روياى صادقه على (ع )

على (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) را در خواب ديدم كه غبار از صورت من پاك مى كرد، و مى فرمود: (آن چه كه قرار بود در مورد تو بشود انجام پذيرفت ). بعد از سه روز حضرت ، ضربت خورد.
باز مى فرمود: (رسول خدا (ص ) را در خواب ديدم و از امت او شكايت كردم كه چگونه با من حيله كردند و دشمنى نمودند و گريستم ).
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: (گريه نكن ) سپس دو مرد ديدم كه بدنشان به آهن و سرهايشان به سنگ بسته شده بود.
سپس به امام حسن و امام حسين فرمود: (وقتى از دنيا رفتم ، مرا به وادى نجف ببريد و عقب تابوت مرا بگيريد و با جلو آن كارى نداشته باشيد. جلو آن را ملايكه حمل مى كنند. و بعد به آنها دستور داد بعد از اين كه حضرت را دفن كردند قبر را با سطح زمين يكسان قرار دهند تا پيدا نباشد؛ چون مى دانست بنى اميه بعد از او به حكومت خواهند رسيد و [با آل على (ع ) دشمنى خواهند كرد].
و باز فرمود: سنگ سفيدى خواهيد ديد كه كه نور از آن تلالؤ مى كند، آن را حفر نماييد تا تخته اى نمايان شود كه در آن نوشته شده : (اين چيزى است كه نوح پيامبر(ع ) براى على بن ابى طالب ذخيره كرده است ).(447)

 

447- تاريخ 14 معصوم ، ص 357
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: