نخستين سوگوارى ها پس از عاشورا

hos-78

نخستين سوگوارى ها پس از عاشورا
عزاداری امام حسین علیه السلام در میان اهل سنت – 4

بنابر گواهى نخستين اسناد مكتوب عاشورا، عزادارى اهل سنت و شيعيان همزمان و پس از حادثه عاشورا به وقوع پيوست. طبرى داستان عبور خاندان امام حسين توسط لشكريان يزيد از مسير قتلگاه را ياداور شده و ذكر مصيبت حسين (عليه السلام) را كه توسط خواهرش زينب هنگام ديدن پيكر غرقه به خون و بى سر برادر بر زبان آورده شده است، اين گونه گزارش مى كند: «يا محمداه، يا محمداه! درود فرشتگان آسمان بر تو! اين حسين است كه در بيابان افتاده، با خون خود آغشته گرديده، اعضايش قطه قطعه شده. يا محمداه! دخترانت اسير شده اند و اولادت از دم تيغ گذرانده شده اند كه بر پيكرشان باد مىوزد...» وى در ادامه مى افزايد: «با اين جملات و كلماتى كه زينب ادا كرد، همه حاضران و دوست و دشمن اشك ريختند.»(7) طبرى همچنين از عزادارى در منزل يكى از دشمنان معروف امام حسين (عليه السلام) به نام خولى بن يزيد ازدى ياد مى كند كه سر امام را از عمرسعد تحويل گرفت و براى بشارت به عبيدالله بن زياد و گرفتن پاداش، پيش از ديگران به سوى كوفه حركت

كرد و پس از آنكه با درِ بسته دارالاماره مواجه شد، به خانه برگشت و سر مبارك را در تنور يا صندوقچه اى پنهان داشت. زن حضرميّه او پس از اطلاع، شروع به ناله و فرياد نمود، براى مظلوميت امام حسين و حادثه عاشورا سخت گريست و منزل او را ترك گفت.(8)
سوگوارى سيدالشهدا و ساير قربانيان كربلا با انتقال بازماندگان حادثه به شام، بدان سرزمين منتقل شد و محفل جشن و شادمانى يزيد را به مجلس عزا تبديل كرد. يزيد پس از ورود اهل بيت پيامبر (عليهم السلام)، سر امام حسين را در طشتى در مقابل نهاد و لب و دندان آن حضرت را به چوب بست و اشعارى را، كه نشانگر مستى او در رضايت از انتقام كشته گان بدر و احد بود، بر زبان راند. مردى از اهل بيت، كه اتفاقاً از اصحاب پيامبر بود، تاب نياورد و خطاب به يزيد گفت: «آيا با نى بر لب و دندان حسين مى زنى؟ تو همانا چوبت را بر جايى مى زنى كه من خود ديدم پيامبر آن را مى بوسيد. اى يزيد! تو در روز قيامت محشور خواهى شد و ابن زياد شفيعت خواهد بود و اين سر مبارك در روز قيامت از راه مى رسد در حالى كه محمد (صلّى الله عليه وآله) او را شفاعت مى كند...»(9)

منبع : عزاداری امام حسین علیه السلام در میان اهل سنت
نویسنده : عبد المجید ناصری
پی نوشت ها
(7) - تاريخ الطبرى، ابوجعفر محمدبن جرير طبرى، ج 5، تحقيق ابوالفضل ابراهيم، بيروت، درالتراث، ص 456 / ص 455.
(8) - تاريخ الطبرى، ابوجعفر محمدبن جرير طبرى، ج 5، تحقيق ابوالفضل ابراهيم، بيروت، درالتراث، ص 456 / ص 455.
(9) - همان، ص 465 و 464 / العقد الفريد، ج 4، ص 358.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن