شفا یافتگان – 8
اهل عربستان سعودى است وبه مسجد جمكران آمده است. مى گويد: (ما سنّى بوديم. اهل تسنن اسم حضرت فاطمه وزينب (عليهما السلام) را براى بچه ها خوب نمى دانند وعقيده دارند كه هر بچه اى به اين نام باشد به زودى مى ميرد، امّا من همسرى داشتم كه فاطمه نام داشت ودر اولين زايمان هم دخترى به دنيا آورد. خانواده من اسم (حفصه) را براى او انتخاب كردند، ولى من زير بار نرفتم واسم فرزندم را هم فاطمه گذاشتم. بعد از سه سال فاطمه مريض شد. دخترم را خدمت قبر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)بردم واز ايشان شفا خواستم كه الحمد للّه شفا دادند. بعد از برگشتن از نزد قبر حضرت رسول، دخترم خوابيد. خوابش طولانى شد. هر چه صدايش كرديم، بيدار نشد. او را پيش دكتر برديم كه گفت: بچه مرده است. وقتى به دكتر ديگرى مراجعه كرديم، او هم همان جمله را گفت.
دخترم را به غسالخانه برديم. بعد از چند دقيقه ديدم كه او حركت كرد واز من آب خواست. برايش آب آوردم. وقتى او را بغل كردم، گفت: بابا! توى خواب ديدم كه مردى پيش من ايستاده ودو ركعت نماز خواند. بعد از نماز دست مبارك خود را بر سر من كشيد وگفت: بلند شو، شما زنده مى مانيد وفعلا نمى ميريد! وگفت كه به بابايت بگو تا شيعه شويد.
آرى! اين مسئله باعث شيعه شدن من شده است. حالا، براى تشكر وقدردانى از آقا امام زمان (عليه السلام) عازم ايران شدم وبه مسجد جمكران آمدم).
منبع : شفا یافتگان
نویسنده : واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران