فصل دوم: شرط ايمان

کتاب آثار اعتماد به امام زمان

خداوند متعال در قرآن، برخي از مسلمانان را شايسته مقام ايمان ندانسته، نام مسلمان را مناسب آنان معرفي نموده مي فرمايد: (قالَتِ الأَْعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا).(1) اعراب مدعي ايمان شدند، اي پيامبر، به آنان بگو که لياقت ايمان نداريد، ولي بگوييد که ما اسلام آورديم. پس بين مسلمان ومومن تفاوت است. اين تفاوت در کجا است؟ مومن چه اعتقادي دارد که مسلمان ندارد؟ تفاوت ايمان واسلام، غير از اعتقاد قلبي وعمل به مباني ديني، در اعتقاد به اصل مهم ولايت اهل بيت عليهم السلام نهفته است. مومن کسي است که به جانشينان پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم، از امير المومنين گرفته تا حضرت مهدي عليه السلام، به همگي آنان معتقد بوده آنان را جانشينان پيامبر وحجج الهي بداند. کسي که اين اعتقاد را ندارد، شايسته لقب مومن نيست. فردي از امام صادق عليه السلام درباره فرق اسلام وايمان پرسيد. امام صادق عليه السلام فرمودند: (الإسلام هو الظاهر الذي عليه الناس: شهادة أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له وأنَّ محمّداً عبده ورسوله وإقامة الصلاة وإيتاء الزكاة وحجّ البيت وصيام شهر رمضان، فهذا الإسلام). وقال: (الإيمان معرفة هذا الأمر مع هذا، فإن أقرَّ بها ولم يعرف هذا الأمر كان مسلماً وكان ضالاً). (2) اسلام همان اعتقاد آشکاري است که مردم بر آن هستند. يعني گواهي به توحيد خداوند متعال ونبوت پيامبر اکرم وبر پاداشتن نماز وپرداخت زکات وانجام حج وروزه ماه رمضان، اين اسلام است. ولي ايمان عبارت است از اعتقاد به امامت اهل بيت عليهم السلام همراه با مباني قبل (توحيد ونبوت و...)، پس اگر فرد، به اسلام اقرار نمود وولايت اهل بيت را نشناخت، مسلمان گمراه است (مومن نخواهد بود). در روايتي ديگر، حضرت باقر يا امام صادق عليهما السلام ايمان را اين گونه توصيف فرموده اند: (لا يکون العبد مؤمناً حتَّى يعرف الله ورسوله والأئمّة کلّهم وإمام زمانه ويرد إليه ويسلّم له). هيچ کس مومن نخواهد بود مگر اينکه خدا وپيامبرش وهمه امامان را بشناسد به معرفت امام زمانش نائل آيد ومسائل را به او ارجاع دهد وتسليم فرمان امام زمانش باشد.(3)


 فردي از اميرالمومنين درباره حد اقل ايمان وکفر وگمراهي پرسيد، امام در پاسخ فرمودند: حد اقل ايمان آن است که خداي بزرگ، خود را به انسان بشناساند، پس انسان به اطاعت خدا اقرار کند، سپس خدا پيغمبرش را بشناساند وانسان به نبوت ودريافت تعاليم دين اقرار کند. (آن گاه خدا) حجت خود بر خلق وگواه بر خلق را به انسان معرفي نمايد وانسان به فرمانبرداري او اقرار نمايد... وحد اقل گمراهي آن است که انسان حجت خدا در زمين وگواه خدا بر خلق را که خداوند به اطاعت اوامر نموده وولايت او را واجب کرده است نشناسد.(4) امام کاظم به نقل از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: (من أحبَّ أن يلقي الله عزَّ وجلَّ وقد کمل إيمانه وحسن إسلامه فليتول الحجّة بن الحسن المنتظر صلوات الله عليه). کسي که مي خواهد در حالي خدا را ملاقات کند که ايمان او کامل واسلام او نيکو باشد پس به ولايت حجه بن الحسن که همه در انتظار اويند معتقد شود.(5) به همين جهت، در زيارت امام زمان عليه السلام خطاب به آن حضرت مي گوييم: (السلام عليک يا باب الله الذي لا يؤتي إلاَّ منه، السلام عليک يا سبيل الله الذي من سلک غيره أهلک).

سلام بر تو اي دروازه (دين) خدا که جز از طريق آن نمي توان (به سوي خدا) آمد، سلام بر تو اي راه خدا که هر کس غير آن را رود، هلاک مي گردد. پس اعتقاد به ولايت ائمه اطهار عليهم السلام ودر زمان حاضر، ايمان به امامت وولايت حضرت مهدي عليه السلام لازمه ايمان هر مومني است که بدون آن، کسي به جرگه ايمان وارد نمي گردد.

(1)سوره حجرات: 14.

(2)تفسير برهان 4: 212/ ح 5 (ذيل آيه فوق)؛ کافي 2: 24 و25/ ح 4.

(3)کافي 1: 180/ ح 2.

(4)کتاب سليم: 58 و59/ ح 9؛ کافي 2: 414 و415/ ح 1.

(5)بحار 27: 108/ ح 80، بنابراين قاعده، منافقيني که از سر ترس يا طمع، اظهار اسلام کردند، وقلبا اعتقادي به توحيد يا نبوت نداشتند، در ظاهر ودر عالم دنيا مسلمان محسوب مي گردند.

نویسنده:هادی قندهاری

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن