البقرة في الأضحية تجزي عن خمسة لأن الذين أمرهم الله عز و جل بذبح البقرة في بني إسرائيل كانوا خمسة
55 حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ عَنْ كَمْ تُجْزِي الْبَدَنَةُ قَالَ عَنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ قُلْتُ فَالْبَقَرَةُ قَالَ تُجْزِي عَنْ خَمْسَةٍ إِذَا كَانُوا يَأْكُلُونَ عَلَى مَائِدَةٍ وَاحِدَةٍ قُلْتُ كَيْفَ صَارَتِ الْبَدَنَةُ لَا تُجْزِي إِلَّا عَنْ وَاحِدٍ وَ الْبَقَرَةُ تُجْزِي عَنْ خَمْسَةٍ قَالَ لِأَنَّ الْبَدَنَةَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا مِنَ الْعِلَّةِ مَا كَانَ فِي الْبَقَرَةِ إِنَّ الَّذِينَ أَمَرُوا قَوْمَ مُوسَى ع بِعِبَادَةِ الْعِجْلِ كَانُوا خَمْسَةَ أَنْفُسٍ وَ كَانُوا أَهْلَ بَيْتٍ يَأْكُلُونَ عَلَى خِوَانٍ وَاحِدٍ وَ هُمْ أذينوه وَ أَخُوهُ مبذويه وَ ابْنُ أَخِيهِ وَ ابْنَتُهُ وَ امْرَأَتُهُ وَ هُمُ الَّذِينَ ذَبَحُوا الْبَقَرَةَ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَبْحِهَا
قال مصنف هذا الكتاب رضي الله عنه جاء هذا الحديث هكذا فأوردته لما فيه من ذكر الخمسة و الذي أفتي به في البدنة أنها تجزي عن سبعة و كذلك البقرة تجزي عن سبعة متفرقين و ليست هذه الأخبار بمختلفة لأن ما تجزي عن سبعة تجزي عن واحد و تجزي عن خمسة أيضا و ليس في هذا الحديث أن البدنة لا تجزي إلا عن واحد و لا فيه أن البقرة لا تجزي إلا عن خمسة
55- حسين بن خالد گويد: بامام موسى بن جعفر عرضكردم از جانب چند نفر يك شتر قربانى بس است؟ فرمود از جانب يك نفر عرضكردم بنا بر اين يك گاو هم از يك نفر؟ فرمود: از جانب پنج نفر كافى است بشرط اينكه همگى نان خور يك سفره باشند عرضكردم چگونه است كه يك شتر فقط از يك نفر كافى است ولى يك گاو از پنج نفر؟ فرمود: براى آنكه جهتى كه در گاو هست در شتر نيست زيرا آنان كه قوم موسى را به گوسالهپرستى واداشتند پنج نفر بودند كه همگى از يك خانواده و بر سر يك سفره مىنشستند آنان اذينوه و برادرش مبذويه و پسر برادرش و دخترش و همسرش بودند و هم اينان بودند كه گاوى را كه خداوند دستور كشتنش را داده بود كشتند.
(مصنف) اين كتاب گويد:
در اين حديث چنين آمده است و من كه آن را در اين كتاب نوشتم براى اينست كه در مضمونش كلمه پنج گفته شده است ولى فتواى من درباره شتر قربانى اين است كه يك شتر از جانب هفت نفر براى قربانى بس است و همچنين يك گاو از هفت نفر گرچه از خانواده هاى جداگانه باشند و اين اخبار كه مضمونهاى مختلف دارند در حقيقت اختلافى با يك ديگر ندارند زيرا آنچه از هفت تن كافى باشد از يك نفر هم كافى است و از پنج تن هم كافى است و مضمون روايت اين نيست كه يك شتر بيش از يك نفر را كافى نيست و يا اين نيست كه يك گاو بيش از پنج نفر را كافى نيست تا با يك ديگر اختلاف پيدا كنند
(مترجم) گويد:
قاعده حمل ظاهر بر نص كه فقها، فرموده اند در محل خود صحيح است ولى در خصوص اين روايت درست نيايد چون جمله امام كه فرمود شتر از يك نفر كافى است بدنبال سؤال راوى است كه مىپرسد از چند نفر كافى است و اين چنين جمله را نتوان بر معناى نص ديگر حمل كرد مخصوصا با ملاحظه اينكه راوى معناى ظاهر جمله را مجددا بطور نص و صريح سؤال كرده كه چگونه شتر از بيش از يك نفر كافى نيست و امام بدون انكار فهم راوى علت را بيان فرموده است.