آگاه شدن حسنين از شهادت مادر

اسماء پس از وفات فاطمه زهرا(س ) گريبانش را پاره كرد و سراسيمه از خانه بيرون آمد، حسن و حسين (ع ) را در بيرون خانه ملاقات كرد.
آنها گفتند: مادر كجاست ؟
اسماء، سخنى نگفت . آنها به سوى خانه روانه شدند و ديدند كه مادرشان رو به قبله دراز كشيده ، حسين (ع ) مادرش را حركت داد. ناگهان دريافت كه مادرش از دنيا رفته است ، بر برادرش حسن (ع ) رو كرد و گفت : حسن جان ! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد.
(اَجْرَكَ اللّهُ فِى الْوالِدَةِ).
امام حسن (ع ) خود را به روى مادر انداخت ، گاهى او را مى بوسيد و گاهى مى گفت : اى مادرم ! با من سخن بگو، قبل از آن كه روح از بدنم خارج شود.
امام حسين (ع ) پيش آمده و پاهاى مادر خويش را مى بوسيد و مى گفت : مادرم ! من پسرت حسين هستم ، قبل از آن كه قلبم شكافته شود و بميرم ، با من سخن بگو.(247)

 

247-بيت الاحزان ص 248 و 249.
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: