پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در حديث شريف قطعى فرمودند:
علي مع الحق والحق مع علي؛1
همواره على با حقّ است و حقّ همراه على است.
اين حديث را بيش از 20 صحابى از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله روايت كرده اند و در اين زمينه امّ سلمه رحمة اللّه عليها خيلى زحمت كشيده است.2
در تاريخ نوشته اند: روزى معاويه در دوران حكومت خود وارد مدينه شد، همه به ديدارش رفتند، سعد بن ابى وقّاص نيز در محفل حضور داشت. معاويه خواست او را در حضور جمع سبك كند. از اين رو گفت: اين شخص كسى است كه ما را بر حقى كه داريم يارى نكرد و از ما طرفدارى ننمود.
سعد از معتزله صدر اسلام بود، گفت: من از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله شنيده ام كه فرمودند:
علي مع الحق والحق مع علي؛
همواره على با حقّ است و حقّ همراه على است.
مگر تو بر حق بودى كه من از تو طرفدارى كنم؟
معاويه گفت: پيامبر چنين سخنى را كجا فرمودند؟
گفت: خانه امّ سلمه.
برخاستند و به منزل امّ سلمه رفتند، امّ سلمه فرمود: آرى، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در منزل من در حضور اين ها چنين فرمودند.3
اهل سنّت اين حديث شريف را در كتاب هاى خود به اسانيد صحيح روايت كرده اند. حاكم نيشابورى در المستدرك على الصحيحين بعد از نقل چند سند مى گويد:
هذه الأحاديث كلّها صحيحةٌ على شرط الشيخين ولم يخرجاه.4
در اين احاديث جمله هاى ظريفى وجود دارد كه حضرت دعا كردند و فرمودند:
اللهم ادْرِ الحق معه حيث دار؛5
خدايا! حق را بر گرد على قرار بده، هر جا كه هست.
اميرالمؤمنين عليه السلام در هر جايى و در هر زمانى كه باشند و هر قولى بگويند و هر فعلى و حركت و سكونى انجام دهند، حق است.
در روايت امّ سلمه جمله ديگرى است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض؛
هرگز از يك ديگر جدا نخواهند شد تا كنار حوض بر من وارد شوند.
به نظر من اين جمله خيلى ظريف است و نكته اى دارد. آن گاه امّ سلمه مى گويد: حضرت فرمودند:
من اتّبعه اتّبع الحق ومن تركه ترك الحق، عهداً مَعهوداً قبل يومه هذا.
اصلاً از اولين روزى كه ائمّه عليهم السلام به وجود آمدند چنين به وجود آمدند.
بنابر آن چه گذشت حق با اهل بيت عليهم السلام است. وقتى كلمه حق در اين جا همان باشد كه نقيض باطل است، پس هر چه كه حق است با اهل بيت است كه هر گاه بين اهل بيت و غير آن ها به طور مطلق در هر مقوله اى، مقابله اى پيش آيد، آن طرف باطل و حق، همين جاست.
و اگر مراد از كلمه حق مصاديق حق باشد كه خدا، قرآن و دين باشد باز حق در اهل بيت عليهم السلام مستقر خواهد بود.
گفتنى است كه كلمه «فيكم» در اين جا همانند «في» در آيه مباركه مودّت نكته اى دارد، آن جا كه مى فرمايد:
(قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى)؛6
بگو: من هيچ مزدى از شما در برابر رسالتم نمى خواهم مگر اين كه به اهل بيتم محبّت بورزيد.
يعنى حق در اين جا مستقر است و محلش اين جاست و اين جا قرار داده شده. روزى كه قضايا بر دو قسم، حق و باطل تقسيم شد حق، در اين جا قرار داده شد.
امّ سلمه گفت: پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمودند:
ومن تركه ترك الحق، عهداً معهوداً قبل يومه هذا.
بنابراين، فقط بحث جنگ على عليه السلام و معاويه و يا غصب ابوبكر و سقيفه نيست؛ بلكه چنين چيزى از اول اين گونه مقرر و تمام شده است. از اين رو كه در كتاب هاى شيعه و سنّى آمده است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به على مرتضى عليه السلام فرمود:
والإيمان مخالطٌ لحمك ودمك كما خالَطَ لحمي ودمي؛7
ايمان با گوشت و خونت آميخته شده آن سان كه با گوشت و خون من آميخته شده است.
آرى، از اصل خلقت چنين بود. به راستى آيا اين گونه فهميدن و معتقد شدن به جبر مى انجامد؟
اين معنا وقتى است كه ما «اصالة الحقيقه» را اخذ كنيم كه حق در شما خاندان است. امّا اگر به مجاز اخذ كنيم مى شود: «والحق في اتّباعكم» يا «والحقّ في الاقتداء بكم» و درستى اين تفسير پرواضح است.
آن گاه مى فرمايد: