احمد كاتب مى گويد:((مطابق حديث ابوالاديان عموم شيعه كه در ضمن آنها نايب اول وجود داشت به جعفر در سوگ امام عسكرى عليه السلام تعزيت گفته و نيز به جهت امامت او تهنيت گفتند.
پاسخ :
1- با مراجعه به حديث ابوالاديان (517) پى مى بريم كه برداشت احمد كاتب به طور عموم صحيح نيست . بلكه آنچه در آن حديث آمده اين است كه ابوالاديان مى گويد:... و اذا انا بجعفر بن على اخيه بباب الدار و الشيعة حوله يعزونه و يهنئونه ...؛((... ناگهان جعفر بن على برادر امام عسكرى عليه السلام را كنار درب خانه ديدم در حالى كه شيعيانى كه دور او بودند به او تعزيت و تبريك مى گفتند.))از اين تعبير استفاده مى شود كه برخى از شيعيان كه هنوز امر امامت حضرت مهدى عليه السلام به جهت اختفاى ولادت روشن نشده بود به گمان اينكه او امام است در صدد تهنيت او برآمدند.
2- در اين روايت اثرى از نايب اول عثمان بن سعيد كه به جعفر تعزيت و تبريك بگويد وجود ندارد. و اين نسبتى دروغ است كه كاتب به نايب اول داده است .
3- با مراجعه به مجموعه روايت ابوالاديان استفاده مى شود كه جعفر در ادعاى خود دروغ گو بوده است .
ابوالديان مى گويد:فلما صرنا فى الدار اذا نحن بالحسن بن على صلوات الله عليه على نعشه مكفنا فتقدم جعفر بن على ليصلى على اخيه ، فلما هم بالتكبير خرج صبى بوجهه سمرة ، بشعره قطط ، باسنانه تفليج ، فجبذ برداء جعفر بن على و قال : تاخر يا عم فانا احق بالصلاة على ابى ، فتاخر جعفر ، و قد اربد و جهه و اصفر فتقدم الصبى و صلى عليه و دفن الى جانب قبر ابيه عليهما السلام ثم قال : يا بصرى هات جوابات الكتب التى معك ، فدفعتها اليه(518) ؛((... هنگامى كه به خانه حضرت رسيدم مشاهده كردم كه نعش حسن بن على عليه السلام كفن پيچ است . جعفر جلو آمد تا بر جنازه برادرش نماز بگذارد ، همين كه خواست تكبير نماز ميت بگويد ، كودكى گندم گون ، با موهايى فرى ، دندان هايى باز ، از پشت پرده بيرون آمد و رداى جعفر بن على را كشيد و فرمود:((كنار برو اى عمو ، زيرا من سزاوارترم كه بر پدرم نماز گذارم)). جعفر در حالى كه رنگ صورتش تغيير كرده بود كنار رفت . اين كودك جلو آمد و بر جنازه امام عسكرى عليه السلام نماز گزارد و جنازه كنار قبر پدرش عليه السلام به خاك سپرده شد. آن گاه فرمود: اى بصرى ! جواب نامه هايى كه با توست به من بده . من هم آنها را به حضرت دادم ...)).
و نيز ابوالاديان مى گويد:((هنگامى كه جعفر را چنين ديدم با خود گفتم : اگر اين مرد امام است پس در حقيقت امامت باطل شده است ، زيرا من او را آن گونه كه مى شناسم شخصى است كه شرب نبيذ (مسكر) مى كند و نيز با جوسق قمار كرده و با طنبور بازى مى كند ...)). (519)
517- كمال الدين ، ص 475 و 476 ، بحارالانوار ، ج 52 ، ص 67 ، ح 53.
518- كمال الدين ، ص 475 و 476؛بحارالانوار ، ج 52 ، ص 67 ، ح 53.
519- كمال الدين ، ص 475 و 476؛بحارالانوار ، ج 52 ، ص 67 ، ح 53.
منبع :موعود شناسی وپاسخ به شبهات
نویسنده: علی اصغر رضوانی
انتشارات مسجد مقدس جمکران