2. اشكال عمده شيوه‏هاى رايج تصحيح(1)

پيشداورى و اعمال گرايشهاى فردى يا جمعى در هر پژوهش، بزرگترين آفت سلامت آن است.

اشكال عمده شيوه تصحيح معاصران و در نتيجه مهمترين مشكل انواع و اقسام نسخه‏هاى تصحيح شده موجود، نوعى پيشداورى درباره نوشته يا سروده مؤلف و مبنا قرار گرفتن اين پيشداورى در تصحيح است.
چناچه مصحح مبناى تصحيح خود را بر گزاره‏اى مشابه اين گزاره الگو درباره سخن مؤلف قرار مى‏دهد كه اگر سخنى داراى اين مشخصات زيبايى شناختى باشد از مؤلف است، كار تصحيح وى با اين تناقضها و اشكالها روبه‏رو خواهد بود:
1) من سخن مؤلف را در دست دارم؛ بر اين اساس سخن مؤلف را مى‏شناسم؛ پس سخن مؤلف اين‏گونه است.
2) من به تصحيح اثر مؤلف مى‏پردازم؛ يعنى در جست‏وجوى سخن مؤلف هستم؛ پس سخن مؤلف را در دست ندارم.
به عبارت خلاصه‏تر، هيچ‏گونه داورى درست درباره سخن يك مؤلف پيش از دسترسى به همه نوشته‏ها يا سروده‏هاى او امكان ندارد و داورى درست، مستلزم تصحيح آثار اوست. بنابراين تصحيح اثر بايد بر پايه‏اى جز داورى درباره سخن مؤلف قرار گيرد تا تناقض، دور و مصادره به مطلوب لازم نيايد.
ممكن است گفته شود: گرچه در ميان نسخه‏هاى مختلف يك اثر اختلاف است اما مشتركاتى نيز در آنها وجود دارد. بنابراين چه اشكالى دارد كه پيشداوريها بر اساس مشتركات باشد و اين، مبناى تصحيح موارد اختلاف قرار گيرد؟
پاسخ چنين است: مقصود از نسخه‏ها كدام نسخه‏هاست؟ نسخه‏هاى كدام دهه؟ كدام نيم قرن؟ كدام قرن؟ كدام قرنها؟ روشن است كه هرچه زمان بيشترى به اين نسخه‏ها اختصاص يابد شمار آنها بيشتر، اختلافها بيشتر و مشتركات كمتر مى‏شود.
فرض كنيم بنا بر مشخص شدن شماره و محدوده‏اى زمانى براى نسخه‏ها باشد. مبناى اين تعيين چيست؟ بيگمان اين امر بايد پشتوانه‏اى قوى از استدلال داشته باشد.
به فرض كه محدوده‏اى منطق پسند براى اين نسخه‏ها داشته باشيم و مشتركات آنها را استخراج كنيم. چه دليلى است كه ديگر سخنان مؤلف كه مورد اختلاف‏اند از اين مشتركات پيروى كنند؟ به عبارت ديگر چه الزامى براى يك نويسنده يا شاعر وجود دارد كه هموراه به يك سبك سياق بنويسد يا شعر بگويد و از مجموعه‏اى واژگانى پيروى كند كه همه آيندگان در انتساب آن به وى متفق‏القول‏اند؟!

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: