حضور امام رضا (عليه السلام) و هدايت عزادارى ها

hos-78

حضور امام رضا (عليه السلام) و هدايت عزادارى ها
عزاداری امام حسین علیه السلام در میان اهل سنت - 8
عاشورا عواطف پاك مسلمانان را تحريك نمود؛ مردم، از جمله بسيارى از اهل سنّت، نمى توانستند درباره داستان كربلا و ساير مظلوميت هاى خاندان پيامبر بى تفاوت باشند. امامان معصوم (عليهم السلام) نيز ياد و نام كربلا را از راه هاى مختلف و به مناسبت هاى گوناگون زنده نگه داشتند. اجراى سوگوارى از سوى آنان براى امام حسين (عليه السلام)، تشويق مردم به عزادارى و نويد پاداش فراوان اخروى و بركات دنيوى براى سوگوارى امام حسين (عليه السلام)، و تشويق همه جانبه و دادن صله به شاعران مسلمان براى بيان مصايب اهل بيت (عليهم السلام)، به ويژه رخداد عاشورا به زبان هنر و سرودن شعر، از جمله عوامل تداوم و گسترش عزادارى

امام حسين (عليه السلام) در ميان مسلمانان بود. چنانكه اشاره شد، مردم خراسان از اندك فرصت هاى پيش آمده سود جسته، براى خاندان رسول خدا سوگوارى مى كردند. با آمدن امام رضا (عليه السلام) به خراسان، اين احساسات و عواطف هدايت شد و عزادارى مردم با مبانى دينى و اهداف صحيح اسلامى هماهنگ گرديد.
امام رضا (عليه السلام) خود رهبريت عزاداران را به عهده گرفت. آن حضرت در دهه محرم به طور منظم و همه ساله در سوگ جدش امام حسين (عليه السلام) مى نشست. دعبل خزاعى، از شاعران نامدار شيعه، مى گويد: خدمت مولايم امام رضا رسيدم، ديدم آن حضرت همراه اصحابش به سوگ نشسته است. آن بزرگوار با مشاهده من فرمود: اى دعبل مى خواهم شعرى بگويى؛ زيرا اين روزها، ايام حزن و اندوه ما اهل بيت است و روزهاى سرور دشمنان، بخصوص بنى اميه است. اى دعبل، هركس بر مصيبت ما بگريد يا بگرياند اجرش با خداست. اى دعبل، هركس چشمش بر مصيبت ما اشك بريزد و بگريد همراه و در زمره ما محشور مى شود. اى دعبل، هركس بر مصيبت جدم حسين بگريد البته خدا گناهان او را مى آمرزد. آن گاه دستور داد پرده اى ميان ما و اهل حرم زدند و فرمود كه در پس پرده بنشينند و در مصيبت جد خود بگريند. در اين هنگام به من فرمود: اى دعبل! بر حسين (عليه السلام) مرثيه بخوان، مادامى كه تو زنده اى ياور و مدح كننده ما هستى؛ پس هرچه توانستى از يارى ما كوتاهى نكن. آن گاه من گريستم و اشعار زير را در آن مجلس عزا خواندم: اى فاطمه، اگر زنده مى بودى و مى ديدى كه حسين جنگيد و با لب تشنه در كنار نهر فرات كشته شد، در آن صورت اى فاطمه، نزد پيكرش بر سر و صورت مى زدى و اشك هايت را بر گونه و صورت جارى مى كردى. اى فاطمه، اى دخت بهترين انسان! برخيز و ماتم نما، اختران آسمان در بيابان ها افتاده اند. مقابرى در كوفه و قبرى در مدينه و ديگرى در فخ؛ درود و سلام بر همه آن ها.
قبورى در كنار رودخانه در جنب كربلا كه حجله گاه هاى آن ها بر كرانه فرات است. بر لب فرات با لب عطشان جان باختند. اى كاش پيش از حسين جان مى دادم.
به خدا شكايت مى كنم كه ذكر مصيبت آن ها به من جام عزا و بى تابى را نوشانده است.
دختران «زياد» در قصرها مصون بودند، اما دختران پيامبر (صلّى الله عليه وآله) هتك حرمت مى شدند. خاندان زياد در قلعه در امنيت بودند و اهل بيت پيامبر در بيابان ها اسير.
خاندان پيامبر حرمتشان شكسته مى شد و به اسارت برده مى شدند و دودمان زياد در پس پرده و با امنيت مى زيستند.(16) با وجود فضاى ضد حسينى كه عباسيان از قرن دوم به بعد پديد آوردند و به تدريج ياد و نام امام حسين (عليه السلام) را تهديد حكومت عباسيان و خطر امنيتى مى دانستند، بزرگانى در ميان اهل سنت عاشورا را از ياد نبرده و فداكارى فرزند پيامبر اسلام را در قالب هاى گوناگون، به ويژه شعر، يادآور شدند. از جمله اين بزرگان مى توان به محمدبن ادريس شافعى،امام مذهب شافعيه اهل سنت اشاره كرد.
اين رهبر مشهور اهل سنت بجز يك قصيده بلند كه در سوگ امام حسين (عليه السلام) سروده است، قصيده ديگرى نيز در عزادارى امام حسين (عليه السلام) دارد كه تنها اين بيت آن باقى مانده است:
ابكى الحسين و أرثى حججاها *** من اهل بيت رسول الله مصباحا.(17)
با توجه به قصايد مختلف امام شافعى و جايگاه عظيم اهل بيت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) در ميان اهل سنت كه به طور طبيعى محبت خاندان پيامبر را در پى داشته، سوگوارى بر مصايب آنان، از جمله عزادارى براى امام حسين را در ميان آنان طبيعى مى نمايد. عبدالجليل رازى قزوينى مى گويد: «معلوم جهانيان است كه بزرگان و معتبران ائمه فريقين از اصحاب امام مقدم بوحنيفه و امام مكرم شافعى و علما و فقهاى طوايف خلفا عن سلف اين سنت را رعايت كرده اند و اين طريقت نگاه داشته، اولا خود شافعى كه اصل است و مذهب بدو منصوب است، بيرون (= افزون) از مناقب، او را در حسين و شهداى كربلا مراثى بسيار است و يكى از آن قصيده اى كه مى گويد: "ابكى الحسين و ارثى منه اهل بيت رسول الله مصباحاً" تا آخر قصيده با مبالغتى تمام و كمال، و ديگر قصيده اى است كه مى گويد: «تا وبّ همى...» تا آخر همه مرثيه اوست به صفتى كه بر چنان معانى دگران قادر نباشند و مراثى شهداى كربلا كه اصحاب بوحنيفه و شافعى را هست، بى عدد و بى نهايت است...»(18)


منبع : عزاداری امام حسین علیه السلام در میان اهل سنت
نویسنده : عبد المجید ناصری
پی نوشت ها
(16) - ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، ج 20، بيروت، داراحياء التراث العربى، بى تا، ص 148.
(17) - عبدالجليل رازى قزوينى، النقض، به تصحيح مير جلال الدين حسينى (محدث) ارموى، ج 2، تهران، انجمن آثار ملى، 1358، ص 370.
(18) - النقض، ص 370.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن