در هر شرايطى با تو هستم !

پس از اين كه على را با ريسمان به گردن ، به مسجد بردند فاطمه (س ) فرمود: اى سلمان ! واى بر ابوبكر و عمر! مى خواهند فرزندانم حسن و حسين را يتيم كنند. به خدا سوگند، اى سلمان از درب مسجد به جايى نمى روم تا اين پسر عمويم را با چشمانم سالم ببينم .
سلمان نزد حضرت على (ع ) برگشته و فرمايش حضرت زهرا (س ) را بازگو كرد. على (ع ) از جا حركت كرده و از مسجد بيرون آمد.
هنگامى كه چشم حضرت به اميرالمؤ منين (ع ) افتاد، خود را براى شانه هاى
آن حضرت آويخت و فرمود: روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى تو باد اى ابوالحسن ! اگر در شرايط خوب باشى من با تو هستم و اگر در شرايط بدى باشى من نيز با تو هستم . هر دو باهم گريستند. درود و رحمت خداوند بر آنان باد.(137)

 

137- 360 داستان از فضايل و كرامات فاطمه زهرا (س ). ص 150 و 151.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: