دربار تيمورى و مراسم عزادارى برای امام حسین علیه السلام

hos-78

دربار تيمورى و مراسم عزادارى برای امام حسین علیه السلام
عزاداری امام حسین علیه السلام در میان اهل سنت – 20

برابر اسناد موجود، مراسم عزادارى از همان آغاز سلطنت، به ويژه در زمان يكى از مهم ترين آنان شاهرخ ميرزا (850- 810 ق)، به دربار سلاطين تيمورى سنى مذهب راه يافت. شاهرخ ميرزا و اسلاف وى افزون بر استماع سخنان سخنوران معروف همچون شاه نعمت الله ولى كرمانى (827-730 ق)، قاسم الوزر تبريزى (م 835)، سيدمحمد نوربخش (869 - 795 ق) و فرزندش سيد قاسم فيض بخش (م 981) و ديگران و شركت در جلسات سخنرانى، وعظ و مرثيه خوانى آنان، مجالسى را به طور اختصاصى تشكيل داده و به عزادارى مى پرداختند. شاهرخ ميرزا در مجلس سوگوارى فرزندش بايسنقر ميرزا، از مورّخان، سخنوران و شاعران خواست در آن شركت جسته، مرثيه خوانى نمايند: «و آن حضرت [شاهرخ ميرز] مدت چهل روز بر مسند خلافت و مقر سلطنت مى نشست و مشاهير ايران و توران و اعاظم ربع مسكون و مهتران خراسان بر درگاه همايون جمع بودند. هر روز

يكى دو شاعر ماهر، مرثيه ها به موقف عرض و محمل آن ها مى رسانيدند. از آن جمله مولانا سيف الدين نقاش اصفهانى كه "واحدى" تخلص مى كردى، مرثيه نيكو گفته است و مرثيه اين است:
... چندان كه چرخ گشت به دوران روزگار *** نقش وفا نيافت بر ايوان روزگا
گر او برفت شاه جهان باد در امان *** گر گوهرى شكست بماند به بحر كان
سلطان معين دولت و دين شاهرخ كه باد *** با تخت ملك و با دل فرخنده جاودان
يا رب به حق حرمت اولاد فاطمه *** صبرى بده به بيگم غمگين ناتوان
بى او نماند در تن پاكش حيات هيچ *** مشكل بود حيات كسى را كه نيست جان...»(46)
پيش از شاهرخ ميرزا، امير تيمور خود هنگام تاجگذارى، سادات را به عنوان «اهل بيت» دعوت كرد و به گفته كامل مصطفى الشيبى «در بلخ به سال 771 چهار علوى وى را بر تخت نشاندند.»،(47) اما مطابق گزارش روضة الصفا، آيه ذوى القربى و حديث ثقلين متابعت گردد.(48) در جريان فتح شهر حلب نيز عالمان، قاضيان و ساير اهالى آن شهر را جمع نمود و سؤال هميشگى خود را از آنان كرد كه مهم ترين فراز آن، برترى امام على (عليه السلام) بر معاويه و ظالم بودن او و فاسق بودن يزيد مى باشد و هنگامى كه از آنان شنيد كه «همه آنان مجتهد بوده اند، تيمور سخت برآشفت و گفت: على بر حق و معاويه ظالم و يزيد فاسق بود. شما مردم حلب نيز پيروى اهل دمشق كرديد و آنان يزيدى و كشندگان امام حسين (عليه السلام) هستند.»(49)
پرسش هاى مختلف تيمور در مورد خاندان رسالت و حادثه كربلا و اظهار اندوه نسبت به امام حسين (عليه السلام) و نفرت هميشگى از يزيد، ابن خلدون را بر اين داشت تا پس از ملاقات با وى در سال 803 در دمشق، تصريح كند كه برخى مردم بر اين باورند كه تيمور رافضى است: «اين تيمور شاهى است در ميان شاهان و فراعنه. بعضى خيال مى كنند كه او يك نفر دانشمند است، در حالى كه برخى ديگر معتقدند كه او يك نفر رافضى است؛ چون آن ها ديده اند كه او بر اهل بيت پيامبر ارجحيت قايل است.»(50)
رويكرد هوادارى از امام حسين (عليه السلام) و قيام كربلا و مخالفت با يزيد و لعن وى در تمام دوره تيموريان رو به شدت بود و علماى مناطق گوناگون، به ويژه ماوراءالنهر كه بيشتر در معرض هوادارى يزيد و يا توجيه جنايت وى در كربلا بودند، در محضر سلاطين مجبور بر اعلام نفرت و انزجار و فرستادن لعن بر يزيد بودند.(51)
احترام به سادات و علويان و زيارت مرقد مطهر امام هشتم على بن موسى الرضا (عليه السلام) به طور كم نظير و با اخلاص در حيات سياسى و دينى آنان به چشم مى خورد و تشويق شاعران به منقبت سرايى و مرثيه محورى نيز از سوى آنان روزافزون بود. حجم ادبيات رثايى و عاشورايى و به طور كلى، اهل بيت محور در اين دوره، دليلى بر نفوذ گسترده و عميق مرثيه خوانى و عزادارى در ميان اين سلسله سنى مذهب و ساير اهل سنت در اين زمان است.
تيموريان در كردار و گفتار تأكيد مى نمودند كه اعزار اهل بيت (عليهم السلام) و تفضيل خاندان پيامبر بر ديگران بيت الغزل مسلمانى و ديندارى است و ربطى به تشيع و تسنن ندارد. از اين رو، در مصيبت دودمان رسالت محزون بودن و نسبت به شادى آنان سرور داشتن را لازمه ديندارى مى دانستند؛ چنان كه يكى از سلاطين آنان به نام ابوالقاسم بابر (861 - 852 ق) سكه به اسم دوازده امام (عليهم السلام) زد و آن را منافى پيروى اش از مذهب تسن و ابوحنيفه نمى دانست.
ميرزا ابوالقاسم بابر «روزى با خواص و مقربان نشسته بود و تنگى [زر و سيم مسكوك] در دست دريا عطا گرفته بود و نوشته آن را خوانده، فرمود: دوازده امام است. يكى از حضار گفت: در كدام زمان بوده باشد؟ ميرزا گفت: به نام من است. همان شخص گفت: هرجا شما را نوعى اعتقاد دارند. آن پادشاه نيك اعتقاد گفت: هركس هر نوع اعتقاد دارد گو مى دارد، من بر طريق سنّت و جماعت ثابتم و مذهب امام اعظم ابوحنيفه دارم.»(52)

منبع : عزاداری امام حسین علیه السلام در میان اهل سنت
نویسنده : عبد المجید ناصری
پی نوشت ها
(46) - مطلع السعدين و مجمع البحرين، ج 2، ص 5 / روضات الجنات فى اوصاف مدينه هرات، ج 2، ص 90ـ89.
(47) - تشيع و تصوف، پيشين.
(48) - ميرخواند بلخى،روضة الصفا،ج6،تهران،كتابفروشى مركزى، ص 79.
(49) - ابن عربشاه، عجائب المقدور فى نوائب تيمور، ترجمه محمدعلى نجاتى، تهران، علمى و فرهنگى، ص 133 و 137.
(50) - به نقل از: ميشل مزاوى، پيدايش دولت صفوى، ترجمه يعقوب آژند، تهران، بنگاه كتاب، 1358، ص 142.
(51) - ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج4، تهران، فردوسى، ص 57.
(52) - مطلع السعدين و مجمع البحرين، ج 2، ص 3ـ182.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن