بيان احمد بن حنبل
بيان قندوزى صاحب ينابيعالمودة
بيان توفيق ابوعلم
بيان خطيب بغدادى
بيان مسلم در كتاب صحيح
بيان ترمذى در كتاب صحيح
بيان بخارى در كتاب صحيح
بيان حاكم نيشابورى صاحب مستدرك الصحيحين
بيان ابن داود صاحب سنن ابنداود
بيان فخر رازى مفسر معروف اهل سنت
بيان ابنصباغ مالكى
بيان محمد طلحه شافعى
بيان حافظ ابونعيم اصفهانى
بيان عبدالحميد ابن ابىالحديد
بيان عباس محمود عقاد مصرى
بيان دکتر على ابراهيم حسن
بيان احمد بن حنبل
احمد بن حنبل امام و پيشواى فقه اهل سنت، در جزء سوم مسند خود، با اسناد خاص خويش از مالك بن انس نقل كرده است:
«شش ماه بود كه پيامبر اسلام، هر روز هنگامى كه به نماز صبح مىرفتند، از درب خانهى فاطمه عبور مىكردند و مىفرمودند: «نماز! نماز! اى اهلبيت»... و آنگاه آيهى «انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مىفرمودند».
بيان قندوزى صاحب ينابيعالمودة
و در كتاب «ينابيعالمودّة» با اسناد خويش از اسن بن مالك روايت كرده است كه: «پيامبر اسلام هر صبح موقع نماز به در خانهى فاطمه مىآمد و آنان را به نماز فرامىخواند و آيهى «إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مىكرد و اين كار 9 ماه ادامه داشت (به جاى شش ماه كه در روايت قبلى ذكر شده بود). اين خبر از سيصد تن از صحابه نقل شده است. (1)
1 ـ الاسلام والشيعه، محمود شهابى، ج 1، ص 223.
بيان توفيق ابوعلم
استاد توفيق ابوعلم كه يكى از نويسندگان معاصر از پژوهشگران مصر است، كتابى تحت همين عنوان و نام زيباى «فاطمة الزهراء» نوشته است كه يكى از آثار توجهانگيز در اين زمينه است و خوشبختانه توسط جناب آقاى صادقى به فارسى نيز ترجمه شده است.
وى در اين كتاب مىنويسد: «فاطمه يكى از سازندگان تاريخ اسلام است. در عظمت شأن و رفعت مقام ارجمند او همين بس كه او تنها دختر بزرگوار پيامبر بزرگ (ص) و همسر امام على بن ابىطالب و مادر حسن و حسين (ع) است. در حقيقت او، آرام جان و سرور دل پيامبر خدا بود. زهرا، همان بانويى كه ميليونها آدمى را چشم و دل به سوى اوست و نام گرامىاش بر زبان ايشان است، بانويى كه پدرش او را «مام پدر خود» مىخواند. تاج كرامتى كه پدر بر تارك دختر خويش نهاد، مستوجب تكريم است». (1)
1 ـ فاطمه زهرا، ص 214.
بيان خطيب بغدادى
خطيب بغدادى، احمد بن على مورخ و محقق قرن پنجم، در تاريخ معروف خود، «تاريخ بغداد او مدينة الاسلام» در قسمت شرح حال حسين بن معاذ، با سندهاى خاص خود از عائشه نقل مىكند كه از پيامبر اسلام (ص) نقل كرده است:
«هنگامى كه هنگامهى روز محشر برپا مىگردد، ندا درمىدهند كه اى انبوه مردم! سرهاى خود را پايينتر بگيريد تا فاطمه، دختر پيامبر اسلام عبور كند» (1)
و در نقل ديگرى آورده است: ندادهندهاى در روز محشر ندا درمىدهد: چشمان خود را بپوشانيد تا فاطمه دختر محمد (ص) عبور كند. (2)
1 ـ الاسلام والشيعه محمود شهابى ج 1 ص 212.
2 ـ بخارى ج 2 ص 185.
بيان مسلم در كتاب صحيح
مسلم بن حجاج قشيرى (م 261 ه) يكى از ارباب صحاح ششگانه در صحيح معروف خود مىگويد: «فاطمه پارهى تن پيامبر است. پيامبر را مىرنجاند كسى كه او را رنجانده باشد و پيامبر را خوشحال مىسازد كسى كه زهرا را خوشحال كرده باشد»
بيان ترمذى در كتاب صحيح
ترمذى، يكى ديگر از ارباب سنن در صحيح خود در اين باره مىگويد: «از عايشه سؤال شد كدام يك از مردم، محبوبترين افراد در نزد رسول خدا بودند؟ گفت: فاطمه، پرسيده شد: از مردان؟ گفت: همسرش على». (1)
1 ـ الاسلام والشيعة محمود شهابى.
بيان بخارى در كتاب صحيح
بخارى، ابوعبداللَّه محمد بن اسماعيل در صحيح معروف خود، جزء پنجم، ص 17 باب فضائل صحابه (چاپ مكه به سال 1376) با سندهاى خاص خود نقل مىكند كه پيامبر اسلام فرمودند:
«فاطمه پارهى تن من است. هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا خشمناك ساخته است».
بخارى در موارد متعددى از كتاب خود، از جمله در ج 3 ص 146 و در جزء چهارم ص 203 نقل مىكند كه پيامبر اسلام فرمود: فاطمه پارهى تن من است، هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا ناخشنود كرده است».
و در جزء پنجم ص 20 مىگويد: «فاطمه بانوى زنان بهشتى است».
بيان حاكم نيشابورى صاحب مستدرك الصحيحين
حاكم نيشابورى، صاحب «مستدرك» بر صحيحين در كتاب مشهور خود از عائشه نقل مىكند كه پيامبر اسلام در مرض رحلت خود به فاطمه فرمودند:
«دخترم! آيا نمىخواهى كه بانوى زنان امت اسلام و تمامى زنان جهان باشى؟»
بيان ابن داود صاحب سنن ابنداود
ابوداود، سليمان بن طيالسى در سنن معروف خود مىگويد:
«على بن ابىطالب فرمودند: آيا نمىخواهى كه از خودم و از فاطمه دختر پيامبر اسلام بگويم؟
او با آنكه عزيزترين فرد در نزد پيامبر اسلام بود، در منزل من از فرط دستاس كشيدن (چرخاندن آسياب دستى) دستش زخمى شد، و از فرط حمل آب با كوزه شانهاش متألم گرديد، و از جارو كشيدن و نظافت خانه لباسهايش كهنه شد. شنيديم كه خدمتگزارانى پيش رسول خدا هستند. فاطمه به سراغ پدر رفت تا كمكى از او دريافت كند و يكى از ان خدمتگزاران را براى كمك در كارهاى خانه از پدر بخواهد. ولى وقتى كه به حضور پدر رسيده بود، با جوانانى در آنجا برخورد كرده و از فرط حجب و حيا خجالت كشيده بود درخواست خود را بازگو كند، و بدون ابراز مطلب بازگشته بود» (1)
1ـ سنن ابىداود، ج 2، ص 334.
بيان فخر رازى مفسر معروف اهل سنت
فخر رازى صاحب تفسير فخر رازى، در تفسير آيهى شريفهى «كوثر»، وجوه متعددى را نقل كرده است. يكى از اين وجوه آن است كه مراد و هدف از «كوثر»، فرزندان پيامبر اسلام باشد.
وى مىگويد: شأن نزول اين آيه، در رد تعيير و شماتت دشمنان پيامبر اسلام بود. كه مىگفتند پيامبر «أبتر» (يعنى بدون فرزند و بىدنباله و مقطوعالنسل) است. و هدف از اين آيه آن است كه خداوند متعال آنچنان نسل پربركت بر آن حضرت عنايت مىكند كه با گذشت زمان و سپرى شدن ايام و اعصار، همچنان باقى مىماند. نگاه كن كه چه تعداد از خاندان اهلبيت، كشته شدهاند، ولى باز جهان پر است از اولاد و فرزندان خاندان رسالت. ولى از بنىاميه با آن همه كثرت تعداد و نفرات، اكنون هيچ فردى كه قابل اعتنا و اهميت و توجه باشد وجود ندارد. ولى بر آنان (فرزندان و اعقاب رسول خدا) نگاه كن: شخصيتهايى از علما و دانشمندان بزرگ مانند باقر، صادق، كاظم، رضا... و امثال آنان، از خاندان رسالت، باقى مانده است».(1)
1ـ تفسير فخر رازى، ج 32، ص 144 چاپ مطيعه بهيه مصر.
بيان ابنصباغ مالكى ما بخشى از ويژگيهاى برجسته، شرافت نسبى و ارزشهاى شخصيتى حضرتش را يادآور مىشويم: او «فاطمه زهراء» دختر كسى است كه دربارهاش آيه شريفهى: «سبحان الذى أسرى بعبده» (1) نازل شد، سومى خورشيد و ماه، دختر بهترين انسان، پاكزاد، و به اجماع و اتفاق نظر انديشمندان ژرفنگر، بانويى بزرگ مىباشد. (2)
1ـ سوره الاسراء/ 1: پاك و منزه است خداوندى كه بندهاش را شبانگاه سير داد...
2ـ الفصول المهمة، ط بيروت،/ 143.
بيان محمد طلحه شافعى
بدان، خداوند به وسيله روحى از سوى خود تو را تأييد و پشتيبانى فرمايد، پيشوايان پاكى كه در اين نوشتار سخن از فضائل آنانست، و رهبران نيكوكارى كه در اين كتاب مىخواهيم ويژگيهايشان را بازگوئيم، غير از پيوند نسبى با رسول خدا مزيتى ديگر بخاطر پيوند از طريق حضرت زهراء عليهاالسلام دارند، به واسطه آن حضرت، خداوند رتبهاى افزونتر و شرافتى برتر، ارزشى والا و والائى ارزشمندتر، جايگاهى برين و برترى مقام، ريشهاى پاك، و پاكيزگى ريشه مقدر ساخته است، پس در پرتو روشن بينى خود- خداوند تو را با هدايتش يارى فرمايد- به مفهوم اين آيه شريفه (1)و سبك عبارات و چگونگى اشاراتش به مقام والاى فاطمه عليهاالسلام در درجات شرافت و بزرگوارى نگاه كن، خداوند مقام حضرتش را بيان كرده و سر و رمز دقيق آن را در اينجا آورده كه او را بين حضرت رسول و حضرت على قرار داده و از پيشرو و پشت سر اطرافش را گرفته تا بدين وسيله مقام و رتبه او را بازگو فرمايد، از آنجا كه مقصود از كلمه «انفسنا» نفس على به همراه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم است فاطمه عليهاالسلام را بين آن دو قرار داده است زيرا بيان نگهدارى كسى به وسيله خود انسان از نگهدارى به وسيله فرزندان رساتر است. (2)
1ـ آلعمران، 61: فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللَّه على الكاذبين.
2ـ مطالب السؤول ط ايران 6- 7.
بيان حافظ ابونعيم اصفهانى
از پارسايان برگزيده و برگزيدگان پرهيزگار فاطمه رضى اللَّه تعالى عنها است او بانوى بتول، و پاره تن رسول، و نزديكترين فرزندانش به قلب مبارك و نخستين نفر آنان در پيوستن به آن حضرت بعد از رحلتش بود، او از دنيا و بهرههايش بر كنار به اسرار و رموز پيچيده آفات و زشتىهاى دنيا آشنا بود. (1)
1ـ حليةالاولياء ط بيروت 2/ 39.
بيان عبدالحميد ابن ابىالحديد
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام را بيش از آن چه كه مردم گمان داشته و به دخترانشان احترام مىگذاشتند گرامى مىداشت، تا آن جا كه از مرز محبت پدران نسبت به فرزندان گذشت نه يكبار بلكه بارها و در جاهاى گوناگون، نه فقط يك جا، در حضور عام و خاص چنين فرمود:
«انها سيدة نساء العالمين، و انها عديلة مريم بنت عمران، و انها اذا مرت فى الموقف نادى مناد من جهة العرش: يا اهل الموقف غضوا ابصاركم لتعبر فاطمة بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم.»
يعنى: او بانوى زنان جهانيان و همتاى مريم دختر عمران است، به هنگام عبور از موقف قيامت منادى از سوى عرش فرياد مىزند: اى اهل محشر ديدگانتان را فروبنديد تا فاطمه دختر محمد عبور كند.
اين حديث از احاديث صحيحه است و از اخبار ضعيفه و بىاعتبار نيست، رسول خدا هنگامى او را به همسرى على درآورد كه خداوند متعال او را در آسمان با گواهى ملائكه به همسرى على درآورد، و نه يكبار بلكه بارها فرمود:
«يؤذينى ما يؤذيها و يغضبنى ما يغضبها، و انها بضعة منى يريبنى ما رابها» (1) يعنى: آزار مىدهد مرا آنچه كه او را آزار مىدهد و به خشم درمىآورد مرا آنچه كه او را به خشم درمىآورد، او پاره تن من است آنچه كه او را ناراحت كند مرا ناراحت مىكند.
1ـ شرح نهجالبلاغة 9/ 193.
بيان عباس محمود عقاد مصرى
در هر ديانتى چهرهاى از زن كامل و ارزنده وجود دارد كه معتقدان به آن ديانت در مقابل او تعظيم مىكنند و او را بسان آيتى از خدا در بين آفريدگانش از زن و مرد مىستايند، وقتى در بين مسيحيان چهره حضرت مريم عذراء، مقدس است، در اسلام به ناچار مىبايست صورت فاطمه زهراء مقدس باشد(1) .
1ـ اهل البيت تأليف توفيق ابوعلم/ 128.
بيان دکتر على ابراهيم حسن
زندگانى حضرت فاطمه صفحهى برجستهاى از صفحات تاريخ را تشكيل داده است، در آن صفحه چهرههاى گوناگونى از بزرگى و عظمت را مشاهده مىكنيم، او همچون بلقيس يا كلئوپاترا نيست كه عظمت خود را از تخت بزرگ و ثروت كلان و زيبائى كمنظير خود داشتهاند، و شهامتش در اعزام و رهبرى لشكرها و فرماندهى بر مردان است، بلكه ما در مقابل شخصيتى قرار گرفتهايم توانسته است هالهاى از حكمت و شكوه را بر پهنهى گيتى بگستراند حكمتى كه به كتابها و فلاسفه و دانشمندان برنمىگردد، بلكه تجربههائى است از روزگار مملو از دگرگونيها و پيشآمدهاى ناگهانى، شكوهى كه از فرمانروائى و ثروت برنخاسته بلكه از درون روح و اعماق جان او نشأت گرفته است... (1)
1ـ فاطمة الزهراء عليهاالسلام تأليف علامه دخيل/ 171.