چگونگى دستگيرى قاتل

صداهاى مردم به گريه و نوحه بلند شده بود. حضرت على (ع ) از آن مردى كه آن ملعون را آورده بود پرسيد كه : اين دشمن خدا را از كجا يافتى ؟
گفت : اى مولاى من ديشب با همسرم در خانه خوابيده بودم ، من در خواب بودم و او بيدار بود، وقتى صداى خبر قتل اميرالمؤ منين (ع ) را از ميان آسمان و زمين شنيد، مرا بيدار كرد گفت : تو در خوابى و امام تو على بن ابيطالب شهيد شده است ، من از خواب جستم گفتم : خدا دهنت را بشكند، اين چه حرفى است كه مى گويى ، اميرالمؤ منين به مردم چه بدى كرده است كه او را بكشند، او خير خواه مسلمانان است و پدر يتيمان است و شوهر بيوه زنان است ، چه كسى توانايى دارد كه او را بكشد، او شير خداست .
همسرم گفت : چنين صدايى از آسمان شنيدم ، گمان دارم كه آن صدا را جميع اهل كوفه شنيده باشند، در اين سخن بودم كه ناگاه صدايى عظيم به گوشم رسيد، شنيدم كسى مى گفت : قتل اميرالمؤ منين . پس شمشير خود را از غلاف كشيدم ، در خانه را گشودم و سراسيمه بيرون دويدم ، در بين راه اين ملعون را ديدم كه مى گريخت به جانب راست و چپ نظر مى كرد، گويا راه بر او بسته شده بود، به او گفتم كه : واى بر تو چرا سرگردانى ؟ كيستى و اراده كجا دارى ؟ نام خود را نگفت و نام ديگرى گفت ، گفتم : از كجا مى آيى ؟
گفت : از خانه خود.
گفتم : در اين وقت به كجا مى روى ؟
گفت : به حيره
گفتم : چرا نماز بامداد را با اميرالمؤ منين به جا نياوردى ؟
گفت : مى ترسم كه حاجت من فوت شود.
گفتم : صدايى شنيدم كه اميرالمؤ منين كشته شده است آيا خبر دارى ؟
گفت : نه .
گفتم : چرا نمى ايستى تا پى ببرى ؟
گفت : پى كار خود مى روم و حاجت من از اين ضرورى تر است .
چون اين سخن را از او شنيدم ، گفتم : اى ملعون كدام حاجت ضرورتر باشد از فهميدن حال امير مؤ منان و امام مسلمانان ، از او خشمگين شدم با شمشير بر او حمله كردم ، در اين حال بادى وزيد و برق شمشير از عباى او ظاهر شد، چون برق شمشير را مشاهده كردم گفتم : اين شمشير برهنه چيست كه در زير جامه خود پنهان كرده اى مگر تويى قاتل اميرالمؤ منين ؟ مى خواست بگويد نه ، حق تعالى بر زبانش جارى كرد گفت : بلى ، پس من شمشير حواله او كردم ، او نيز شمشير حواله من كرد، من ضربت او را رد كردم ، او را بر زمين افكندم . مردم رسيدند مرا ياى كردند تا آنكه او را گرفتم و دست هايش را بستم به خدمت تو آوردم .
پس امام حسن (ع ) فرمود: حمد و سپاس مخصوص خداوندى كه دوست خود را يارى كرد و دشمن خود را سرنگون گردانيد.(377)

 

377-تاريخ 14 معصوم ص 346 340
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: