وَعَزآئِمُهُ فيكُمْ؛
و اوامر حتمى او درباره شماست.
عزيمت را در مقابل رخصت قرار داده اند، مى گويند: افطار از روزه بر مسافر عزيمت است، نه رخصت؛ يعنى امر به افطار، امر الزامى و براى مسافر حكم حتمى است كه بايد افطار كند، نه اين كه رخصت و اجازه دارد افطار كند. درباره واژه «عزم» در لغت چنين آمده است:
عزم: عزمت على كذا عزماً... إذا أردت فعله وقطعت عليه.1
اگر «عزائمّه عندكم» تعبير فرموده بودند اين گونه استظهار مى شد كه يعنى شما به احكام الزامى، به جميع ارادات حتمى بارى تعالى ـ چه در تكوين و چه در تشريع، چه در سابق يا حاضر و يا مستقبل ـ علم و احاطه داريد؛ ولى عبارت اين طور نيست، بلكه عبارت «عزائمّه فيكم» است؛ يعنى عزائم، اوامر و ارادات حتمى خداوند متعال درباره شماست.
به نظر مى رسد مراد اين است كه آن چه كه درباره شما وارد شده؛ امر به تمسّك به شما، امر به اقتدا به شما، امر به اطاعت از شما و امثال ذلك همه اين اوامر، اوامر حتمى و عزمى هستند، كنايه از اين كه احدى در اين امور مرخص نيست و تكليف همه است كه از شما پيروى كنند و شما مقتداى همه هستيد.
به عبارت ديگر، شما براى اين جهت نصب شده ايد كه در همه امور و شئون، در همه اسرار و حقايق و در همه احكام، آداب و سنن، همه مردم ملزم هستند كه به شما مراجعه كنند و از شما اخذ نمايند و هيچ كسى در اين جهت مرخص نيست.
1 . صحاح اللغه: 5 / 1985.