حديث شماره 48

((48- حماد بن عثمان گويد: هنگامى موسى بن عيسى (از متنفذين دستگاه بنى عباس ) در خانه خويش كه مشرف بر محل سعى صفا و مروه بود نشسته بود كه ناگاه حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) را ديد كه سوار بر استرى است و از طرف مروه مى آيد، موسى بن عيسى فورا به مردى از قبيله همدان كه به نام ابن هياج و از نزديكانش بود دستور داد كه برود و دهنه استر را بگيرد و ادعاى استر را بكند (و بگويد كه اين استر از من است ) آن مرد (پست ) نزديك آمد و دهنه استر آنحضرت را گرفت و مدعى استر شد حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) كه چنان ديد پاى خود را از ركاب در آورد و از استر بزير آمد و بغلامان خود فرمود: زينش را برداريد و استر را به اين مرد بدهيد، آن مرد (پست ) گفت : زين هم از من است ؟ حضرت فرمود: دروغ ميگوئى ما گواه و حجت شرعى داريم كه اين زين مال محمد بن على (حضرت باقر (عليه السلام ) است و اما استر را نيز ما به همين نزديكيها خريده ايم و تو بهتر ميدانى بدانچه ميگوئى (بهتر ميدانى كه منظورت از اين ادعا چيست ، و بدين ترتيب امام هفتم (عليه السلام ) شر آنمرد پست فطرت و احيانا نقشه را كه موسى بن عيسى براى اتهام آنحضرت كشيده بود از سر خود دور كرد).))

 

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِيسَى فِى دَارِهِ الَّتِى فِى الْمَسْعَى يُشْرِفُ عَلَى الْمَسْعَى إِذْ رَأَى أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع مُقْبِلًا مِنَ الْمَرْوَةِ عَلَى بَغْلَةٍ فَأَمَرَ ابْنُ هَيَّاجٍ رَجُلًا مِنْ هَمْدَانَ مُنْقَطِعاً إِلَيْهِ أَنْ يَتَعَلَّقَ بِلِجَامِهِ وَ يَدَّعِيَ الْبَغْلَةَ فَأَتَاهُ فَتَعَلَّقَ بِاللِّجَامِ وَ ادَّعَى الْبَغْلَةَ فَثَنَى أَبُو الْحَسَنِ ع رِجْلَهُ فَنَزَلَ عَنْهَا وَ قَالَ لِغِلْمَانِهِ خُذُوا سَرْجَهَا وَ ادْفَعُوهَا إِلَيْهِ فَقَالَ وَ السَّرْجُ أَيْضاً لِى فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع كَذَبْتَ عِنْدَنَا الْبَيِّنَةُ بِأَنَّهُ سَرْجُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَمَّا الْبَغْلَةُ فَإِنَّا اشْتَرَيْنَاهَا مُنْذُ قَرِيبٍ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ وَ مَا قُلْتَ

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: