابى طالب هستم و به او دستور داده ام خود را به من برساند، و تا او نيايد من جائى منزل نگيرم و او انشاء الله بزودى خواهد آمد.
و هم چنانكه آنحضرت در خانه عمروبن عوف بود على (عليه السلام ) از مكه آمد و همانجا ورود كرد، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پس از آنكه على (عليه السلام ) آمد از قبا به محله بنى سالم بن عوف آمد و على (عليه السلام ) هم همراه او بود، در آنجا هنگام طلوع خورشيد روز جمعه بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) براى اهل آن محل نقشه مسجدى را كشيد و قبله آن را معين فرمود، و نماز جمعه را دو ركعت در آنجا و دو خطبه هم براى نماز ايراد فرمود.
سپس همانروز بوسيله همان شترى كه از مكه با آن آمده بود به سوى مدينه حركت فرمود و على (عليه السلام ) نيز با آنحضرت بود و از او جدا نمى شد، و پا بپاى او مى رفت ، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به هيچيك از قبائل انصار كه سر راه او بودند برخورد نمى كرد جز آنكه به استقبال مى آمدند و از او درخواست مى كردند به محله آنها فرود آيد ولى آنحضرت در پاسخ آنها فرمود: راه شتر را باز كنيد كه او مامور است ، شتر هم چنان كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مهارش را بر سرش انداخته بود پيش رفت تا همين جائيكه اكنون مشاهده مى كنيد رسيد و در اين هنگام با دست خود اشاره به درب مسجد رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كرد همان دريكه نزد آن بر جنازه ها نماز مى خوانند.
ناقه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به اينجا كه رسيد توقف كرده زانو زد و خوابيد و گردن و سينه خود را به زمين گذارد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پياده شد، و ابو ايوب (انصارى كه خانه اش مقابل آنجا بود) پيش آمد و بار و بنه آنحضرت را بر گرفت و به خانه خويش برد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بدان منزل در آمد، و على (عليه السلام ) نيز با آنحضرت در آن خانه بود تا وقتى كه مسجد ساخته شد و اطاقهائى براى آنحضرت و على (عليه السلام ) در اطراف آن ساختند آنوقت در آنجا منتقل شدند.
سعيد بن مسيب در اينجا به على بن الحسين (عليهما السلام ) عرض كرد: قربانت گردم ابوبكر كه در هنگام ورود رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به مدينه همراه آنحضرت بود پس در كجا از او جدا شد؟ فرمود: هنگاميكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به قبا وارد شد و به انتظار آمدن على (عليه السلام ) در آنجا توقف كرد ابوبكر بدانحضرت عرض كرد برخيز تا به مدينه برويم زيرا مردم بوسيله ورود شما خوشحال مى شوند و براى ورود شما ساعت شمارى مى كنند، پس بيا تا مدينه برويم و در اينجا به انتظار آمدن على توقف نكن كه گمان ندارم او تا يكماه ديگر بيايد! رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ابدا، او به همين زودى مى آيد، و من از اينجا نروم تا عموزاده ام و برادرم در راه خداى عزوجل و محبوبترين افراد خاندانم نزد من بيايد، چون او بود كه جان خود را سپر من از مشركان كرد.
فرمود: در اينجا بود كه ابوبكر خشمناك شد و متنفر گشت و حسدى از على (عليه السلام ) در دل گرفت و اين نخستين عداوت و دشمنى بود كه درباره على (عليه السلام ) نسبت بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) اظهار كرد، و اولين مخالفتى بود كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كرد، و از اينرو ابوبكر به مدينه آمد، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به انتظار آمدن على (عليه السلام ) در قبا ماند.
راوى گويد: من به على بن الحسين (عليهما السلام ) عرض كردم : در چه وقت رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فاطمه را به على تزويج كرد؟
فرمود: يكسال پس از هجرت در مدينه اين ازدواج صورت گرفت و در آنوقت فاطمه نه سال داشت ، على بن الحسين (عليهما السلام ) فرمود: و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرزندى از خديجه جز فاطمه پيدا نكرد كه بر سرشت و فطرت اسلام به دنيا آمده باشد (يعنى پس از بعثت رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خداوند فاطمه را فقط به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) داد و بقيه فرزندان آنحضرت از خديجة پيش از بعثت به دنيا آمده بودند).
خديجة يكسال پيش از هجرت رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از دنيا رفت ، و ابوطالب نيز يكسال پس از مرگ خديجة از اين جهان رحلت فرمود، و چون هر دوى آنها از دست رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) رفتند حضرت از توقف در مكه دلتنگ شد و اندوه سختى او را گرفت و از كفار قريش بر جان خويش بيمناك شد و از اينرو شكايت به جبرئيل كرد، پس ‍ خداى عزوجل به او وحى فرمود كه : از اين سر زمينى كه مردمش ستمكارند بيرون شو و به مدينه هجرت كن كه در مكه ياورى برايت نمانده و در صدد جنگ با مشركين باش .
در چنين وضعى بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به سوى مدينه متوجه گشت .
گويد: من عرض كردم : در چه زمان نماز به صورت فعلى كه اكنون مسلمانان انجام دهند در آمد و واجب شد؟
فرمود: در مدينه در آن هنگام كه دعوت به اسلام آشكار شد و اسلام نيرو گرفت و خداى عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب كرد رسول خدا (صلى الله عليه و آله )هفت ركعت به نمازها افزود، دو ركعت در نماز ظهر و دو ركعت در نماز عصر و يك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت در نماز عشاء، و نماز صبح را به همان حال كه بود گذارد چون فرشتگان روز شتاب دارند كه از آسمان فرود آيند، و فرشتگان شب نيز شتاب دارند كه زودتر به آسمان بالا روند و هر دو دسته فرشتگان شب و روز هم در نماز صبح رسول خدا (صلى الله عليه و آله )(شركت مى جستند و) حضور به هم مى رساندند، و از اينرو خداى عزوجل فرموده : (و نماز صبح كه به راستى نماز صبح محل حضور و اجتماع است ) (سوره اسراء آيه 78) كه هم مسلمانان در آن حاضر گردند و هم فرشتگان روز و شب .

مترجم گويد:
در اينكه على (عليه السلام ) نخستين كسى بود كه از جنس مردان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) ايمان آورد و مسلمان شد ميان مورخين و دانشمندان شيعه ترديدى و اختلافى نيست ، و دانشمندان اهل سنت نيز اكثرا اين مطلب را قبول كرده اند كه نقل آنها از وضع ترجمه ما بيرون است ، و براى شاهد ما تنها سيره ابن هشام كه قديميترين تاريخى است كه در اسلام بدست ما رسيده كافى است ، كه در آنجا بدون ترديد و اختلاف گويد: (نخستين كسى كه از جنس مردان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) ايمان آورد و با او نماز گذارد و نبوت او را تصديق كرد على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم رضوان الله و سلامه عليه بود و آن جناب در آن روز ده ساله بود).
و سپس چگونگى ورود على (عليه السلام ) را در كودكى به منزل رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و تربيت آن بزرگوار را در دامان حضرت نقل كرده است كه براى اطلاع بيشتر به ترجمه آن كه به خامه اين حقير انجام شده مراجعه شود (ج 1 ص 160 به بعد). ))

 

حَدِيثُ إِسْلَامِ عَلِيٍّ (ع)

ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِى حَمْزَةَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ سَأَلْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع ابْنُ كَمْ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ ع يَوْمَ أَسْلَمَ فَقَالَ أَ وَ كَانَ كَافِراً قَطُّ إِنَّمَا كَانَ لِعَلِيٍّ ع حَيْثُ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ ص عَشْرُ سِنِينَ وَ لَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ كَافِراً وَ لَقَدْ آمَنَ بِاللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ بِرَسُولِهِ ص وَ سَبَقَ النَّاسَ كُلَّهُمْ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ ص وَ إِلَى الصَّلَاةِ بِثَلَاثِ سِنِينَ وَ كَانَتْ أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ وَ كَذَلِكَ فَرَضَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى مَنْ أَسْلَمَ بِمَكَّةَ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّيهَا بِمَكَّةَ رَكْعَتَيْنِ وَ يُصَلِّيهَا عَلِيٌّ ع مَعَهُ بِمَكَّةَ رَكْعَتَيْنِ مُدَّةَ عَشْرِ سِنِينَ حَتَّى هَاجَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْمَدِينَةِ وَ خَلَّفَ عَلِيّاً ع فِى أُمُورٍ لَمْ يَكُنْ يَقُومُ بِهَا أَحَدٌ غَيْرُهُ وَ كَانَ خُرُوجُ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ مَكَّةَ فِى أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ وَ ذَلِكَ يَوْمُ الْخَمِيسِ مِنْ سَنَةِ ثَلَاثَ عَشْرَةَ مِنَ الْمَبْعَثِ وَ قَدِمَ الْمَدِينَةَ لِاثْنَتَيْ عَشْرَةَ لَيْلَةً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ مَعَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَنَزَلَ بِقُبَا فَصَلَّى الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ وَ الْعَصْرَ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ مُقِيماً يَنْتَظِرُ عَلِيّاً ع يُصَلِّى الْخَمْسَ صَلَوَاتٍ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ وَ كَانَ نَازِلًا عَلَى عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ فَأَقَامَ عِنْدَهُمْ بِضْعَةَ عَشَرَ يَوْماً يَقُولُونَ لَهُ أَ تُقِيمُ عِنْدَنَا فَنَتَّخِذَ لَكَ مَنْزِلًا وَ مَسْجِداً فَيَقُولُ لَا إِنِّى أَنْتَظِرُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ قَدْ أَمَرْتُهُ أَنْ يَلْحَقَنِى وَ لَسْتُ مُسْتَوْطِناً مَنْزِلًا حَتَّى يَقْدَمَ عَلِيٌّ وَ مَا أَسْرَعَهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَدِمَ عَلِيٌّ ع وَ النَّبِيُّ ص فِي بَيْتِ عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ فَنَزَلَ مَعَهُ ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا قَدِمَ عَلَيْهِ عَلِيٌّ ع تَحَوَّلَ مِنْ قُبَا إِلَى بَنِي سَالِمِ بْنِ عَوْفٍ وَ عَلِيٌّ ع مَعَهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مَعَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَخَطَّ لَهُمْ مَسْجِداً وَ نَصَبَ قِبْلَتَهُ فَصَلَّى بِهِمْ فِيهِ الْجُمُعَةَ رَكْعَتَيْنِ وَ خَطَبَ خُطْبَتَيْنِ ثُمَّ رَاحَ مِنْ يَوْمِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ عَلَى نَاقَتِهِ الَّتِى كَانَ قَدِمَ عَلَيْهَا وَ عَلِيٌّ ع مَعَهُ لَا يُفَارِقُهُ يَمْشِي بِمَشْيِهِ وَ لَيْسَ يَمُرُّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِبَطْنٍ مِنْ بُطُونِ الْأَنْصَارِ إِلَّا قَامُوا إِلَيْهِ يَسْأَلُونَهُ أَنْ يَنْزِلَ عَلَيْهِمْ فَيَقُولُ لَهُمْ خَلُّوا سَبِيلَ النَّاقَةِ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ فَانْطَلَقَتْ بِهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَاضِعٌ لَهَا زِمَامَهَا حَتَّى انْتَهَتْ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِى تَرَى وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَابِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص ‍ الَّذِى يُصَلَّى عِنْدَهُ بِالْجَنَائِزِ فَوَقَفَتْ عِنْدَهُ وَ بَرَكَتْ وَ وَضَعَتْ جِرَانَهَا عَلَى الْأَرْضِ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَقْبَلَ أَبُو أَيُّوبَ مُبَادِراً حَتَّى احْتَمَلَ رَحْلَهُ فَأَدْخَلَهُ مَنْزِلَهُ وَ نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِيٌّ ع مَعَهُ حَتَّى بُنِيَ لَهُ مَسْجِدُهُ بُنِيَتْ لَهُ مَسَاكِنُهُ وَ مَنْزِلُ عَلِيٍّ ع فَتَحَوَّلَا إِلَى مَنَازِلِهِمَا فَقَالَ سَعِيدُ بْنُ الْمُسَيَّبِ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ كَانَ أَبُو بَكْرٍ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص ‍ حِينَ أَقْبَلَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَيْنَ فَارَقَهُ فَقَالَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ لَمَّا قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى قُبَا فَنَزَلَ بِهِمْ يَنْتَظِرُ قُدُومَ عَلِيٍّ ع فَقَالَ لَهُ أَبُو بَكْرٍ انْهَضْ بِنَا إِلَى الْمَدِينَةِ فَإِنَّ الْقَوْمَ قَدْ فَرِحُوا بِقُدُومِكَ وَ هُمْ يَسْتَرِيثُونَ إِقْبَالَكَ إِلَيْهِمْ فَانْطَلِقْ بِنَا وَ لَا تَقُمْ هَاهُنَا تَنْتَظِرُ عَلِيّاً فَمَا أَظُنُّهُ يَقْدَمُ عَلَيْكَ إِلَى شَهْرٍ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص كَلَّا مَا أَسْرَعَهُ وَ لَسْتُ أَرِيمُ حَتَّى يَقْدَمَ ابْنُ عَمِّى وَ أَخِى فِى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَحَبُّ أَهْلِ بَيْتِى إِلَيَّ فَقَدْ وَقَانِي بِنَفْسِهِ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَالَ فَغَضِبَ عِنْدَ ذَلِكَ أَبُو بَكْرٍ وَ اشْمَأَزَّ وَ دَاخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ حَسَدٌ لِعَلِيٍّ ع وَ كَانَ ذَلِكَ أَوَّلَ عَدَاوَةٍ بَدَتْ مِنْهُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص ‍ فِى عَلِيٍّ ع وَ أَوَّلَ خِلَافٍ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ‍ فَانْطَلَقَ حَتَّى دَخَلَ الْمَدِينَةَ وَ تَخَلَّفَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِقُبَا يَنْتَظِرُ عَلِيّاً ع قَالَ فَقُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَمَتَى زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ ع فَقَالَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ الْهِجْرَةِ بِسَنَةٍ وَ كَانَ لَهَا يَوْمَئِذٍ تِسْعُ سِنِينَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع وَ لَمْ يُولَدْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ خَدِيجَةَ ع عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ إِلَّا فَاطِمَةُ ع وَ قَدْ كَانَتْ خَدِيجَةُ مَاتَتْ قَبْلَ الْهِجْرَةِ بِسَنَةٍ وَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ بَعْدَ مَوْتِ خَدِيجَةَ بِسَنَةٍ فَلَمَّا فَقَدَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ص سَئِمَ الْمُقَامَ بِمَكَّةَ وَ دَخَلَهُ حُزْنٌ شَدِيدٌ وَ أَشْفَقَ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ كُفَّارِ قُرَيْشٍ فَشَكَا إِلَى جَبْرَئِيلَ ع ذَلِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اخْرُجْ مِنَ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ هَاجِرْ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلَيْسَ لَكَ الْيَوْمَ بِمَكَّةَ نَاصِرٌ وَ انْصِبْ لِلْمُشْرِكِينَ حَرْباً فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْمَدِينَةِ فَقُلْتُ لَهُ فَمَتَى فُرِضَتِ الصَّلَاةُ عَلَى الْمُسْلِمِينَ عَلَى مَا هُمْ عَلَيْهِ الْيَوْمَ فَقَالَ بِالْمَدِينَةِ حِينَ ظَهَرَتِ الدَّعْوَةُ وَ قَوِيَ الْإِسْلَامُ وَ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الْجِهَادَ وَ زَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِى الصَّلَاةِ سَبْعَ رَكَعَاتٍ فِى الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وَ فِى الْعَصْرِ رَكْعَتَيْنِ وَ فِى الْمَغْرِبِ رَكْعَةً وَ فِى الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ وَ أَقَرَّ الْفَجْرَ عَلَى مَا فُرِضَتْ لِتَعْجِيلِ نُزُولِ مَلَائِكَةِ النَّهَارِ مِنَ السَّمَاءِ وَ لِتَعْجِيلِ عُرُوجِ مَلَائِكَةِ اللَّيْلِ إِلَى السَّمَاءِ وَ كَانَ مَلَائِكَةُ اللَّيْلِ وَ مَلَائِكَةُ النَّهَارِ يَشْهَدُونَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص ‍ صَلَاةَ الْفَجْرِ فَلِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً يَشْهَدُهُ الْمُسْلِمُونَ وَ يَشْهَدُهُ مَلَائِكَةُ النَّهَارِ وَ مَلَائِكَةُ اللَّيْلِ

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: