فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۱]
پس به بندگان من بشارت (مژده) ده، همان کسانی که ( تنها ) به سخنان مشخصی (یعنی وحی قرآنی و احادیث اهل بیت ) گوش فراداده و از آنها به بهترین نحو پیروی می کنند (یعنی ازقرآن به محکماتش عمل می کنند و نیز روایات را بدون کم و کاست فرا گرفته و آنهارا با حفظ کامل امانت نقل می کنند)
معنای صحیح آیه فبشرعبادالذین یستمعون القول ویتبعون احسنه
یکی از استنادات پاره ای از بزرگان و روشنفکران برای مشروع قلمداد کردن اخذ معارف از غیر اهل ایمان، آیه شریفه زیر است :
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
آیه مزبور در صورتی میتواند دلیلی بر تعدّد منابع معرفت و یا آزادی بیان و طرح عقاید گوناگون ـ حتی انحرافی و غلط ـ باشد که :
۱- «ال» در«القول»، برای استغراق باشد که در این صورت مفهوم آیه چنین خواهد بود : بشارت باد بر بندگانی که به همه سخنان یا سخن همگان، (اعم ازهادی و گمراه) گوش فراداده و نیکوترین آنها را بر میگزینند.
۲ ـ آیات و روایات، دایره شمول آیه فوق را محدود نکرده باشند و، اطلاق آن را مقیّد به سخنان اهل هدایت و ایمان نکرده باشند.
امّا حقیقت چنین نیست و در این بررسی خواهیم دید که نه تنها آیات قرآن و کلام اهل بیت علیهم السّلام (بعنوان دارندگان ابلاغ تبیین از سوی خداوند متعال) بلکه حتی عقل نیز چنین اجازه ای را برای نیوشیدن هر سخن( و یا سخن هر کس) را به هر انسان عاقل منصف نداده و آنها را به رعایت حریمهای الهی حتی در استماع سخنان دیگران فرا می خواند.
برای درک معنا و مفهوم آیه دقت به چند نکتهی مهم ضروری است:
الف – این بشارت به «عباد» داده شده است و نه به همگان. عباد یعنی آنان که خدا را شناخته و به او ایمان آورده و فقط او را عبادت و بندگی میکنند، نه هر کس دیگری که بندهی خدایان دیگر درونی (نفس) یا برونی (طواغیب و بتها) باشد. آنها اصلاً مورد بشارت حقتعالی به عاقبتی خوش قرار نمیگیرند. لذا در آیهی قبل راجع به آنان سخن گفته است و سپس به همانها بشارت داده است. کسانی که از عبادت طاغوت اجتناب ورزیده و به سوی خدا بر میگردند و نه به دیگران، اینها عبادی هستند که مورد بشارت قرار میگیرند. «وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلىَ اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»
ترجمه: و کسانى که از پرستیدن طاغوت پرهیز کردند، و به سوى خدا بازگشتند، ایشان را مژده باد! پس بندگان مرا بشارت ده * همانهایى را که به هر سخنى(مخصوص) گوش مىدهند پس به بهترین (وجهی) آن را پیروى مىکنند، آنان هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان هستند صاحبان خرد.
ب – از معنای فوق معلوم میشود که معنای «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْل» نیز شنیدن هر حرفی نیست. اصلاً مگر آدمی امکان و فرصتی دارد که برود هر حرفی را گوش کند و بعد بنشیند بین آنها انتخاب کند؟ وانگهی مگر خداوند حکیم به بندگان خود امر مینماید که بروید عمر خود را تلف کنید و هر حرفی را بشنوید ؟ ! فرضاً شنیدید، از کجا میخواهید بدانید که کدام «احسن» است. اگر عقل و علم انسان این قدر کامل بود که خود همه چیز را میدانست و حتی میتوانست بین سخنان همهی دانشمندان و افراد داوری کند که دیگر نیازی به هدایت نداشت. فرض بفرمایید لازم باشد یک جوان ۱۵ ساله، یا یک مرد یا زن ۳۰ ساله، برای هدایت شدن برود ببیند افلاطون و ارسطو در گذشته چه گفتهاند و بودا، مارکس، هگل، رورتی و ژان پل سارت چه گفتهاند یا حکمای قدیم و معاصر اسلام مثل بوعلی، فارابی، ملاصدرا، علامه طباطبایی، علامه جعفری و … چه گفته و میگویند، بعد خودش بنشیند و داوری کند که کدام «احسن» گفتهاند؟! پس بدیهی است که خداوند حکیم که انبیا را برای هدایت بشر گسیل داشته و به آنها وحی نازل نموده و پس از ختم نبوت و ارسال وحی نیز امامت را پا برجا نگهداشته، به بندگانش نمیفرماید که بروید همهی حرفها را بشنوید، بعد خودتان داوری و انتخاب کنید! و اساساً خداوند متعال از هر کار لغو، عبث و بیهودهای پرهیز داده است، چرا که مانع رشد و تکامل میگردد. لذا میفرماید: برخی مشتری حرف مفت هستند. حرف باطل میزنند و حرف باطل میشنوند تا مردم را گمراه کنند و آنها را به عذاب خفتبار وعده داده است. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَالْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین»[۲] ترجمه: بعضى از مردم گفتار بازیچه را میخرند، تا بدون علم مردم را از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را مسخره گیرند، آنان عذابى خفتآور دارند.
ج – باید دقت شود که انتخاب «احسن» یعنی انتخاب بین خوب و خوبتر، زیبا و زیباتر و انتخاب بین حق و احق. پس معنای آیه، توصیف بندگان موحد خداوند متعال است که بین حق و احق، احق را میپسندند و بین زیبا و زیباتر، زیباتر را میپسندند و بین «حَسَن» و «اَحسَن»، از احسن تبعیت میکنند. به عنوان مثال اگر به وی گفته شد میتوانی و مجاز هستی که قصاص کنی و نیز میتوانی ببخشی، بخشش را انتخاب میکنند [مگر آن که در شرایطی باشند که قصاص احسن باشد] – یا اگر گفته شد میتوانی دو یا دهها بار به عمره روی و میتوانی یک بار که رفتی بسنده کنی و وجه آن را برای مستمندان هزینه کنی، دومی را انتخاب میکند که «احسن» است. موحدین و مؤمنین همیشه «احسن» را انتخاب میکنند. از مجموع آیات و روایات در مییابیم که « القول » در آیه مورد بحث، عام نبوده و مقصود آن سخن حق (کلام خداوند و ائمه معصومین علیهم السلام و اهل هدایت و ایمان) است. اگر ادلّه دیگری یافت شوند که گوش فرا دادن به سخنان باطل را مجاز نشمرند، آنگاه باید آن ادله را مخصّص آیه مورد بحث دانست و از عمومیّت آن دست برداشت. با مراجعه به آیات و روایات روشن میشود که مخصّصهای متعدّدی برای آیه مورد بحث وجود دارد و نمیتوان به عموم آن تمسّک نمود و چنین نتیجه گرفت که قرآن توصیه به شنیدن هر
سخنی اعم از حق و باطل و سپس گزینش حق نموده است…
قرآن : ابتدا به آیات کریمه قرآن مجید گوش جان می سپاریم :
۱- وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فىِ الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سمَعْتُمْ ءَایَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بهِا وَ یُسْتَهْزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ یَخُوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکمُْ إِذًا مِّثْلُهُمْ[۳] ـ و در کتاب بر شما نازل کرده است که چون بشنوید به آیات الهی کفر میورزند و آنها را به ریشخند میگیرند، با آنان منشینید تا به سخن دیگری جز آن بپردازند، چرا که در این صورت شما نیز مانند آنان خواهید بود.
۲- وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فىِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتىَ یَخُوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین[۴] ـ و چون کسانی را که در آیات ما چند و چون میکنند دیدی، از آنان روی بگردان . و اگر شیطان تو را [نسبت به ترک مجلسشان] به فراموشى اندازد، پس از یاد آوردن [به سرعت بیرون برو و] با گروه ستمکاران منشین.
۳- وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْه[۵] ـ و [مؤمنان] چون سخن لغوی بشنوند، از آن روی میگردانند.
۴- وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون[۶] – و آنان [مومنان] که از [هر گفتار و کردارِ] بیهوده و بىفایده روىگردانند، در قرآن به مؤمنان تذکر داده شده است که هرگاه فرد یا افرادی را مشاهده کردند که در حال استهزای آیات الهی هستند، در جمع آنها حاضر نشوند، تا آنان سخن باطلشان را رها و به سخنی دیگر روی آورند و سپس مورد فراموشی را استثناء فرموده و گفته است: ممکن است شیطان تو را به فراموشی کشاند، اما پس از آنکه یادآور شدی با قوم ظالم همنشین نشو [و به سخنان آنان گوش فرانده] و نیز فرموده است: بشارت باد بر بندگانی که سخن را میشنوند و از آن پیروی احسن میکنند… و نیز فرمود: مؤمنان رستگارانند… همانان که از شنیدن سخنان لغو و باطل اعراض میکنند و نیز فرمود: هرگاه مؤمنان سخن باطلی بشنوند، از آن روی میگردانند… بنابراین از مجموع آیات در مییابیم که «القول» در آیه مورد بحث، عام نبوده و مقصود آن سخنِ حقّ (کلام خداوند و ائمه معصومین علیهم السلام و اهل هدایت و ایمان) است.
احادیث :
اکنون به سراغ احادیث پیرامون آیه شریفه میرویم تا دریابیم که چنان برداشتی از آیه، چقدر مقرون به صواب است:
۱- أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … إِلَى آخِرِ الْآیَةِ قَالَ : هُمُ الْمُسَلِّمُونَ لآِلِ مُحَمَّدٍ الَّذِینَ إِذَا سَمِعُوا الْحَدِیثَ لَمْ یَزِیدُوا فِیهِ وَ لَمْ یَنْقُصُوا مِنْهُ جَاءُوا بِهِ کَمَا سَمِعُوهُ[۷]. ـ ابوبصیر از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه « الذین یستمعون القول» پرسید؛ امام فرمود: مقصود از کسانی که سخن را میشنوند و پیروی احسن میکنند، تسلیمشدگان در برابر اهلبیت علیهم السلام هستند که هرگاه حدیثی را بشنوند، بدون کم و کاست آن را حفظ و نقل میکنند.
۲- عن جابر بن عبدالله، قال لما نزلت لها [الجنة] سبعة ابواب، اتی رجل من الانصار النبی صلی الله علیه و آله فقال یا رسول الله ان لی سبعة ممالیک و انی قد عتقت لکل باب منها مملوکاً فنزلت فیه هذه الایة فبشرعبادی الذین یستمعون القول …[۸]
- جابر بن عبدالله روایت میکند که چون آیهای که بهشت را دارای هفت در میداند نازل شد، مردی از انصار خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله! من هفت برده داشتم و در ازای هر دری از بهشت یکی از آنها را آزاد کردم؛ در این هنگام بود که آیه فبشر عباد الذین یستمعون القول نازل شد. در دو روایت فوق مشاهده میکنیم که در روایت اول» القول« به حدیث و سخنان ائمه معصومین علیهم السلام و در روایت دوم به آیات قرآن تفسیر شده است و نه مطلق سخن (سخن هر کس و هر سخن).
۳- الامام الصادق علیه السلام: و فرض علی السمع اَن یَتَنَزِّهَ عن الاستماع الی ماحرم الله و ان یعرض عما لایحل له مما نهی الله ـ عزوجل ـ عنه و الاصغاء الی ما اسخط الله ـ عزوجل ـ فقال فی ذلک: و قد نزل علیهم فی الکتاب ان اذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره- ثمّ استثنی الله ـ عزوجل ـ موضع النسیان فقال: و اما ینسینک الشیطان فلاتقعد بعد الذکری مَع القوم الظالمین[۹] – وقال فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه[۱۰] – و قال ـ عزوجل ـ قد افلح المؤمنون… والذین هم عن اللغومعرضون[۱۱] – …و قال اذا سمعوا اللغواعرضوا عنه[۱۲] – ، فهذا ما فَرض الله علی السمع من الایمان ان لایصغی الی ما لایحل له و هو عمله و هو من الایمان[۱۳] - خداوند بر گوش واجب کرده است که از شنیدن سخنان حرام و گوش سپردن به آنچه که خدا را خشمناک میکند بپرهیزد و در همین باره فرموده است: در قرآن به مؤمنان تذکر داده شده است که هرگاه فرد یا افرادی را مشاهده کردند که در حال استهزای آیات الهی هستند، در جمع آنها حاضر نشوند، تا آنان سخن باطلشان را رها و به سخنی دیگر روی آورند و سپس مورد فراموشی را استثناء فرموده و گفته است: ممکن است شیطان تو را به فراموشی کشاند، اما پس از آنکه یادآور شدی با قوم ظالم همنشین نشو [و به سخنان آنان گوش فرانده] و نیز فرموده است: بشارت باد بر بندگانی که سخن را میشنوند و از آن پیروی احسن میکنند… و نیز فرمود: مؤمنان رستگارانند… همانان که از شنیدن سخنان لغو و باطل اعراض میکنند و نیز فرمود: هرگاه مؤمنان سخن باطلی بشنوند، از آن روی میگردانند… پس خداوند بر گوش مؤمنان واجب کرده است که به آنچه برای آنها روا و سزاوار نیست گوش فرا ندهند، چرا که گوش دادن، خود عمل محسوب میشود. ملاحظه میکنیم که در روایت فوق، آیه «فبشر عباد…» در بستری از آیاتی مطرح شده است که همگی ناظر به محدودیت شنیدن و اینکه به چه سخنانی نباید گوش سپرد، میباشد. از همین رو، القول در آیه مورد بحث نیز مطلق و عام نخواهد بود و فقط شامل سخنان حق و صحیح میباشد.
۴- الامام الصادق علیه السلام: و لیس کلما وردت آیة مشتبهة کانت الآیة حجة علی محکم الآیات اللواتی امرنا بالاخذ بها، من ذلک قوله: منه آیات محکمات هن أم الکتاب واخر متشابهات فأما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و ما یعلم… «وقال»: فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه «أی أحکمه و أشرحه» اولئک الذین هداهم الله واولئک أولوا الالباب[۱۴] - آیات متشابه بر آیات محکم که امر به اخذ آنها نمودهایم، حجّت و حاکم نخواهد بود و شاهد بر این معنا، این سخن خداوند است: برخی از آیات قرآن محکم و برخی متشابه هستند؛ پس آنان که در دلشان تردید و انحرافی دارند، به جهت فتنهگری، سراغ آیات متشابه و تأویل و تفسیر آن براساس مقاصد خویش میروند…ونیزخداوند فرموده است: بشارت باد بر بندگانی که سخن [قرآن] را میشنوند و از نیکوترین آن پیروی میکنند؛ مقصود از نیکوترین آیات قرآن، محکمات قرآن است [که جای تأویل و تفسیرهای غلط را باقی نمیگذارد]. در این روایت، «القول» به قرآن تفسیر شده است و اتّباع احسن قرآن یعنی پیروی از آیات محکم و مبین آن و ارجاع آیات متشابه به آیات محکم.
۵- الامام علی علیه السلام: ما لی أری الناس اذا قرب الیهم الطعام لیلاً تکلّفوا انارة المصابیح لیبصروا مایدخلون بطونهم و لایهتمون لغذاء النفس بان ینیروا مصابیح البابهم بالعلم لیسلموا من لواحق الجهالة و الذنوب فی اعتقاداتهم و اعمالهم[۱۵] – مردم را چه شده است که هرگاه شب هنگام غذایی را بیابند، چراغ میافروزند تا ببینند چه چیزی را وارد شکمهایشان میکنند اما در مورد غذای روحشان این اهتمام را ندارند که چراغ خردهایشان را با علم برافروزند تا از پیآمدهای جهل و گناه در عقاید و اعمالشان در امان مانند.
۶- الامام الحسن بن علی علیه السلام: عجب لمن یتفکر فی مأکوله کیف لایتفکر فی معقوله، فیجنب بطنه مایوذیه و یودع صدره مایردیه[۱۶] – در شگفتم از کسی که درباره خوراک شکمش اندیشه و وارسی میکند و از خوردنیهای مضر اجتناب میورزد اما در مورد غذای عقل و روحش وارسی نکرده و قلبش را از اندیشههای پست پر میکند.
۷- الامام الرضا علیه السلام: من اصغی الی ناطق فقد عبده فأن کان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان کان الناطق عن ابلیس فقد عبد ابلیس[۱۷] – هر کس به گویندهای گوش فرا دهد، در همان حال او را عبادت کرده است، در این صورت اگر گوینده سخن خداوند و حق را بگوید، شنونده خدا را عبادت کرده است و اگر گوینده سخن شیطان و باطل بگوید، شنونده شیطان را عبادت کرده است….
پانوشت ها:
[۱] – الزمر: ۱۷و۱۸
[۲] – لقمان، ۶
[۳] – نساء/ ۱۴۰
[۴] – انعام/ ۶۸
[۵] – قصص/ ۵۵
[۶] – مؤمنون/ ۳
[۷] – الکافی (ط – الإسلامیة) ؛ ج۱ ؛ ص۳۹۱
[۸] – تفسیرالجلالین/ ۶۷۶
[۹] – انعام/ ۶۸
[۱۰] – زمر/۱۸
[۱۱] – مؤمنون/ ۳
[۱۲] – قصص/ ۵۵
[۱۳] – وسائل الشیعة ۱۵/ ۱۶۹
[۱۴] – تحف العقول/ ۴۷۵
[۱۵] – نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینة البحار۶/ ۵۳۷ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه۲۰/ ۲۶۱
[۱۶] – بحارالانوار۱/ ۲۱۸
[۱۷] – صدوق، عیون اخبار الرضا ۲/۲۷۲