بشارت بر شهادت

جنگ احد، يكى از صحنه هاى بزرگ رويايى حق و باطل بود. سپاه اسلام برابر سپاه كفر مى جنگيدند. جنگ پايان يافت . پيامبر (ص ) و على (ع ) هر دو مجروح شدند. افرادى از برجستگان ، مانند: حمزه سيد شهيدان به شهادت رسيدند. على (ع ) غرق در خون ، قهرمانى و جانبازى را به آخرين درجه اش رسانيد و سپرى به بلنداى كوههاى سر به فلك كشيده براى پيامبر(ص ) و اسلام بود. در عين حال وقتى كه پيكرهاى شهيدانى همچون : حمزه ، مصعب ، حنظله و... را ديد، شوق شهادت او را رنج داد. هيجان زده و دگرگون شد كه چرا به مقام شهادت نايل نشده است ؟
پيامبر(ص ) اين شور ملكوتى را در چهره على (ع ) مشاهده كرد و به على (ع ) فرمود:
ابشر فان الشهادة من ورائك .
به تو بشارت باد كه سرانجام شهيد شوى .
مدت ها از اين ماجرا گذشت و يك روز على (ع ) همين بشارت را به پيامبر(ص ) يادآورى كرد، پيامبر(ص ) فرمود:
ان ذالك لكذالك فكيف صبرك اذا:
آرى ، قطعا چنين خواهد شد، ولى بگو بدانم در اين هنگام صبر و مقاومت تو چگونه است ؟!
على (ع ) كه به مقام رضا، يعنى به درجه بالاتر از صبر رسيده بود در پاسخ به سؤ ال پيامبر(ص ) عرض كرد:
ليس هذا من مواطن الصبر، ولكن من مواطن البشرى .
چنين موردى از موارد صبر نيست ، بلكه از موارد بشارت (و خشنودى ) است . (يعنى اينجا جاى تبريك است نه تسليت .) (301)

 

301- اقتباس از خطبه 156 نهج البلاغه .
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: